Thursday, February 11, 2010

دست سبك

يك سوالي رو من هميشه شايد مي كنم و باز هم شايد بكنم اينكه شما اگر روزي شوهرتون بزنتون چه
 كار مي كنيد؟
بعضي ها شوهرشون كه كتكشون مي زنه بعدش مي گم چه كار كرديد؟مي گن هيچي منو زد قهر كردم رفتم خونه بابام  بعد از چند روز اومد مادرش زنگ زد خواهرش زنگ زد و خودش گريه و گفت من عسل خوردم و دستو پامو بوسيد و من برگشتم من هميشه با تعجب سوال مي كنم چرا؟مي گن اظهار پشيماني كرد و من گفتم حتما پشيمون شده و غيره
براي من هميشه  و هميشه جاي يك دنيا تعجبه   كه يعني چي يا مثلا  به شما چي مي گه؟ مي گه دوستم داره و كار به جاي ديگه هم مي رسه كه ميگه گريه كرد و غيره صد بار گفته من اگر دوباره يك بار ديگه اين كارو كردم تو فلان و فلان كن
جالبه مي گن حس كردم منو دوستم داره كه حتي چند بار گفته كه بدون من نمي تونه زندگي كنه و ميميره
اما عزيز اين آدمها نه خودشونو دوست دارند نه كسي ديگر را اگر كسي خودش و ديگران را دوست داره كه اين كارها رو نميكنه آدمي كه رنجي ميبره و ديگران رو رنج مي ده هيچ زمان نمي تونه كسي رو دوست داشته باشه متاسفانه مردم خودخواهي و خود پرستي و خود شيفتگي رو و خود بزرگ بيني رو و خود مداري رو با خود دوستي اشتباه مي گيرند
اگر كسي خود دوست باشه ديگران رو هم دوست داره و با جهان و طبيعت سر سازگاري داره روابطش دوستانه هست و از همه مهمتر تو مي بيني مردي هست كه از خودش و ديگران مراقبت و محافظت مي كنه
روزي كه من همه چيزو از همه براي خودم مي گيرم و رنج مي برم كه من كسي رو دوست ندارم و خودمو هم دوست ندارم ولي خوب اين تعبير غلط و اشتباه متاسفانه تو فرهنگ و جامعه ما هست
من حيرونم شما چگونه مي توانيد حرفي رو از كسي قبول كنيد كه مثلا فردا هم ميبينيد به همانگونه و شكل قديم هست باز قبول مي كنيد بعضي وقتها هم جالبه براي بخشيدن اين آدمها شخص خاطرات خوشش را هم ياد مي اورد تا طرف را ببخشد و بعضي وقتها پا درمياني ديگران رو خوب قبول ميكند كه فرد ديگه قول بده كه دست روي ايشان مثلا دراز نكنه
شما مردي رو كه يك هفته خوبه باز هفته ديگر همون مي شه كه بايد باشه مشكل داره اصلا باز اين داستانها با واقعيت هم در گذشته هم نمي خونه اصلا من كسي رو كه اينطور باشه
 نمي تونم قبول كنم حتي اگر خدا پا درمياني كنه. من چرا بايد قبول كنم؟ اين افراد درست نمي شوند بهيچ عنوان كسي كه مي بينيد به فكر درست كردن خودش نيست و چند بار اين كارها ازش سر مي زنه حتي تصور ان هم درست نيست البته من قبول دارم كه خوش باوري و خوش خيالي ميتونه باشه من با اين بخش موافقم اما نه عوض شدن
فردي اگر با شما اينجور رفتار ميكنه بعد همين گونه ادامه
 مي دهد و برخوردش هم تند و شديده 
اين افراد آدمهايي هستند كه تو خطشون اگر بريد مي بينيد از پيشرفت شما  تازه هم ناراحت مي شوند اگر تو يك مورد شما برتر بشويد عملا ناراحتي توي چهره اين افراد مشاهده
 مي شه حتي حس ميكنيد اينها با كار شما درس خوندن شما و هر گونه پيشرفت شما مشكل دارند
اين حكايت اين مي باشد كه هر روز من يك انسان سياه پوستم از جلوي شما رد بشم بعدش شما بگيد من فكر كنم اين رنگش عوض بشه يا انشاا.. با چند حموم درست حسابي رنگ پوستش سفيد مي شه اگر يك انسان سياه پوست رنگش تو شرايط عادي عوض شد اين آدمها هم عوض مي شوند
بعضي وقتها با خودتان وقتي اين افراد مهربون مي شوند ميبنيد چه تو دل برو مي شوند درسته؟واي بر شما اگر مي گوئيد بله. عزيزان اين به نظر شما يك بازيه يا يك واقعيت؟اين خيلي دور از واقعيت نيست كه فردي اگر در خيابون بخواهد توجه شما را جلب كند بي ترديد چيزهايي ميگه كه شما دوست داريد.
ببينيد ما وقتي هم با شما اگر صحبت كنم مي گوئيد اشكال از جانب ماست يا ما اينطوري بزرگ شديم خوب بايد خودتونو عوض كنيد
اما متاسفانه تو ايران همه ما بازي گرهستيم همه ما دروغ
 مي گيم همه ما فكر مي كنيم زندگي يك دروغ و كلكه و همه رو گرفتار كرديم اين علتيه كه ما مي خواهيم چيزي رو بفهميم و نه حل كنيم چون ما ياد نداريم با مسائل آنگونه كه هست روبرو بشويم
من امشب داشتم مي گفتم اخلاق آدمها رو هيچ كس نمي تونه عوض كنه مخصوصا مردهايي كه دست بزن دارند مگر شخص به جايي برسه بخواهد كمك بگيره و خودش خودشو عوض كنه فراموش نكنيد هيچ كس نمي تونه هيچ كس رو عوض كنه و متاسفانه يكي از توهماتي كه من بين زنها و دخترها ديديم و حتي مردها يي كه مثلا مومن هستند و مي خواهند زنشان مومن شود اينه كه فكر مي كنند طرف را مي شه عوض كرد اين انسانها در بين سن 3 تا 6 سال روابط علت و معلولي جهان را گم كردند داستان از آن سنه اين گونه انسانها اگر شما توانستيد بهشان حالي كنيد مشكل دارند جايزه داريد اينها آنچنان خودشان را درست و قبول دارند كه حتي
 نمي خواهند كس ديگر را بشنوند فقط وقتي تحت فشار و شرايط قرار مي گيرند كه حسابي دردشان مي آيد دست به يك بازي ميزند كه از طريق آن بازي به هدفش برسد كه اكثرا مهرباني يا تهديد مي تونه جزو آن باشد و هيچ زمان صميميتي و صداقتي در كار نيست امكان نداره انساني مهربون باشه يك دفعه هفته بد نامهربون و وحشي بشه
فقط زنهايي تو اين زندگي مي مانند كه شايد طرف اهل جنگه و شما هم شايدهمينطوراما من دوست دارم بدانم اين زنها واقعا چه نقشي ايفا مي كنند چون اين زندگيها يا ادامه پيدا نميكند يا اين نقش ها دراز مدت ادامه نخواهد داشت
براي من هم نيايد بگوئيد من صبور بودم كي ميگه اين هنره؟
زندگي كه آدمها توش بيمار بشن چرا فكر ميكنيد هنره كه ديگران هم تشويق ميكنند بايد تو اين زندگي بمونه نگيد اينطور بزرگ شديم پس او هم اينطور بزرگ شده فحش ميده و ميزنه
اشكال ما نظام ذهن و تفكر ماست كه هر وقت سخت مي شه توي اون شرايط مي گيم يا اينطور بزرگ شديم يا فرهنگ ما اينطوره غريزه اينطوره تجربه ما يا يادمون دادند
خوب حالا اين آقا هم ميگه به من ياد دادن مرد اينطوريه پس نگيد من از مادرم ياد گرفتم كه صبور باشم اون هم پس از باباش ياد گرفت مرد واقعي يعني زنشو بزنه
شرط اول اينكه ما يك چيزو عوض كنيم علم ما به اينه كه واقعيت اون چيه بعد ميگه خوب من قبول مي كنم يا نميكنم اما روزي كه ما واقعيت رو قبول نكنيم هم خودمونو طور ديگه نشون ميديم هم ديگران رو
اين افراد بيماراني هستند كه نمي دونند واقعيت چيه پس اصلا نمي فهمند زن را زدن چيه و چطوره
اينها مردماني هستند مثلا ميگي بريم شام بخوريم مي بيني نمي خورند ميگي بخور ميگه خوب من دارم
 مي خورم تكليف با اين ادمها مشخص نيست اينها مريضند و بيمار .نگيد هميشه اينطور نبود خوبي هم داشت مگر كسي كه قاتله هر روز قتل مي كنه نه يك بار و در يك سن قتل كرده اما قاتله
اينها رانندگاني هستند كه خودشان پشت فرمونند وي شما و ديگران را ميكشند اما دليل نمي شه كه هر ثانيه تصادف مي كنند اما همه رو به كشتن ميدهند
پس داستان دوست دختري و پسري به زماني كه خوبه خوبه نيست همه وقتي خوبن خوبن خوب
آدمها بخاطر بد بودن از رابطه بيرون مي آيند پس نمي شه با هر كي ازدواج كرد چون بعضي وقتها خوبه
ببينيد مجموعه چه ميكند اگر مردي با مادرش بد كرد با ديگران تكليف مشخصه
منتظر نباشيد عوض بشن تا هر روزي كه واقع بين نشيد تكليفتان مشخصه ديگر نمي زاريد كسي به شما تعرض كنه
هر كي پا درمياني كرد بهش بگيد تو خودت برو باهش زندگي كن مادر ادم دست سبك زنگ زد يا خواهرش بگو خوبه برو باهش زندگي كن
همش ناداني و ناتواني ماست ما همش مي خواهيم ديگري عوض بشه اما من عوض نشم مادري بايد دختر شلوغ پررو خودشو ببره مشاور كه عوض بشه اما كسي نيست بگه مادر خودت بايد بري مشاور عوض بشي
مادر مي خواد دختر واقع بين باشه خودش واقع بين نيست من مي خوام دخترم عاقلانه عمل كنه اما خودم عاقل نيستم من مي خوام دخترم مهربان باشه من خودم با خودم مهربون نيستم
اشكال ما اينه كه ما فقط مي خواهيم ديگران عوض بشوند به جاي رنج بي خود بردن اين كه خودمون عوض بشيم
آدمهايي كه روزي كه كار بد كردند چه دوست پسر چه شوهر رابطه اگر كم نشه تذكر داده نشه لازم شد كمك نگيريم به پليس تلفن نكنيم دادگاه نريم ما فقط كار بد رو تشويق مي كنيم پس پسره مي آيد ايميل هم مي زند تعجب اصلا نداره ما يك ظالم را تشويق كرديم
آدمها با قول و قرار و ايميل غلط كردم عوض نمي شوند ولي بايد گفت هم بار اول دست روي من دراز كني من زنگ مي زنم 110 بياد ببرت چه شوهر چه دوست پسر اين ماجرا بايد تموم بشه
آدمها ناراحتند مشت بزنند به درو ديوار