Saturday, May 29, 2010

عاشق نبودي ميدونم

هر روز يك نوع خبر و يك شكل چيزي كه من دارم الان مي نويسم چيزي هست كه قبلا من نوشتم و توي بلتون دانشگاه من نيز چاپ شد و من خيلي به اون مفتخرم اون هم در رابطه با رابطه با يك فرد متاهل هست كه دو روزه من در مورد اون مي شنوم و يكي از دوستان و به اتفاق مطرح كرد منم گفتم بزار باز مينويسم كمي خلاصه تر من واقعا وقتي اين نوشته ها رو نوشتم براي اولين با از آنچه نوشتم خيلي خوشم اومد چون تنها بر اساس واقعيت زندگي بود هر كه تجربه داره امكان نداره در اين موارد مخالف من فكر كنه يا نظر منو رد كنه حتي همون افرادي كه هر روز نظراتشون راهنماي زندگي منه 

من تنها نصيحتي كه ميتونم بكنم فقط بهتون ميگم با يك فرد متاهل اصلا رابطه بر قرار نكنيد در امريكا مطابق مطالعاتي كه من جمع كردم حدود 44 % مردها خيانت ميكنند و همينطور متاسفانه 32% از خانمها نيز پيرو همين قانونند
و منو ببخشيد اگر بگم در امريكا حدود 50% ازدواجها به اين علت از هم پاشيده مي شود من در جايي و كشوري تحقيق كردم كه آمار و قانون روش بازه و مردم خيانت  خودشونو رو قبول ميكنند و به فكر درمان كار هستند
بزاريد بگم رابطه با يك مرد متاهل چه اثراتي داره جناب مشاور ايراني كه توصيه كردي رابطه خودتو ادامه بده  به فكر اون مرد نباش اي دانشمند گرامي كاش مي شد به دست بوسي مي رسيديم تا اين كتاب نفيس اطلاعاتو به من ميداديد چون رابطه با فرد متاهل مسئله نفس عمله،زندگي ديگري را خراب ميكند باعث ميشه شرف و عزت نفس شما اوتوماتيك به انتها برسه
اگر فكر كرديد كه روش درست و زندگي خوشيه و حال ميده نه واقعا مسخره است افراد متاهل علت رابه انهاا تنها خودخواهي و تنهايي و بي حوصلگي است كه نتيجه ان صدمه به شما مي شود
بودن با يك شخص متاهل  وسكس يك رابطه مهيج،باز و هميشه جالبه من هنوز علتش را به درستي نمي تونم بفهمم چون براي فرد متاهل اين يك رهايي از دنياي خاكي هستش و رهايي از كار پر مشقت روز و كسالت روزمره هست ولي منو ببخشيد كه ابدا اين مسائل طول نمي كشد و عمري نداره
اگر مجردي و با يك متاهل ميشينيد و پا مي شيد تنها مسئله خوبش اينه يا حتي بدش كه سر تا سر رابطه تو مجرد ميموني شما هيچ زمان زن و شوهر نيستيد پس خودتان را گول نزنيد البته شما مانند يك زوج هستيد وقتي با هم قرار و ملاقات داريد اما راستش رو بخواهيد نيستيد در اول رابطه خصوصي و عشق زياد و توجه شما و ما رو سرمست ميكنه ولي وقتي كه فرد و عاشق متاهل وجدانش به درد مي ايد بلافاصله شما را اويزون ميكند يا به اصطلاح ما بي كلاسها هوا ميكند و شما با يك فرد زيرك و حيله گر طرف هستيد كه مي بينيد تنها چيزي كه اين وسط از دست رفته قلب شماست تنها قلبت ميبيني اين وسط داره ميميره
واي چقدر اعصاب خورد كنيه وقتي همش بايد نزديك تلفن باشي كه اون به شما زنگ بزنه شما خيلي دوست داريد آقا رو ملاقات كنيد ولي مي بينيد چنين آاسون هم نيست موش بخوره اين آدمها رو كه بعضي وقتها تازه از ما قدرداني ميكنند كه ما دركشان ميكنيم ولي شما يك روحاني و شهيد راه درست شخص متاهل براي اين مسائل
شده ايد حالتان تا اينجا  چطوره؟
خيلي دلشون براتون مي سوزه كه حتي بهتون بگن چقدر نازنين هستيد كه اين شرايط آقا را با از خود گذشتگي درك ميكنيد نه معلومه نمي خواهند شما را آزار بدهند ولي در همين زمان آنها تو رختخواب با كس ديگر
 خوابيده اند و در حال معاشقه هستند خو ب به شما اينو ديگه  نمي گويند چون دوست ندارند خاطر عزيز آزرده شود شما بايد تاآخر اين ماه و ماه ديگر صبر كنيد كه تا كي با هم بمانيد ولي هيچ وقت اين اتفاق نمي افتد و بايد بعضي وقتها منتظر باشيد كه تازه شما با همسر ايشان مقايسه هم بشويد چون ايشان زماني هم ايشان به عنوان انتقاد تصميم دارند اينطور شما را نيز خراب كنند .
انها زمان را براي قرار مشخص ميكنند و تازه شما هستيد كه هميشه اگر مي خواهيد بايد عملا نشان دهيد دوست داريد در خدمت حضرت آقا باشيد و اين اتفاق ماه بعد و ماه بعد هم مي افتد همش بايد شما اگاه باشيد كه آنها ازدواج اشتباهي داشتند و دارند و شما معركه و خوب هستيد ولي در صورتيكه با هم باشيد.
مجبوريد از دوستان نازنين خود بكنيد چون هيچ كس نمي تونه شما دو نفر را با اين عشق آسماني درك كنه پس حلقه دوستان چقدر كم و تنگ و كوچيك است واي چقدر كه اخر هفته روزهاي تعطيل سخته چون ايشون نمي تونه با شما باشه وافسوس زماني كه اخر هفته شما چشتون به موبايل يا تلفنتون هست كه وي زنگ بزنه و بيرون
 نمي رويد وي داره تو جامعه مي گرده و به كارها و زندگي روزمره و اجتماعي خودش تو مهموني ميگرده و بنده خدا جاهاي ميره كه تو بيچاره بخاطر اون از همش گذشتي و نمي ري
و بدانيد اين فرد روزي هم كه تازه ميره زنش رو ترك كنه بخاطر تو نيست بلكه بخاطر خودش و خودشون اين كار رو ميكنند آنهم فقط بخاطر دلايل خودشون اگر هم احمقي اين كار رو روزي براي تو كرد بدان تا اخر عمر بايد جوابگوي اين زندگي نكبتي باشي كه براي خودت ساختي اگر يك مرد و زن به نظر من كم دان براي 12 هفته مجرد نباشند ديگر مجرد نمي شوند منظورم اينه كه مدت قهر انها حتي براي خودشان مي بيني كه به 12 هفته هيچ زمان نه كه نمي كشه بلكه اگر هم كشيد و تو باشي در كنارش همش بخوابي و باشي داره به عقب داره نگاه ميكنه
ببين عزيزي كه پيش مشاور دانا رفتي بدان كه اگر اون با همسرش اين كار و كرد پس متاسفانه با تو هم بي ترديد ميكنه
واي اگر كه طرف بچه هم داشته باشه توي اين خرابي هم بايد مشاركت كني سر تا پا خرابيش تنها راه مخالف را پيش بگير و برو از جهت مخالف طرف و بر نگرد

ببين تو احترام خودتو از دست كم كم ا ميدي ،ميدوني چرا؟بزار بگم: چون تو داري عشق خودتو با شخص ديگر تقسيم ميكني چون تو عاشق كسي هستي كه نميتوني داشته باشيش تو هميشه در مرحله دوم هستي و اون كسي كه تنهاست تو هستي اكثر بدالظهرها كجاست با تو نيست و چون با تو نيست اين عشق صحيح رشد نميكنه
وقتي حس ميكني كه رابطه اينقدر محكمه كه ديگه جدا شدني نيست درسته اما هيچ زمان ثابت نيست و هميشه پراكنده هست و تو هميشه تنها هستي
اصل ماجرا روي سكس مي چرخه و نه روي تو وقتي هردو با هم هستيد اگر زني هميشه احساس چيپ و كم بيني داري تازه  حاملگي هم امكان داره كه شرايط رو پيچيده كنه

يك چيزي را با همه توان كم مي يارم بگم و آنكه چقدر دروغ بهت گفته ميشه شخصي كه دوستش داري همش پشت سر هم دروغ ميگه ميدونيد چرا من موردي رو مي شناختم نه اينكه اين شخص بد بود نه ابدا اينطور نبود ولي براي اينكه خودشو محافظت كنه همش مجبور بود دروغ بگه به شوهرش به دوست پسرش به من به اون به همه چون در هر غوغا و شلوغي من ديديم مجبور بودند كه تنها به خودش و حياتش فكر كند و متاسفانه من گفتم به اين حضرت خانم كه تو دورغ ديگه شده خاصيت دوم شخصيتت و جداشدني از تو نيست دوست پسر شما وقتي متا هله فرديه كه تنها اونطرف نرده ها مي شينه و هيچ تصميمي نميگيره شما از وي مي خواهيد كه همسرش را ترك كند ولي ميبيني كه نه فقط تو بايد در ميان آتش باشي
در آخر آنها تنها شما رو در ميان غوغاي زندگي ميخواهند و همانطور كه همسرش را درميان دره مي بره تو رو هم ميبره وي دقيقا با همان برسي و شونه اي كه به سر همسرش كشيد به سر تو هم مي كشه
اگر مي خواهي خودتو پيدا كني و چيزي داشته باشي متاسفم بگم توي اين روابط چبزي به دست نمي آري بلكه همش خودتو از دست ميدي من با نظر اون و امثال اون مشاور اصلا موافق نيستم چون به اين مسائل معتقدم
من جدا باور دارم چون بي نهايت نشستم و ديديم و حتي نت برداشتم و جمع كردم و صده هزار بار نشستم و با هر دو طرف ناليدم و برخاستم 

Thursday, May 27, 2010

تا اطلاع ثانوي

سلام

گرفتاري و درگيري كاري درسي همش منو مشغول كرده معذرت از همه كه محبتشون شامل حال من شده

ببينيد ما بايد بعضي وقتها كمي سياس باشيم و ببينيم كه افرادي كه دو رو بر ما هستيند و حتي توي رابطه با ما مي آيند و مي روند اگر كمي با واقعيت به انها نگاه كنيم تا آنچه كه هستند قبول كنيم بدانيم بايد اينطور رفتار مي كردند و غير اين اگر مي كردند بايد سوال ميكرديد چرا اينطور شد

ما بعضي وقتها بايد بدانيم كه افراد ي هستند كه اول عمل ميكنند بعد فكر ميكنند بارها شده كه مثلا ازمسيري ميريم بعد ميگيم كجا مي خواستم برم؟؟ بعضي آدمها تو برخوردشون هم همينطور هستند با ما داد مي زنند فرياد ميزنند و عكس العمل نشون ميدهند بعدش مي آيند فكر ميكنند چند درصد كارشان درست بود بعدش

مي زنند پاي ما رو مي شكنند و از ما توقع دارند بگويند معذرت و تمام حالا برايمان بدو.
به كرات توي زندگيم ديديم آدمهايي كه حسهاي روحي،جنسي ، و كاري رو در ما اگر ما واقعا هوشيار نباشيم براي ابد در ما مي كشند و از بين ميبرند.
بعضيها باور كنيد اصلا كلا زن خراب كن و مرد خراب كن هستند شما بهترين زن و مردو به اينها بدهيد اينها ببينيد بعد از مدتي چطور از بين مي برند و خرابش ميكنند چه از لحاظ حيثيتي و شخصيتي مهم نيست شما كرد هستيد ترك هستيد در آمريكا درس خونديد در ايران رشد كرديد يا اونجا و چون اينها مواظب مغزشون هم نيستند براي همين هميشه بازي در مي آوردند در صورتيكه ما روزيكه مواظب مغزمون و شرايط موجود باشيم دگر چيزي در حدود يك يا دو درصد بازي مغزي داريم نه زيادتر .
شما بعضي وقتها بايد بدانيد كه با افرادي رودرو هستيد كه اين افراد كلا مسئله خود تباهي دارند و شما به راحتي مي توانيد تو رابطه با خودتان و انها اين خود خرابي و ديگر خرابي را ببينيد علتش هم معماي نيست كه در شما باشه و بعضي هستند كه اصلا خودشون دنبال خرابكاري مي گردند يا اگه نشد خودشون مي زنند همه چيزو خراب و منهدم ميكنند بي ترديد ديديد من هم بسيار ديديم چون در كودكي اين افراد از طرف افرادي كه دوستشون داشتند و بهشون وابسته بودند بعضي وقتها چون آزار مي ديدند واذيتشون مي كردند زمانيكه انهم وقتي تشنه عشق و محبت طرف بودند مثلا مادري كه عصبانيه بچه داره گريه مي كنه و به طرف مادرش
مي آيد و مادرش ميزنش يا اصلا كلا فردي كه به علت وابستگي در كودكي آزار مي ديده اونهم از فردي كه بهش علاقه داشته اين افراد مي آيند و زمانيكه عشق بوجود مي آيد از رابطه بيرون مي آيند چرا؟ من ديديم چون بعلت همان عوارض و مسائل جانبي كه دوست داشتن براشون داره.
به مرحله به رابطه عشقي ميرسه مي زنند تمام ماجرا را بهم ميزنند و از آن بيرون مي آيند
و باور بفرمائيد من به شما به اين افرادي كه شما مي دانيد اگر يكي را همانند خودشان خلق كنم و پهلوي آنها بزارم بعد از چند ماه يا بهتر بگويم 2 تا 3 ماه همه چيزو بهم ميريزند و شما بايد شاهد داستانهاي باشيد كه نه وقتي مي گويند واقعي است نه خواهد بود يعني اينها ابدا اگر براي انها حتي نسخه سازي هم بكني با مشكل بر مي خورند
بعضيها هم دوست دارند دنياي مجردي داشته باشند كه حال كنند من معتقدم كه دنياي مجردي دنياي جالبي نيست چون اگر كمي به يك اصولي مقيد باشي كه من كم ديديم از يك زندگي جنسي سالم و منظم به دور هستند
يعني مشكلات خاص خودشو داره وقتي دوست داري در اين دنيا باشي پس از خيلي چيزهايي كه دوست داري محرومي مثل اينكه دوست دارند شنا كنند ولي خوب وقتي شنا ميكنند ديگر كتاب نميتوانيد بخونيد
بعضيها هم ميبينيد همسر دارند و مي خواهند مجردي حال كنند وقتي از اين افراد سوال ميكنم چرا مي گويند نميدانيم ولي ميدونم مي خواهم مجرد باشم من هميشه ميگم چي مزخرفي ميگيد مگه مي شه آدمي پشت فرمون باشه بعد بگه اي دلم مي خواد يك چرتي بزنم يا مثلا بخوابم يا پاهامو دراز كنم چون مي خوام جواني كنم .
نه نمي شه
بعدش چرا فكر ميكنيد كه اگر اداي جونها رو دي بيارم يا كاش جوان باشم خوبه؟ نه عزيز جووني پر از اشتباه هستش و من هيچ جا نخوندم كه يك انسان جوان از اينكه جوانه خيلي خوشحال باشه و پيره بي نهايت ناراحته چون پيره
بنابراين تا جوانيد جواني بكنيد وقتي هم زير با رمسئوليت هستيد بايد مانند ميزباني باشيد كه نمي توني مهمونا رو بيرون كني و بگيد من مي خوام از زير بار اين مهموني در برم
ما همه كارها رو با هم نمي تونيم انجام بديم مشكل اين آقايون و خانمها اينه ما مثلا دوست داريم مهمون دعوت كنيم بعد بريم بيرون نه وقتي ازدواج كردي بايد بي ترديد كمي شكل مسئوليتت و زندگيت فرق كنه توي استخر نمي توني با لباس بري بعدش كتابم بتوني بخوني
استادي مي خواست ازدواج كنه بعد زندگي مجردي سفر و همه آزاديهاي دنيا رو از از همسرش رو كاغذ بگيره منهم هميشه مي گفتم بيا خودت خلقش كن اين موجودنازنينو. چون آدم همه چيزو با هم نمي تونه داشته باشه
در جايي كه من زندگي ميكنم دوستي يك شب به من زنگ زد كه آره فلاني رو يادته دوست دخترم گفتم آره يادمه گفت بهت بگم باور نميكني گفتم چي گفت برگشته من مي دونستم اين خانم از دوست من جدا شده بود و با يك آقايي خيلي بزرگتر دوست شده بود و به ماشين و موقعيتي هم خودش رسيده بود
با اون آقا توي جايي كه مرغ سرخ كرده داره قرار گذاشتم واگر شد اين با اون خانم هم صحبتي داشته باشم دوستم اينطور مطرح كرد كه بله حالا اين خانم ميگه من از اون آقا پيره و بدم مي ايد و ميخوام با تو باشم حالا از من مي خواست بگم چه كار بكنه و بگه حتي اون خانم به اون اقا چي بايد بگه ؟؟!!!!!
من تنها سوالي كه ميكنم اينه كه آيا گذشته اوني كه توي اين مدت چه روابطي داشته و چه كار ميكرده مهمه؟
و سوال كردم كه واقعا آيا چرا آخرين بار از هم جدا شدين؟و آيا مثل تمام مرداو و دختران ايراني ميگيد حالا با هم باشيم وقتي موقعيت خوبي پيدا شد مي ريم پي كارمون ولي واقعا چند شب پيش سرمو گرفتم وقتي شنيدم يك مشاور عزيز در ايران همين توصيه تو نم بزار تا موقعيت بهترو توصيه چنين رفتاري رو كرده توي يك رابطه بدون در نظر گرفتن شرايط اون طرف كه با كي هست و چه كار ميكنه اين مشاور توانمند ايراني روانشناسي كه بي ترديد از من بيشتر ميداند
اما ما حتي معني نميدهد كه خودمونو در اختيار كسي قرار دهيم بخاطر خودم خانوادم و شرايط و كار.
دوستم مي گفت اين دختر گفته توي تمام اين مدت فقط هم رابطه انها رابطه بيرون رفتن و صحبت بوده!! بله منهم باور كردم دو سال ايشون فقط بيرون رفتن
من به دوستم گفتم به ادمي كه بعلت نياز مالي با ديگري رابطه برقرار ميكنه و از نوع عجيب رابطه كه كاري نداشتن خوب اون ادمي اينقدر نجيب كه اختيارات و مال رو از ايشون گرفت چي؟
ببينيد خلاصه بايد در اين موارد شما من همه بدانيم كه ما بايد حتما توجه كنيم فردي كه توي زندگي ما مي ايد در رابطه قديم خود چرا رفته
اگر خانم و اقايي كه من نبودم رفته و يك روابط نا جور و نامربوط داشته اينجا ديگر مسئله بودن و نبودن من مسئله اصلا رابطه نيست مسئله شخصيتي و ويژگيهاي رواني فرد است كه مسئله است اون شخص نباشه اون چيزي كه توي رابطه من مياره همون مسائله و مشكلاته اصلا حرف نزنيد با كي رابطه داشت به من بگيد با كي و چطور رابطه داشت من بگم مشكلات شما چيه اصلا مسئله رابطه نيست چون من ميتونم برم هر جايي غذا بخورم اين مهم نيست مورد برخورد اون معده و شكمه و چيزي هست كه خورده شده همس نگيد اون ميتونسته با هر كسي رابطه داشته باشه قبل از من براي من خودم ديديم كه خطا هست ندوني با كي و چه كسي رابطه داشته آدمهاي قبلي و نوع رابطه چي بوده
نگيد ما چند سال رابطه داشتم با كسي بعدش اومد فلان كرد و رفت با كس ديگر ولي توي تمام اين مدت مشكلي نداشتيم خوب من نمي دونم دوست من چرا مسائل رو اينقدر ساده مي پنداره كه بعضي وقتها ميبينيم افراد تصميماتي كه براي انتخاب نوع جوجه اي كه انتخاب كرديم مي گيريم نه يك رابطه اينقدرها ساده و احمقانه نيست و تصميمش به اين راحتي نيست
من اصلا دوست ندارم دوستان فكر كنند رابطه ها خيلي پيچده است به خود افراد مربوطه خوب شما زماني بعد از سالها به مشكل ميخوريد كه با من ژاپني حرف بزنيد اما خوب حتي اگر با من سالها فارسي صحبت كردي من مشكلي ندارم خوب وقتي تو با زبان ديگري صحبت كني من نمي فهمم اون زمانه كه همو نمي فهميم به دوستم گفتم اصلا تو رابطه اونها داخل نشو تا تموم بشه چون درست و غلطي هر تصميم كمي به عقايد و و تصورات هم دارد.
چون سادگي و صفا خوبه ولي مراقب باشيد نشكنيد چون اگر بشكنيد راحت شايد ترميم نشويد بعد از هر رابطه شكستني به خودتان فرصت بدهيد

Thursday, May 20, 2010

شناخت

مادري ميگويد دخترم با پسري كه با اينترنت با كسي آشنا شده و با هم قرار ملاقات گذاشتند اما اين آقا تنها همش بهانه گرفتاري داره و حتي دختر منو به خانوادش معرف نكرده و نميكنه اونهم بعد از شش ماه و همش وقتي از دخترم مي پرسم مي گه گرفتاره و درگيره من فكر ميكنم ايشان قصد ازدواج نداره با وي نداره اما من بايد بگم

اون آقا پسر بي خود وقت نداشته يعني چي ؟حتي ايشان اگر رئيس جمهور آمريكا هم باشه بايد وقت داشته باشه براي چنين كار مهمي بايد وقت مي داشت مگر اينكه شما بگيد اين آقا با وجوديكه جدي بوده چرا اين آقا ايشونو به دوستاش معرفي نكرده به خانوادش مگر اينكه شما و دخترتون بگه اين آقا يك جراح بود كه نمي تونست از اتاق عمل بيرون بياد يا مثلا داشتش موشك هوا ميكرد

ببين مادر من اين آقا ميتونه بگه من به دلايلي نميتونم تو رو معرفي كنم متوجه اين ميشم اما وقت نداشتم اصلا جالب نيست رفتار اون آقا پسر بهترين پسر روي زمين قبول اما واقعيت چيز ديگري بايد باشه



وقت نداشتم مسخره ترين است ببينيد چرا نكرده



 دخترتم دختر خوبي نيست هم هر كي آمد خواستگاري ردش كنيد بره ولي رفتاري كه شما از دخترتون تعريف ميكنيد نيز غير واقع بينانه داره

ولي مادر خوبم نديدن يك انسان 6 ماه ان هم بدون ديدين با اس ام اس و چت اشتباه محض و محضه چون تو ميآيي طرفو تو ذهنت مي سازيش

تو مادر من ببين پسره چي خونده و چه كار ميكنه و ببين در چه سطحي كار ميكنه؟و شغل طرفو شما حتي نمي دانيد و درآمدشو بعد مي گيد رابطه جديه؟عزيز مادر دختر تو اگر عاقل بود كمتر از 6 ساعت بايد مي فهميد تمام اين سوالات و مسائل رو ؟نوشتيد سوال در رابطه با مسائل مادي از يك مرد مادي هست و نشون ميده ما مادي هستيم بله؟بايد مادي باشه اصلا تمام مسائل ماديه مگر مي شه بگيد چشم و ابرو ماديه بهش توجه نكنم ؟شكم ماديه يا روحانيه؟اين پرتو پلا ها چيه؟

مادر من ما با اينها زندگي ميكنيم مگه مي شه روي هوا راه بريم؟يا غذا نخوريم جون ماديه؟

هر چيز جاي خودشو داره مگه مي شه نفس نكشيد؟

بايد اين اطلاعاتو داشته باشيد اگر نداريد رو هوا هستيد اگرچه راست گفتيد و چه دروغ؟

اگر دخترت اينه مادرم ردش كن بره هر كي پيدا شد ؟من اميدوارم گزارش شما درست باشه

به من نگيد چه كار كنم من مي گم هيچ كار نكن اين دختر رو تو به اينجا رسوندي مادرم سخنراني هم نكن

مشكل داره بريد پهلوي دكتر موضوشو مطرح كنه

تو هيچكاره هستي تو به مقداري كه نوشتي اگر عمل كني كارها رو خرابتر هم ميكني

تنها فشار به دخترت بيار برو پهلوي متخصص و بگه شرايط شوهر آينده من اينه و دوست پسرم اينه.

اين نظرات براي دختر شما محرزه بهترين كاري كه ميكنيد بزاريد دكتر بهش بگه همون سوالهاي منو ميكنه ازش و بهش مي گه كار پسره غير عاديه و جوابشو مي گيره

غير عادي چون پسره نمي خواد دخترتو جدي بگيره

از من سوال نكنيد حالا ازش  چي بپرسه من ميگم مثل اينه از من بپرسي فردا من اگر دم چهارراه فلان بودم ساعت 6 كدوم ور برم ول كن مادرم اگر براي خودت مي خواي مي دونم اما دختر شما كوچكترين ملاكها رو هم زير پا گذاشته دختر شما ميگه دو بعلاوه دو مي شه بيست حالا از من سوال ميكني امتحان دكتراي رياضي به نظر من بايد شركت كنه يانه؟

حاشيه نريد من فقط مي گم حاشيه نريد بزاريد يك متخصص بگه تمام اين مسائل رو بهش .

و اما درهر قرار بايد با يك پسر مي ره بيرون بايد بداند كه

بايد اطلاعات واقعيت رو بدانيد بايد بدوني سن برات مهمه يا تاريخ تولد هر كدوم سر جاي خودش لباس جاي خودش مهمه ولي مهم شما قراره جهانبيني ما با هم خواني داشته باشه و فلسفه ها و آرمان خواهي ها بايد يكي باشه و حرصتون ندم و باورهاي من اين نباشه كه انسانا چيز ديگري هستند و تو چيز ديگر

مثل اينكه لباش بايد داشته باشي لخت نبايد بري برون مگر در مواردي يعني هر چي جاي خودش

باورها مثل نظام خانواده بچه دار شدن و ايمان و اعتقاد

بعدش مسئله ديگر مهمه اما بايد بعد ازمسائل اوليه كه گفتم با اون اوليها ما ميتونيم كنار بيائيم اما نياز فيزيكي و اجتماعي بايد بر آورده بشه بعد امنيت و موضوع اصلي رو فقط موضوع مادي و امنيت نباشه تا رشد كنيم عامل نگهداري احتياجات و حتي فرزند داري مسئله ديگريست و زندگي رو مي تونه نگه يا از دست بره

بعد از همه اينها مسئله مهم كه ما توي اين مملكت ايران در رده آخر قرار مي گرفت اين بود كه آيا اين فرد فردي هست كه مي تونه به من آرامش بده مسائل روانيش چطوريه آيا ما با اين فرد در مسير رشد و تكامل جلو مي روم يا نه اينها سوالاتي نيست كه شما نتونيد بفهميد كه اين فرد ميتونه احساسات خوب رو در من مي تونه تشديد كنه ساده اي به دوست پسرش مي گفت الان بخوام چه كساني برام هستند خوب شما در مورد اين انسان چه فكر ميكنيد خوب اين انسان توقع داريد نگه تمام  جواب سوالات بالا رو در اولين برخورد مي شود فهميد؟؟!!!

ما بايد ببينيم اين شوهر و همسر ميتونه از من آدم بهتر و خوبتري بسازه يا فقط مي خواهد با جيغ و داد شما را به مسيري كه خودش دوست داره هدايت كنه؟بايد موقعيت و شرايط اجتماعي مطابق انچه كه پيدا ميكني در جامعه باشه براي خانواده و خود شخص آيا پسنديده هست يا نه كه بايد رعايت بشه ببينيد آيا طرف به بلوغ



عقلي رسيده يا نه آيا به شناخت از خودش رسيده يا نه چرا من بايد تمام نظرات رو بزارم چون خودمو مي شناسم برام چه فرقي داره كي واقعا چي ميگه

بايد ببينيم بعدش طرف واقعا مسئوليت شناس هست و متعهد هست يا حرمت نفس داريم براي خودمون يا نه ببينيد عادتهاي آزار دهنده داريم و نه آيا باور داره كه اجازه ميده خانواده ها بهم بزند يا نه و نوع خانواده عامل بهم زدن من شايد باشند و من و وي آيا آدمي هستيم كه چنين اجازه اي را بدهيم كسي توي زندگي ما دخالت كنه



ببينيد شما بدانيد كه من زماني ميميرم كه تنها يك قسمت از بدن من كار نكنه فكر نكنيد ما ميميريم چون تمام بدن يك دفعه 
مي ميره نه يكي از اين مسائل اگه توي زندگي و توي قرار مدارها جور نشه باعث مرگ رابطه مي شه بعدش هم داستانهاي جور واجور بايد خورد ديگران دهيم



وقتي وارد خانواده اي مي شويم مادر يا پدر روابط توي خونه همون هست كه مي بينيم بي ترديد ما كمي از اون رو منتقل ميكنيم توي خانواده خودمون به عنوان پسر و دختر وقتي توي خانواده هستيد   

روزي كه شما عملا مي بيند داخل خانواده اي مي شويد كه بهم ريخته است و همه توي اون خونه درگيرند بدانيد كه زندگي شما مانند همونه چون ما اونو نوع خانواده مي دانيم

بعدش نامزد خودتونو توي محيط كار هم ببينيد اونجا جايي هست كه شما يك جنبه از شخصيت خودشو نشون مي ده چون تبديل مي شه به انساني كه شايد شما اصلا نمي شناسيد

يا آن شخص  رودر ميان دوستاني كه دوران مجردي با وي دوست بودند و هستند و همه جا مي رفتند و ميكردند بايد شناخت چون پرونده و شناسنامه اصلي رفتار چيزي هست كه در اون الان نمي بينيد اما اونا ديدند و در برخورد مشخصه

بنابراين در روابط ديده مي شه ولي وقتي يك ماه مثلا همو نديد ولي اگر بخاطر يك تعهد ديگرقبلي برنامه شما رو بهم زد زياد ناراحت نشيد و نگيد بايد به من مي گفتي اما در صورتيكه اگر تعهد قبل از قرار با شما بوده اين كارو كرد ولي اگر روش و قرارش رو به دروغ به هم زد روش
 نمي شه حساب كرد

اين بلافردا سر شما مي آيد

راحت بشينيد ببينيد با گارسون رستوران رفتارش چيه مثل اربابها رفتار ميكنه دستور ميده عصباني ميشه؟بهانه مي گيره و نوع برخورد و شكايتش حتي نوع غذا و اصرار به چيزي اصلا به سوال جواب نياز نداره من با سوال جواب به نتيجه همسر يا دوست دختر مناسب برسم ببينيد ما براي هر خريد حتي ماشين يك سري اطلاعات كمي مي خواهيم زياد اگر نداشته باشيم بايد شرط داشته باشيم كه خودمون و جنس مخالف رو بايد شناخت نياز به تجربه نيست عزيز دنيا علمه نگيد بي تجربه بودم

اطلاعات بايد داده شود و بيائيد هميشه 20% بديهاي خودتونو بيشتر كنيد و نشون بديد و حسن خودتونو كمتر نشون بديد تا ان آدم از واقعيت شما بدونه

بدانيد به چه نكاتي بايد توجه كرد

دانشمندي مي گفت من بايد رابطه جنسي داشته باشم تا طرف رو بشناسم خواهشم اين فرد از اينجا بگم اون كتاب مقدس رو بياره و به ما معرفي كنه ما رستگار بشيم اين چه ملاكيه

ما بعنوان انسان وارد روابط هيجاني و احساس هستيم و بايد در اين رابطه بمانيم وقتي ما وقتي وارد اون مسائل مي شويم بدون رعايت اصول خوب بزاريد بگم در ممالك كه محدوده مردها به طرف زنها همش مي رند در مملكت آزاد هر دو به دنبال هم

پس به هر كه رسيديد براي شناخت رابطه جنسي داشته باشيد تا اولين نفر را بشناسيد

عشق يك احساس مانند حاملگي هستش بايد مراحلش طي بشه در ايران اول رابطه جنسي اصله در خارج هم كه مهم نيست

ولي حاملگي بايد مراحل خودش را طي كند

اگر از هر كدام يك برداشت داريد من نميدونم ديگه

Wednesday, May 19, 2010

دنياي اين روزها من/داريوش

سلام
به تمام دوستان خوبم تمام نظرها رو ميخونم بعضيها را هم تازه به من ملحق شدن بعلت اينكه مقالات اخير رو خوندن شايد كني تند رفتم و شايد نمي دانند كه من برايم تايپ فارسي كمي سخته چون من ليبل فارسي ندارم ولي خوب بگذريم تو رابه با آدمهاي ديگر چطور باشيم

من ازخودم مي گويم چون بايد نظر و عقيده خودمو بدونم من وارد رابطه اي نمي شم و نمي مونم كه خودمو قرباني حس كنم و دوست ندارم زينب ستم كش در يك رابطه باشم من انچه كه درسته سعي ميكنم انجام بدم اما زجر و شكنجه از يك فردي كه عادت داره داد و بيداد كنه و ادم بي ارزش نشون ميده خودمو توي اون رابطه هيچ زمان نگه نمي دارم چرا بايد چون رابطه بر اساس امانت داري و درستي و غمخواري و علاقه شروع شده است و اگر ما اين ارزشها رو نبينيم ديگر ارزشي در رابطه هيچ كدوم ما نيست

اصلا كسي كه حس مسكنيد حس زندگي از شما مي گيرد و شما رو فلج ميكند ميكند ازش دوري بايد كرد خودتون را در معرض آسيب قرار نديد شما بايد آزاد باشيد و اين شانس را داشته باشيد كه انچه را مي خواهيد انتخاب كنيد  اقدام به يك رابطه كه بايد با جسارت باشه كه خودت باشي را كنار بگذاريد تن به يك رابطه كه منو از خودم بگيره اين كار نميكنيم

بعد از هر تمام شده رابطه بايد واقعا تا مدتها هيچ رابطه اي نداشت ببينيد بارها گفتم وقتي جدا مي شويد انگار خوني روي زمين ميريزه و شما اگر بياييد خونو تميز نكنيد با هر كه برقصيد بي ترديد وقتي ته كفششو نگاه ميكنه مي بينيد ته كفش فرد خونيه و خودش هم حس ميكنه وقتي از رابطه اي كه چند وقت بيرون امديد وارد رابطه با من مي شويد بي ترديد بايد خونهاي قبلي را شسته باشيد و الا همان مسئله اي ميشود كه بايد تند تند دوست عوض كنيد يا شريك بايد بزاريد خونها كاملا خشك بشه بعد رقصيد با هر كه مي خواهيد پس كسي كه بعد از اين شرايط به طرف ما مي آيد معمولا مي خوهد از شما و ما بعنوان دوا استفاده كند نه غذا پس هم دوا زياد ما رو ميكشه و هم خودشو

دردهاي گذشته از روابط قبلي رو كنار بگذاريد به صفات مثبتي كه دارد البته نه صفات آبگوشتي وي نگاه كنيد بزاريد يك دوستي صميمي به يك رابطه خصوصي و عشق تبديل شود نه رابطه جنسي به يك رابطه ديگر

تا حرمت خودتو نداشته باشي حرمت ديگري را نداري كسي كه از مو شروع ميكنه به انتقاد تا كوچكترين بخشها كه من بارها ديديم من به شما قول ميدهم براي خودش هم حرمت نداره كسي كه از خودش هم رضايت نداره همش در برخود با همسر و هر كسي لب به انتقاد مي گشايد

انچه كه منفي در شريكت ميبيني اوني هست كه در خودت مي بيني پس براي خواهر و مادر خود سخنراني نمن انسانها به يك شب خوب و بد نمي شوند ان شما هستيد كه خودتان را له ميكنيد نه دوست خود را

موجهاي حرفي خود را با گيرنده وي تنظيم كنيد فركانس رادي و گيرندگي خود را با وي روي همون موج تنظيم كنيد تا بفهميد چه ميگويد

ياد بگيريم بيشتر خوشحال باشيم تا فردي حق به جانب باشيم اكثر افراد بيشتر مي خواهند حق به جانب باشند تا شخصي خوشحال در رابطه و زياد خودتان را از طرف مقابل خود نياز نيست باهوش تر نشان دهيد بزاريد هميشه وي خودش را بهتر و فهميده تر حس كند اين جنگ مسخره را از خود دور كنيد

موقع غوغا بايد كمي زرنگتر باشيد بايد  بزاريد هميشه يك حدي نگه داشته بشه و از ان فراتر نره من زماني كه بدونم طرف مقابلم دست به غوغا و آشوب و كارهاي بچه گانه به جاي صحبت ميكنه سعي ميكنم سكوت كنم تا وي كاملا بازي خودشو تموم كنه و كاملا خودشو در مقابل شرايط مهم و سخت و هر نوع واقعيت نشون بده چون من قراره يك همسر و يك ازدواج درست داشته باشو و لي قرار نيست كه بايد حتما با هر كي رسيد ازدواج كنم

رابطه دوستس خود و عشقي خود را با موجهاي منفي و اراجيف و شك و ترديدها و شايعات به هم نزنيد تا مطمئن نشديد حتي فكرش هم نكنيد
دوستان من منو ببخشيد واقعا فبلا من فرصت اينو داشتم كه بنويسم و گردن اينو داشتم رو كيبورد بيشتر خم شو و هر حرف اشتباه رو تصصيح كنم اما واقعا وقت و جون اين كار از من گرفته شده با عزيزانم كه برام پييغام گذاشتن توصيه ميكنم نوشته هاي قبلي منو بخونند تا به اين جديدها برسه من بي ترديد تمام نوشته هايم از خودم و تصورات اشتباه و از سهم خودمه نه تعريفه و نه جنگ من نه دنبال خوش گذروني هستم نه دنيا رو جاي اين مكان مي بينيم پس اگر كسي هم ولو همكار من هست كمي تند رفته بزاريد از وي ضمن تشكر بي پايان بگم دوست عزيز من
 من جنسيت و مراجعين خودمو انتخاب نمي كنم من برايم مهم نيست ديگران واقعا چي ميگويند چخ نيتي دارند من براي خودم عقايد خودم و تمامش را غلط شما پنداريد بلكه مسئولين من نيز سبكتر شود
من تنها اگر از خود ميگويم سعي ميكنم از سهم خودم مايه بزارم نه كسي
مرسي

Saturday, May 15, 2010

پويا/ستاره

واي واي باز سوال در مورد خيانت بزاريد كمي كلي با هم در اين مورد صحبت كنيم

در خصوص دوست پسر و دختر وقتي كه حتي پسره به دخترآشنا شديم و حتي هنوز نگفته دوست دارم طرف بره با كس ديگه ميگن خيانت كرد نه خيانت زمانيه كه دو نفر آدم متعهد به صورت آشكار مشخص بر اساس قوانين و قواعد و با توجه به رسم و گونه اي با هم هستند و اين علاقه رو مستقيم و غير مستقيم ابراز كردند حالا رفتنشون با كس ديگه مي تونه معني خيانت داشته باشه مخصوصا در خصوص همسر خوب به جاست

اما نكته ديگر اينه كه مفهوم خيانت آخر سر بر ميگرده به يك رابطه عاطفي يا احساسي يا جنسي

من كلا در رابطه با خيانت در ازدواج صحبت ميكنم و شرايط در رابطه يك دختر پسر من به اون برخوردهاي بچه گانه و افكار و برخوردهاي كودك وار كاري ندارم
مفهوم خيانت در يك تعريف عاطفي و جنسيه

اما بعد از اينكه ما فهميديم طرف خيانت كرد آيا مي شه به وي اعتماد كرد ببينيد معمولا به دو صورته كه طرف مي آيد ميگه من خيانت كردم و بعضي وقتها هم ما مچشو مي گيريم و طرف پشيمانه چون دستش رو شده نه از اينكه اتفاق افتاده يعني علت پشيماني رو شدن دسته.

در اين موارد بايد مانند يك غده كه بايد كاملا شناختش و اگرمي خواهيم درش بياريم و يا تغييراتي بديم كه اين اتفاق نيفته مي تونيم بهش نگاه كرد ودر اينجا شخص بايد نشون بده كه اين مسئله توي زندگيش و ضمير و ذهنش چطوري بوده چرايي هاي اون كاملا مشخص بشه و در اينجا بايد كمك بگيره خودشو دگرگون كنه و اون آدم قبلي نباشه كه به اون دلايل حسي و احساسي و فكري و ذهني به اينجا رسيده تا بشه بهش اعتماد كرد كه اين كار ديگه نشه و الا اگر عوض نشه تكرارش باز هست و بدتر و قرار نيست اگر شخص اظهار ناراحتي ميكنه و حتي دست به بازيهاي هم بزنه نمي شه تا عوض نشه بهش اعتماد كرد چون اگر درست مسئله مشخص نشه و تغييرات نباشه باز از اين قبيل اتفاقات مي افته و بيشتر و اين اشتباه بزرگتر هم رخ ميدهد

بسيار از اوقات درصدي هست وقتي همسر كرد تازه آروم ميشن و احساس قدرت ميكنن كه كنترل و حربه دستم اومد موضوع پيچيده هست و من در رابطه زناشويي ميگم واقعيتي هست درست و غلط شو كاري ندارم معمولا وقتي زن وارد خيانت مي شه نظام زندگي و ارتباط خانواده بيشتر به هم مي ريزه تا مرد و دوم افرادي كه همو مي بخشن اگر واقعا اين كارو نكنند كه معمولا ظاهرا اين كارو ميكنند بيشترشون 3 سال بعد من قول مي دهم با هم نيستند

يعني ضربه هاي است كه فرد وقتي ميخوره فقط به اين دليل مي ماند كه بدونه چه شد و مثلا همسرشو يا دوستشو به كس ديگه نده و در اين ماجرا برنده باشه براي مدتي و فرصتي هم پيدا ميكنه كه خشم و قهرش رو خالي كنه اونو به حالت كنترل مي گيره و يا امتيازاتي همش مي گيره

فرصتي مي خره كه خودشو براي جدايي و جنگ اماده كنه ،و حتي دست به يك رفتار انتقام جويانه ميگيره و دوست داره فرد باشه در صحنه باشه كه حسابشو حسابي برسه

اوايل توصيه هار قبول ميكنه بعدا مي بينه نمي تونه بالاخره خيلي پيچيده و گنگه
مثلا اگر دوست پسري با يك خانمي دوست باشه من هيچ نمي فهمم چه ارتباطي ميتونه به خيانت داشته باشه؟حتي اگر رابطه دارند چه ارتباطي به خيانت داره؟

بعضي ها فكر ميكنند رابطه خيلي خصوصي حتما بايد تعهد بياره نه نمياره

تعهد اون قراريه كه دو نفر با هم ميزارند يعني تعهد واضح و مشخص و بارز

ببيند من يه جا مشكل دارم روزي كه ما بيايم خيانت رو با هر چيزي قاطي كنيم معني خيانتو از بين برديم

خيانت زماني هست كه دو تا آدم يا بر اساس قانون مثل ازدواج يا بر اساس تعهد مشخص معين ،باز شده آشكارهمه گونه اين آدم به ديگري متعلق است و اينگونه برداشت مي شود

آخه شما وقتي هر چيزي از قبيل اينكه آشنا بود بعدش كس ديگه هم با وي صحبت كرد معناي خيانت رو از بين مي بريم

مثلا تو به من بگي مي كشمت من بگم اين حرف مثل كشتن منه نه كشتن يك قتله اينكه ميكشمت معني نداره

مي تونه تهديد باشه مي شه بگي شايد جرمي هست كه اتفاق افتاده اما قتل فرق ميكنه

از من سوال ميكنيد اگر كسي با كسي در تماسه با كس ديگه هم باشه آيا درسته من ميگم بستگي داره به موضوع چطوري نگاه ميكنند چون من زماني هست با يكي دوستم ميگم تو آزادي ولي اگر تو نيستي من خودمو آزاد ميدونم من مي گم شرايط بايد مشخص بشه اصلا آدمها مي تونند دورغ بگن ولو اينكه به هم متعلق هستند

 ابراز علاقه هاي اوليه 90% اينقدر حقه بازانه هست كه خند ه داره چون مي خواد به طرف نزديك بشه و خوشش اومده پس دروغها و كلكهاي بچه بازيه

ما جنس دختردوست داريم تو ايران خودمونو گول بزنيم و هر كي دوست داره گول بخوره هم بايد گول بخوره و هم مسئول خودشه

وقتي خودتون ميگيد منو گول بزن توقع شما چيه؟تو دانشگاه يكي پشت يكي نوشته بود به من يك لگد بزنيد من داشتم مي رفتم كتابخونه ديديم يكي زد در كپل بدبخت كه تازه خم شده بود من گفتم چرا اين كارو ميكني داشت دعواشون مي شد گفت چون پشتش نوشته منم ديدم داره خم مي شه فكر كردم خسته شده كسي نزده بهش من زدم دم .... همش همينه
اصلا انتظار نداشته باشيد اين موضوعها واقعا توي يك رابطه واقعا عاديه مثل همين كه كسي بگه پشت سرت صحبت كردن خوب كردن چه كاري از دست من بر ميآيد

من هيچ زمان حس نميكنم تعهدي كه خودم به طرفم حس ميكنم اون هم داره و بايد داشته باشه بهم ثابت شد پس بايد مطرح و مشخص بشه يعني بايد قبول كرد كه هر چي شايد غلط بشه در جلسه هاي اول دروغ گفته

مي شه و حتي مراحل آخر هم شايد طرف همچنان دروغ بگه من كه بي نهايت شنيدم

ببيند ميگين پس آيامي شه اعتماد كرد يا نه؟

من ميگم در مورد به من بگيد در چه موضوعي؟ مثلا شما به من بگي من يك غذا مي آورم بيا بخور خوب معلومه من غذاتو مي خورم اعتماد ميكنم

ولي وقتي بهت قرص من بهت ميدم ميگم بخور براي قلبه سر حالت مي كنه خوب كه معلومه نميخوري اعتماد نداري و نميكني رابطه هم همينه به من بگو بريم قهوه بخوريم باشه اعتماد مي كنم توي آمريكاش اما باور كنيد من خودم سر همين موضوع توبيخ شدم عزيز

يعني شما نبايد به من در بعضي موارد مثل قرص و غيره به من اعتماد كني چون پزشك متخصص نيستم و آيا حالا درسته يا نه چون شما اگر بين يك آب و حتي غذا بگم يكيش هم سمه شما هر دو تا رو نمي خوري

چون احتمالش خطره

من هنوز ميگم اگر با افكار و عقايد من موافقيد شك كنيد و اگر نظر شما درسته حتما درسته براي خودتون نگاه داريد حتما نظر شما درسته كه هست

من حتي همانطور كه مي بينيد ميگم من حرفم نوشته بشه تازه با بي رحمي هم بهش حمله كنيد من سر موضوعها بحثي واقعا ندارم براي همونه كه موضوع ميديد من تكه پاره مكنم چون موضوع مال كسي نيست و من اين آزادي رو دارم كهطه با موضوع صحبت كنم ولي من در رابطه اشخاص هيچ زمان نه حرفي اينجا زدم و نه ميزنم من تيغ خودمو دارم مسائلو تيكه پاره ميكنم ولي هميشه من براي انسان حرمت قائلم وقبول دارم كه بايد حرمت افراد نگه داشته بشه و من اين احترام و حرمت رو براي خودم هم قائلم به من بگيد در رباطه با فلان چيز باشه من ميگم تيكه تيكش مي كنم ولي نه افراد رو ولي به باورها و اعتقادات حمله ميكنم اما نه صاحبان اعتقاد و شما مسئوليت درست را در نحوي برداشت داشته باشد يعني من خيالم راحته كه افراد با خواندن اين خطوط مسئوليت شخصي خودشان را در اين رابطه دارند

شرط ثبات هميشه اينه كه فرد را در كليات شما همانطور ببينيد يعني من هميشه نزديكترن كسانم بهم مي گن تو يك جوري حالا كسل كننده شايد باشم اما مي دانند نمي شه با رفتارهاي مسخره هر روز به حساب كسي را سورپرايز كرد اين خوب نيستش همانطور كه شما توي رانندگي نمي توانيد بگيد من امروز مي خوام تند برم از چراغ رد كنم سر به سر همه بزارم نه همه ميدانند در كليات بايد ثابت بود و بد هم نيستش منظور شوخي نيستش يا نوع خنده

من براي همين هميشه افراد توي زندگيم از انگشتهاي يك دستم فرا نرفت

و يك چيزي بدانيد من قابل پيشبيني هستم چون سعي ميكنم معقول عمل كنم و مثلا اگر بهم بگيد بيا فلان پارتي و فلان چيزو بخور كاملا قابل پيشبيني هستم

من توي مسائل جرئي بايد غير قابل پيشبيني باشم و ديوانه باشم مسئله بعضيها اعتياد و عادت هستن

Thursday, May 13, 2010

خشم

سلام
عزيزان من يكي كامنت زده بود كه عوض شدن خيلي سخته من بايد بگم دو چيز عوض نميشوند يكي اسكيزوفرني و يكي هم وسواسه بقيه اختلالهاي شخصيتي رو قبل از سن 30 مي شود عوض كرد با كمك حرفه اي و دارو درماني البته وسواس را مي شود كمي درمانش كرد اما اسكيزوفرني رو كه ميدانيد مشكل دارو و مغزه

يكي هم مي گفت واقعا حس ميكنه توي دنيا دل به دل راه داره چون مثلا داشته به فلاني فكر ميكرده زنگ زده و خوشحال شده

بله يعني اينكه منو دوست داري منم دوست دارم اما اينكه شما به من فكر كردي زنگ زد يا زنگ ميزنن شما در روز به 100 نفر فكر ميكنيد خوب زنگ نميزنند مگه دليل مي شه

اين داستان كه من حس كنم كه هر روز تصادف ميكنم اما نشه يك روز بشه بگم من گفت به دلم افتاده بود

مغز انتخاب ميكنه همانطور كه نمي شه مثلا شما در مشهد پنجرتونو باز كنيد و بعد من درجايي كه ستم گرما رو حس كنم قانون رو بايد بدانيم اما قواعد زندگي نسازيم بازيهاي انسانهاي بيكار را دست برداريم و به حقيقتها بچسبيم

اما براي كساني كه زود عصباني مي شوند و زود هم پشيمون ميشوند

موضوع اينه كه دوتا لغتو بايد بدانيد كه خشم يعني احساس بد بعضي ها روزي ده بار عصباني مي شوند بعضي كمتر اما عصبانيت رفتاره و انتخابيه يعني ما خشمگين مي شويم اما عصباني ميتونيم نشيم

خشم به نظام باورهام بر ميگرده كه جهان بايد به ميل من باشه من روزي 100 بار خشمگين ميشم

ولي اگر من قبول كنم كه دنيا سخته و مشكله تارو پود زندگي درده و رنجه و من با خودم اختلاف دارم پس با ديگران هم همين بعدش هم بايد قبول كنيم كه جهان دنياي تفاوته يعني ما قبول كنيم كه خوب يا بد چيزي هست 5% و بقيه دنيا تفاوته يعني من خودم اگر چيزهايي ببينم كه با من متفاوته اصلا فكر نميكنم بده

حالا اگر ما حقايق رو قبول كنيم در روز شايد ده بار هم خشمگين نشيم اما اگر بخواهيم آدمي باشيم كه بگي هر چيزي كه من فكر ميكنم درسته و وي نبايد اينكارا رو بكنه و بايد نبايد بكنم هر روز خشمگين هستيم آدم آزاده مثلا تو كنسرت نه لباسها رو كار داريم كي چي پوشيده اما من ديديم بعضيها اون بالا نشستن هي ميگن كي لباسش چيه و چطوره من با كلمه و رفتار خشمگين شدن مشكلي ندارم براي همين بيشتر مواقع خود من شايد بر اساس ورزشي كه ميكردم كه نبايد عصباني مي شدم و الا كلكم كنده بود تمرين كردم كه خونسرد باشم اما وقتي به جاش برسه عصباني نشم و عربده كشي نداشته باشم بلكه بتونم صحبت كنم

واقعيتو بايد شما در تحمله ما كه ملاك خلقت نيستم من سيگار نميكشم به من مربوط نيست و روزي كه شما توي جامعه اي زندگي كردي كه از صبح بلند شدي همش در گير خوب و بد هستي مردم همش خشمگين هستند ببينيد كدوم كشورهاي دنيا اينجورين پس مردم خشمگين دارند

با خشم چه كار كنيم ما ميتونيم خشمم را به عصبانيت تبديل كنم يعني انتظار ندارم دوست ندارم ونمي پسندم واكنش نشون ميدم و واكنش بد از بدتر هم ميتونيم نشون بديم اينكه خشم خودتو فرو بخور و نشون نده كه نتيجه مي شود به دشمني بعدش تنفر خيلي ساده است و بعد تنفر از خود و ديگران و افسردگي و نفرت از خود و ديگران

و بايد كاري كنيم اينه كه اداره كنيم و مديرت كنيم البته كمي زمينه ارثي هم دخيله و نقش داره و اين خق و خو و حتي خانواده عصباني داريم ما همانند سازي ميكنيم و حتي هر مسئله رو ما توي محيطي هستيم و ضربه اي خورديم كه هر چيز و از دست دادن رو مانند مرگ و زندگي تفسير ميكنيم و توي محيط پر اضطرابي بوديم كه با خشم كنترل مي شده

ولي مي شه پيداش كرد و كنترلش كرد

در آمريكا زن و مرد دعوا ميكنند بلافاصله يك كلاس مديريت عصبانيت براي ما مي زارند و بلافاصله تكنيكها رو ياد ميدهند تا بتوانيم خودمونو كنترل كنيم و قبل از اينكه زندگي در سن بالا تر بشه ما سخت نشيم

عصبانيت تنها همه چيزو به نفرت تبديل ميكنه افراد عصباني از همه بيشتر متنفرند

اين در مورد عصبانيت ولي در رابطه با مديريت عصبانيت بخوانيد
و يا صبر كنيد من وقت كنم روشهاي پوست كلفتي رو يادتون بدهم









Sunday, May 09, 2010

الهه ناز

ما بعضي وقتها مي آيم و ميبينم در هر جا يك وقتي كه يك شوهر يا همسر ناگهاني يا دوست پسر ناگهان به اين نتيجه ميرسه يا حتي دوست دختر كه ناگهان مي خواهد بعد از چند وقت سفر يا دوري راهشو عوض كنه و ميخواهند قطع رابطه كنند ولي من ميبينيم باز همين خانمها با تمام دليل و برهان ميخواهند ثابت كنند كه ما در مدتي كه بوديم خوب و خوش بوديم ناگهان چه شد و چطور شد يا ما چه كارها كرديم طرف لياقت نداشت و يا من بهترين بودم چرا اين كارها رو كرد و خاطره خوش و بد و مردي يا زنده ماندي .

يكي هم به طرفداري ميگفت كاش به همه شما نشان دهم و يا عكسي نشان دهم كه اين افراد در زماني كه با هم بودند خيلي خوب و خوش بودند همش شاد بوده پسره و حالا ميگه دختره فلا نو فلان بود

اين چه حرفيه؟

شما بيائيد من به شما عكس دلقكها رو نشون بدم كه چقدر شاد و خندون عكس انداختند و خوشحالند اين يعني اينكه اونا خوشحال هستند چرا يكطرفه بايد حرف زد و قضاوت كرد

درسته من خيلي شده كه مثلا كنار كسي بودم خودم احساس بد نكنم ولي وقتي رفت حس كردم ديدم چقدر حالم بهتره اگر شما اينو نشنيديد من 100 دفعه در ديگران ديدم و شنيدم

ما براي ديگران هيچ زمان نميتونيم تصميم بگيريم كه چرا فكر ميكنيد من اگر غذاي كه امروز دوست ندارم بايد بگيد اي؟ چطور ديروز دوست داشتي ؟

من مثلا در يك زمان به نظر كسي بايد گوش ميدادم چرا معلوم بود چون بعدا بازي در مي آورد اين دليل

نمي شد كه من كلاحرف گوش كنم

مشكل دنياي ذهني ما ست بعضي وقتها مشكلش اينجاست كه فكر ميكنم ديگران بايد مثل ما حس كنند و عمل كنند

اين كه فردي خودش را با اين كارها مستقل و آزاد حس كند خيلي فرق دارد تا اينكه در واقع آدمي لجباز و كله شق باشد و مي خواهد به جاي مهريه ليست مثلا جلوي همسرشان بزاند امضا كند استدالهاي شما همش شايد همينه و مشكل دارد شما نميتوانيد به من بگوئيد خوب و خوش بودم بله بودم ولي خيلي بهتر ميتونستم خوبتر و خوب و خوشتر باشم ولي نبودم.

بعضي هم ميخواهند در مقام قضاوت بشينند و بگويند اگر بد بودم چرا مرا انتخاب كرده و ميكنند چون جواب دارم هر آدمي مي تونه از يك آدم خوشش بياد و بعدهم بدش بياد و دوما هدف ديگري داشته باشه و سوما در مجموع ميتونسته طرف خوب باشه در اول.

اصلا هيچ وقت نگوئيد طرف بياد بگويد به چه علت منو مي خواست مردانه بگويد توقع نداشته باشيد اصلا وي نامرده و دوست نداره بگه. به كسي مربوط نيست شما از انساني توقع داريد بگويد من بدم بعد شما بگيد خوب حالا بيا آدم خوبي شو و از حالا حرف راست بزن؟ شما توقع داريد فردي بيايد به من بگويد من دروغگو هستم بعدش من بگم بيا اينجا حرف راست بگو؟

شما توقع نداشته باشيد كه طرف بيايد بگويد به من كه من از روي برنامه با تو بودم مطمئن باشيد بهترين چيزي كه ميگه اينه كه من با تو فكر ميكردم خوب و خوشم اما نيستم حالا يا بودم باهت كه با تو بودم مشكلاتم حل بشه و ميبينم نه نمي شه

ما بعضي وقتها تو روابطمون ميآيم بعضي مسائل رواني افراد موقع دوستي قبول ميكنيم ولي ميبينم اين اوني نيست كه تو زندگي مي خواهيم

شما مي آيد ميگوئيد رابطه طوري جلو مي رفتيد كه شما شايد به طوري نباشد كه علاقمند شويد و دوست داشته باشيد

ما چرا هيچ زمان نمي فهميم ديگران بازي نمي كنند و ما بازيگريم كه مجبورشون نمي كنيم خودشون باشند

شما هيچ زمان خودتان هم قبول نميكنيد كه بازيگريد چون نميدانيد كه نمي خواهيم انچه كه افراد هستند ببينيم ما اگر به افراد زمان بدهيم ميبينيد كه وي هم ميگويد ما فلان جا مشكل داشتيم ولي شما نديديد.

ما مشكلمون اينه كه سرمونو ميندازيم پائين و ميخواهيم همه كارها رو با هم انجام دهيم

من اشتباه ميدونم امروز از چيزي بزنم و اصلا هيچ فردي رو لايق نميدونم كه ما شغل و كار و آيندمونو به ريسك بزاريم چون مثلا نامزد يا دوست دختر آدم جاي ديگريست و كار ديگر دارد بيشتر اين بهانه را

مي آوريم كه دوستش داشتيم من ديديم به چشم خودم !اما عزيز ما فراموش ميكنيم كه افراد بازيگر را فراموش ميكنيم و بازي ميكنند.

كسي كه دو تا خط موبايل داره ترديد نكنيد مي خواد رابطه و رابطه هاي داشته باشه كه شما ندانيد

بي ترديد كسي كه موبايل خود يا شماره خودشو قايم ميكنند پس بدانيد خبريه؟شماره ايرانسل يا خط ثابت دوتا شد خبري خوبي نيست عزيز ما بايد بدانيم كه ما در ايران زندگي ميكنيم و اين افراد پنهان كار و فريب كارو دروغگو هستند و كسي كه تو رابطه پنهون ميكنند شمارشونو دليل نيست نگيد به تو رسيد نفهميدي

ما بعضي وقتها دلمون نمي خواد بدونيم واين تز نيست كه من چون خوبم تو هم خوب باش من با خوبي خودم ميدانم من روزي كه پدرم با ازدواج يا مادرم مخالف باشه بايد اون زمان بازم تحقيق كنم و حتي بيشتر هم وسواس به خرج بدم اما كدوم يكي ما اينكارو ميكنيم؟ و خاطر جمعي ميدهيم كه درست فكر ميكنيم؟

راهي كه ما بعضي وقتها با اون روشها مي رويم چاه هست نه راه من بايد يك بتي ساختم خراب كنيم



دقت كنيد اگر ما تا اين سن بررسي كنيم و بنويسم كه 20 تا اشتباه كرديم ما به 20 دليل 20 اشتباه نميكنيم بلكه به يك دليل اين كارو ميكنيم و مادام كه ما همون آدم قبلي باشيم باز همون اشتباه رو ميكنيم چرا چون تغيير نكرديم.

و ما وقتي تغيير ميكنيم كه چرايي و دليل اشتباهمونو بدونم كه تكرار نشه

من اگر بخوام هنوزآدم قبلي باشم اشتباه دومم از اولي بيشتره

ما يك ويژگي رواني داريم اينكه بعضي وقتها براي تصميم گيري هميشه غلطه اين هست كه

ملاك ارزيابي كه ما داريم مشكل داره چون ما با غلط و خوب كاري نداريم ما همش درگير دنيا ذهنمون هستيم

ما وقتي هر زمان دلمون بخواد 1 رو 10 و 10 رو 1 ميكنيم چون گير داريم چون دست ما بازه براي اينگونه تصميم گيريها ما حتي ميتونيم موضوعي رو عوض كنيم مثلا كسي را نابود كنيم يا آباد جلوي خانوادمون مادرم و برادرم و خواهرم چرا چون ما عادت داريم اينگونه باشيم هر روز جنس جديد و بهاي جديد.

بعضي وقتها مادر و پدر اگه تازه بگن ما با تصميم تو مخالفيم براي ازدواج اما اون كاري كه تو رو خوشحال ميكنه بكن من حتي با اين حرف مادر پدر مخالفم چيز درست اينه كه بگن چيزي كه درسته اينه كه تصميم تو در اين مورد اشتباه هستش و بايد به ما دليلش را بگويند.

مگه دليلي داره مثلا بچه بگه من مدرسه نميرم بگيم نرو من خوشحالي تو رو ميخوام؟ يا بگه واكسن نميزنم خوشحال نميشم بگم نزن خوشحالي تو مهمه و خوشبختيت/

من نميگم پدر و مادر دخالت كنند بلكه ميگم پدر و مادر جدا بگن اين موارد رو بررسي كن

ببينيد آدمي كه شما امروز ميگيد بده براي هر كسي ديروز هم بد بوده نه امروز شما بايد بدانيد كه ديگران دروغگو نيستند شما هستيد كه به خودتان مادرتان پدرتان دروغ مي گوئيد و مي گيد چون اطلاعات غير واقعي ميدهيد به مغزتان به خورد ديگران بزرگترين دروغگوي روي زمين.

ملاك واقعيت ما نيستم كه بگويم احساس من ملاك واقعيته كسي از فرد ناداني نقل قول ميكرد در برخورد اول مي شود همه را شناخت و هر چه برداشت شد همونه بنده خدا خودش را بعد از يك عمر زندگي نشناخته بود كه چقدر دروغ به ديگران و خودش تحويل ميدهد واقعا اگر همون فرد را به فرد ديگري معرفي ميكرد جالب بود ببينيم نتيجه چه بود؟آيا همون آدمي از آب در مي آمد كه ايشان تعريف ميكنند يا حتي همون جور برخورد ميكرديم؟

چون حس از پرتو پلاهاي خودشان را مي كنند ملاك واقعيت افراد مي آيند ديگران را به حساب نابود ميكنند كه مسئوليت واقع بيني را زير بگذارند و ارزيابي و قضاوتو براي خودشان و ديگران دور بريزند

من يك بار اشتباه كردم گذشتم تو مسير درسم مشكل قرار بگيرد ديگر نميزارم

من بايد واقعيت رو بپذيرم نه ذهنيت رو قبول كنم من با واقعيت هميشه با ذ هنيت و موضوع برخورد ميكنم و بايد بگم بروي ابرها نبايد پرواز كنم

البته زماني ما تاثير كمتر ميگيريم كه واقعيتو داشته باشيم كه البته توقع زيادي هم از درسم ندارم با شرايط روحي شايد نداشته باشم

البته بعضي دردها اجتناب ناپذيره بعضي ها مي شه كنار گذاشت ما طلاق قانوني ميدهيم و شرعي ا ما طلاق رواني نداديم بعضي وقتها سالها اينگونه زندگي ميكنيم من روزي كه پرونده رو بستم ديگه بستم و از قبرستون مي آيم بيرون من آدمي داشتم توي زندگيم به هر عنوان خوب خوب بوده شايد شد متوسط متوسط شد و بعدش شد بد بد ما بايد ديگه سراغ آدمي كه خوب بود نبايد بريم ببينيم چي بود و در اخر سر هم اگر شد بد بد را هم كه نبايد بهش وقت داد

من از كم كم و آخر آخر افرادو ميبينيم بعدش با اوني كه واقعيته سعي ميكنيم كنار بيائيم نه با دروغي كه خودم در ذهنم مي سازم

مثلا ما وقتي ازدواج ميكنيم با يك فردي كه اون روز اول خوب ميبينم اما خوب روزي ميآيد كه اونو بد بد ميبينيم و نميتونيم زندگي كنيم پس ملاك من بر اون اساس آخريه نه اون خوب خوبه.

من نمي تونم مثلا با ديدن خاطرات بيام اون آدمي كه بده رو ناديده بگيرم بگم خوب بود من با خودم به اين نتيجه ميرسم كه اون آدم همون بود كه به من اون شب يا صبح ديديم نه اوني كه خوب بود ديديم من ملاكم بدي لحظه ا خره ربطي به مدت دوست داشتم مسخره ام به سال 7 سال و چرنديات ندارم ديگه اگر داشتم گيرم بدبختم

من به دوستم ميگفتم من غذايي بود خورم ديدم مسمومه خوب حالا بايد چه كار كنم؟نرم دكتر؟ نه من بايد برم دكتر چون مسمومم هر چند اون غذا در اول خوش بو بود خوش تزئين بود حتي اگر ترشي ليته 7 ساله بود مسموم مسومه اين داستانها رو براي بچه ها حكايت كنيد نه من

من گذشته خوب و بدو هر دو رو خاك كردم و ميكنم حتي خوب خوبشو و بر اساس واقعيت فكر ميكنم من وقتو براي فريب خوب ندارم كسي گذشته خوبو خاك نميكنه كه امروز خوبي نداره من امروزم خيلي خوبه و جالبه

گذشته چه خوبي داره و داشت اگر براي من خوبي كه منشائ درد و ناراحتي من شد؟

اون چه خوبيه كه خونه و خانواده منو بهم ريخته؟

شما مي خواهيد در رابطه با كاردي كه من هر شب باهش پرتقال پوست ميكندم صحبت كنيد و بگيد خوب بود من ميگم نه اين كارد توي قلب پدر من رفته و من نميتونيم از شباي خوب پرتقال پوست كني صحبت كنم

مسئله اينه كه اين كارد منو آزار داده بايد دورش بندازم ولو بسيار لحظه هاي خوب داشتم باهش

چه خوبي كه من به نداشتنش و خراب شدنش برسم؟

يعني روزي كسي كه مرد مرده و همه چيزو باهش خاك ميكنيم نمي آيئم بگيم اي جان اين دست منو نوازش كرد نگهش دارم

من از نحوي افراد با هر نوع نحوي برخورد آنها آموختم نه اينكه خودمو آويختم

Wednesday, May 05, 2010

رفت كه رفت مرد كه مرد

سلام

با دوستي براي من ميگفت كه من رابطم با دوست دختري كه سالها پيش مرده ولي ايشان هر زمان كه با هر كس ديگر الان بيرون ميره مشكل داره چون همش دست به مقا يسه ميزنه و مثلا با كسي كه بيرون ميره اونو با مثلا با شوهرو و فلان بهمان مقايسه ميكنه
ببين عزيز من تو وقتي تصادف ميكني بعدش يك حجم اطلاعات بسيار سر سام آوري به مغزت سرازير مي شه و تو تا زماني كه اين مغز ريلكس نشه نمي توني واقعيتو نگاه كني و درست عمل كنه

و مسئله اينكه بعد ش چيزي بسيار طبيعيه شما بي ترديد بايد مسافتي را طي كنيد شما بايد بعد از مرگ اون شخص يا هرطلاق حتما و حتما تحت نظر يك پزشك قرار
 مي گرفتيد ولو دلتون نخواد من نمي تونم مثلا از جايي كه هستم بخوام برم سانتاگو بعدش 2 ساعت رانندگي بخواد بگم من نمي رم ناراحتم مي خوام 5 دقيقه اي برم
بي خود يك حرف چرنده

واقعيت واقعيته هميشه و هميشه بايد قبول كرد براي همينه وقتي به من انگ
مي چسبونند مي گم نكردم من قراره واقعيتو قبول كنم نه حرف شعر و تفسير
ما بايد بعد از طلاق و فوت عزيزمون حتما روان درماني داشته باشيم كدوم يكي از ما داريم و داشتيم؟

ما بايد از رابطه گذشته تمام اين غده سرطاني كه واقعا وجودمونو مي خوره در بياريم بندازيم بيرون .نمي شه ما بخشيشو در بياريم بقيه اش باشه من خودم تا روزي كه توي حس رابطه قبلي باشم بهچ وجه تن به رابطه ديگر نمي دهم چون من هنوز توي اون رابطه ام براي همين در تمام زندگي من روابطم از انگشتان يك دستم فراتر نرفته حتي بيرون رفتنام و خوابيدنام با افراد كه واقعا مي شه شمرد چرا چون من بايد پرونده معشوقه مردمو و پروندشو ببينديم يا جنازشو به خاك بسپرم من هيچ زمان نمي تونم پهلوي كسي بشينم و بعد رابطه مرده قبلي خودمو بيارم قاطي اين رابطه ام كنم يعني بيام جنازه مرده يك انسانو بزارم پهلوي اون آدم رو صندلي و بگم و مثلا من بگم من 7 سال با يكي بودم بعدش اومد فلا ن كرد تو بدبختي .چرا؟ چون هنوز با همون مرده هستي يا تو دعوا بخواي بگي تو هم مثل فلاني هستي من متاسفم

اول ياد بگيريد جنازه يعني رابطه قبلي رو خاك كنيد و اين كار نا تمام رو تمام كنيد غير اين نتيجه اين مي شه شما به خودت و ديگري فقط آسيب مي زني

شما از يك استثنا هم نبايد معيار بسازيد مثلا من دوستم اگر بگه من  من تاسانتيگو به 45 دقيقه رفتم بيام بگم پس سرعت خوب بد نيست نه بده پس شما يا واقعيت بين نيستيد يا بر اثر ضربهاي در گذشته سيستم علمي و عقلي شما به مشكل خورده

ودر آخر من از هر 100 نفر يكي امروز ميميره بعدش اين جهان حرف علمه و وقتي تو ميايي هر 1 رو 1000 مي كنيد داستان معلومه
و بايد ما پرونده قديم و جنازه رو بر نداريم ببيرم همه جا  حتي تو عروسي و بدانيد كه اگر ما چنان استدلال كنيم نشانه بي عقلي و بي توجهي ماست ما روزي كه واقعيتو نديده بگيريم بي ترديد واقعيت خر و يقه مارو ميگيره خفمون ميكنه بايد قبول كنم اگر يك پشت بوم ما طولش 20 متره ما مي تونيم 20 متر راه بريم نميتونيم 24 متر بريم خوب معلومه مي ريم و زمين ميخوريم مي افتيم و ميميريم معلومه عزيز طبيعت هم وقتي 22 متر رفتي نيمياد بگه اين خانم چه خوبه بزار من يك ربع ساعت رو هوا نگهش دارم بنده خدا جونه نه ميندازت پايين هر كي هستي قاتل، امامزاده ،طبيعت قانون خودشه داره

پروندهاتونو با كمك يك روانكاو ببينيدشما گير داريد بزاريد ببينتون بزاريد پول خرج كنيم تا هزينه بيشتري و پول بيشتري فردا نديم  

من نميتونم براي اينكه دوستم تصادف كرده چون توي خيابون فلان بوده من از اون خيابون ديگه نرم عزيز احساسات خودتونو با واقعيتها نبايد قاطي كرد افرادي كه
عربد ه مي زنند گريه ميكنند مثل آدمي هستند كه مثلا ميگن من فردا حال ندارم آفتاب بشه نه عزيز نمي شه واقعيت روبايد قبول كرد 

ببينيد نظام ذهني ما كجاست ما با آدمي اگر دوست بوديم بعد هنوز نتونستيم پروندشو ببينديم علتو بزاريد من بگم اگر اينكه پرونده بسته نشده ما عاقلانه نگاه نمي كنيم ما مياييم دست به بازي ميزنيم كه از يك عشقي كه در گذشته داشتيم نمي خواهيم خاكش كنيم مي خواهيم با همون عشق خيالي زندگي كنيم وقتي به من ميگي من شيشه شكسته تو پامه من مي تونيم توجه كنم و شيشه ها رو در بيارم و بفهمم نميتوني راه بري اما واقع بين باشيد ما هميشه راه فرار براي مغزمان ميزاريم كه كسي رو جلوي ديگران نابود كنيم ولي هميشه ببينيد من خاطره امو نمي تونيم از ياد ببرم اما كاري كه من
مي كنم انرژي رو ازش مي گيرم مثلا ماهي يك دفعه به يادم مياد بارها زماني كه در كنار دريا تو كاباره بودم شايد يك تصوير به ذهنتون بايد اما بايد پس بزنيد كه برن اونا هم پي كارشون اگر نشه باور بايد بكنيم با گذشته مشكل داريم

كسي مرد .مرده بزار بميره.رفته يا رفته بره دنيا واقعيه مرده كه مرده رفت كه رفت ما توي دنيايي هستيم كه همه  ميميرند و يا زودتر ميميرند يا رابطه  بهم ميخوره بچه زودتر از مادر و مادر زودتر از پدر باشه چي ميشه كه رفت بره از 10 نفر كه مثل شما فكر ميكنند اگر من بيام با هموني كه باهش بودين و تو فكرتونونه شما رو بزارم پهلوش و با هموني كه توي ذهنتونه با هش ازدواج كنيد من قول ميدم از اين 10 نفر ايده ال طلب كم كم 8 نفرتون از اون آدم  مورد نظر طلاق مي گيريد و دو نفرشون هر روز دعوا دارند

پس بت نسازيد و مقايسه نكنيد

مطالعات نشون داده روزي كه شما بيايد يكي رو در گذشته با جناب شوهرتان داد بزنيد و بگوئيد تو هم مثل اوني مقايسه كنيد  شما كاملا كودكيد و اشتباه ميكنيد چون اولا شما با ذهنيتي كه داريد از آدم قبلي فعلي رو كاملا بهمش مي ريزيد و دوم شما واقعيت امروزو با خاطره ديروز داريد مقايسه ميكنيد كه هيچ شباهت و هيچ خاطره با واقعيت امروز با انچه اتفاق افتاده ندارد اگر من يك سيب بدم به شما بگم اين سيب چه فرقي با سال قبلي داره نميتوني بگي چرا؟ حتي شما دو تا رو با هم بخوري پشت سر هم نميتوني با هم مقايسه كني واي به حال كسي كه بيام سيب الانو با سيب لبنان سه سال پيش مقايسه كنم

در دفاعيه اي دوست عزيزمن اومده بود خاطرات فردي رو كه ده سال پيش پدرش مرده بود يا از دوست دخترش جدا شده بود ضبط كرده بود بعد از ده سال وقتي دوباره اومده بودند خاطرات ده سالشو مقايسه كردند اصلا ما نمي تونستيم بفهميم كه وي داره در مورد اون خاطرات صحبت ميكنه يعني ما اينقدر عوض ميكنيم يعني من وقتي من ميام دوست دختر مرده امو به ياد ميارم به راحتي ميبينيم ميكنيم 100 كيلو را 50 كيلو و حتي تو فيزيك هم تغييرش ميدم به راحتي مغزت اين كارو ميكنه پس به جهت راحتي و بت نسازيد

روزي كه ما بريم بت بسازيم بريدببينيد مشكل چيه و عملكردش چيه بزاريد بهتون بگم مثلا من از دوست دختر مرده ام بت ساختم كه خوب بوده حالا وقتي كسي خوب نيست كه مثل اون با همون اندام و وجه خوب با من باشه پس يعني اين بته رضايت بيشتري ميده تا با  كسي كه كم ارزش تر باشه  پس من ميدانيد چه ميكنم يك كار زشت ميكنم هر كي به من ميگه فلاني مرد مي گم مرد كه مرد يا رفت مي گم بره ميدونم زشته زدن ضربه به ماست ذهن ما بازيگره

ذهن 54 تا بازي ميكنه اما ميدانيد تنها يك دونه از انها واقعيته بقيه اش حقه بازيه

يك دونه حقيقت در برابر 54 كلك و دو دوزه بازي من پس ميشكنم و وارد كلكها نمي شوم خيلي وقتها گفتند رفت ميگم رفت مرد كه مرد

واقعيت امروز با خاطره ديروز جور نيست ابدا من خودم اين كارو نميكنم يعني من هر وقت طرف را بياد مي آورم مثل آب خوردن عوضش ميكنم

ببينيد وقتي من درگير خوبي كه ديروز بودم امروز نيست به اون خوبي كه من طرف بشم پس با بت مرده ديروز زندگي ميكنم

ببينيد مغزما 54 تا حقه بازي ميكنه  من هميشه در تماس با افراد  بازي  مغزرو ميشكنم مسئله به درك از زبون من علتش اينه

ما نميتونيم قانون بزاريم آدم خوب مادر من نبايد بميره بريد به خدا بگيد به طبيعت بگيد

مرد كه مرد رفت كه رفت يا عشق من بايد من با تمام كارهاش تحملش كنم نه رفت كه رفت 

ما مي آييم از واقعيت جهان به جاي عينيت مي آيم ذهنيت مي سازيم مثلا بچه اي كه از مادرش چنين تصور زيبا و خوش اندام مي سازه كه اصلا اين نيست پدري كه بچه اينقدر مهربون ميدونه كه اصلا يك ديوانه اخموست و تازه سالم هم نيست  

از خودت بپرس چرا اين بازي رو ميكني اين دنيا راهيه ما ميائيم زمين ميخوريم و داغون مي شم اينور ميخوريم و اون ور آمارش هم روشنه كه چقدر ميميرند

چرند نگوئيد در زمان صحبت از يك مرده مانند اين كلمه كه خداوندگلها رو ميبرد و به بهترينها رو مي برد چرند است چرند است تمام اونهاي كه پارسال مردند وقت مرگشوم چند سالم گذشته بود

بازي و لفاظي را كجا بگوئيم بارها از عزيز مرده  حرف ميزنند همه كليشه اي بعدم آرزو سلامتي و زندگي ولي در ماجرا چه فرقي ميكنه  براي ما چه فرقي دارد  

ما فرهنگ مسائل بچه گانه رو گرفتيم و دست بر نميدارم

دست برداريد