Friday, January 22, 2010

آخرين پست

با سلام


روزي بتهون داشت بزرگترين سمفوني خودشو اجرا مي كرد چون گوشش سنگين و كر بود از روي دست زدنهاي مردم مي فهميد كه كارش خوبه و مردم دوست دارند اين بار ديد مردم نمي فهمند چه سمفوني وي اجرا مي كند دست نمي زدند وي چون ارزش كار خويش را ميدانست اما تشويق نمي شد و ناگهان چون حس كرد مردم دست نميزنند پس نمي فهمند كار وي جاي تشويق دارد و چون گوشش كر بود نا گهان برخاست و گفت من براي اين افراد نمي زنم و سن را ترك كرد اين جمله يكي از معروفترين جمله ها شد

من گاهي اوقات چيزي نوشتم و خودم بلند شدم و گفتم مثال قشنگي زدم و ماندگار شد
 كامنتها رو مي خوندم كه چيزي ياد بگيرم شايد كسي چيزي ياد من دهد و هر چه بيشتر خواندم به اين نتيجه رسيدم كه

عزيزان من ديگه براي اين گروه نمي نويسم

از روزي كه شروع كردم به نوشتن هر روز يك شر و توهين براي خودم خريدم هر كس يك چرندي گفت هر كس يك جمله مرا به من نسبت داد يا به خودش گرفت

در متن قبلي من حدود 5 كامنت رو پاك كردم ببينيد چه نوشته اند كامنتها شده ملاك شخصيت من و هر كس
 مي خواهد تو نشان و علم كردن بدي من  از ديگري سبقت بگيرد آخر چه فرقي بين شما كه منو به كسي و دختري نسبت ميدهيد و ان فرد كه مرا نامردو ناتوان جنسي خطاب مي كند است شما وي را تقبيح مي كنيد اما ببينيد چه 
كرده ايد افسوس كه خواننده هاي من كساني بودند كه هيچ نفهميدند جز دو سه نفر من هر روز 20 تا ايميل داشتم كه به من توهين مي كردند امشب اينقدر به من اس ام اس توهين و فحش داده كه اي نامرد پست فطرت معلومه تو با يكي هستي  و سوال كه با كي هستي بگو با كي رابطه داري بگو كه من هر بار نگاه كردم به موبايلم 15 اس ام اس بود كه نتيجه كامنت گذاشتنهاي دوستان بود يكي مي امد روزي به من فحش ميداد حالا جور ديگر اين بار عمل كرد و گرفت گفت من رابطه خصوصي با آرش دارم همه چي ريخت به هم صد افسوس در بين اين علما كم كم 5 تا از اين افراد استاد دانشگاه هستند


اينجا جاي بود كه من انچه كه مي خواستم بگم مي گفتم شايد يك نفر از يك جمله اش استفاده كنه اما ببينيد چه شد يكي دو تايي بودند كه كامنت درست مي گذاشتند بقيه شروع كردند به توهين و فضولي


اين شما و اين اخرين خطوط شايد روزي باز بنويسم اما ديگر نياز به استراحت دارم بايد استراحت كنم 


Wednesday, January 20, 2010

كالبد شكافي يك رابطه

چند وقت پيش يكي از دوستان من داشت از رابطه اي شخصي يكي از نزديكان خودش صحبت مي كرد ميان دو معشوقه كه يكي از اين دو طرف ناگهاني به اين نتيجه مي رسه كه ما مناسب هم نيستيم و اين رابطه بايد تمام بشه و از من نپرس چطور و چرا و يا كلي بهانه هاي جور وا جور خوب طرف ديگر چون ديگر خواسته طرف اين بوده دختر خانم خودش رو كنار كشيده واقعيتش اين مسئله شب و روز همراه من بود كه آيا اون پسر درست مي گفت يا دختر درست عمل كرد كه تن داد و رفت و تن داد به خواسته پسره
ببينيد من با اينكه دختر به خواسته شخص تن داد و از وي جدا شد موافقم كه دختر به خواسته اين آقا احترام گذاشت اما عقيده اين آقا از ديد من عقيده غلطي بود و همينطور غير منصفانه و غير واقع بينانه من حس مي كنم دختر در همان زمان بايد مي دونست كه با فردي روبرو هست كه مسائل را بر اساس واقعيت نگاه نميكنه
 بهانه هايي كه در ذهن اون آقا بوده هر چي بوده و هست مثل اين ميماند كه شخصي به من بگه من از دوست پسرم جدا شدم چون وي معتقد بود هر كه قدش بلنده آدم لشي هستش بعد اون خانم بياد به عقيده آن آقا احترام بزاره به نظر من اون آقا بايد قبول كنه كه به نظرش احترام گذاشته شده اما حرف ايشون تا دنيا دنياست غلطه و غير واقعي به هر دليل
اون به تو اين پيام رو اون شب يا روز داد كه  من توي دنياي ديگه اي هستم جز دنياي تو و چيزي كه تو ذهن توست
خوب اين آقا مجددا بر گشته و به جد اصرار داره كه چگونه عاشق اين خانم است شايد حاضر است زانو بزند معذرت بخواد و شايد بارها با مد و تشديد گفته منو ببخش تو نازنيني عزيزي من دوست دارم
ببينيد من از سيستم استدلال منطقي اون آقا هم  تعجب مي كنم كه روزي انسان بخواد با كسي ازدواج كنه كه مي گه ما به درد هم نمي خوريم يا بگه من مي خوام ادامه تحصيل بدم خوب سوال اينه پس اين خانم تو اين رابطه چكار ميكنه يا مي كرده به نظر من اگر نمي خواي تو اين رابطه باشي واقعا نباش چون من نمي تونم بگم من نمي خوام حرف بزنم و بزنم بلكه خوب نمي زنم البته من فكر مي كنم اون اقا هم اشكالاتي داشته  كه اون خانم باهش كنار اومده بوده توي اون مدت
3 حسني كهاين خانم اگر نام ببره اگر من حدسم درست باشه حتما يكيش اين بوده كه قيافش خوب بوده
عزيز من بدبختي من تو ايران اينه كه اكثر شما خانمها گيرتون اينجاست وقتي من مي گم حسنش چيه
مي گن قيافش خوب بود خوب اين كي تونه حسني باشه
حتما حسن دومش مي گي افكارش و باهوش بودنش يا تحصيلات و يا نميدونم ديگه چي اما
 اگر يكي حرفاش و افكارشه كه اون حرفو كه انروز زده باشه باشه  متاسفم بگم كه اون حرفي كه براي جدا شدن زده اصلا نشانه نه عميق بودن ايشان هست نه باهوشي وي و نه تحصيلات وي
چون من شخصي رو ديديم در كنارمه كه بسيار باهوش است اما عاقل نيست اين اصلا دليل نيست
اون آقا واقع بين هم نيست بلكه اسير افكار و احساسات غلط هم هست
اما فراموش نكنيد ما بخاطر باهوشي كسي عاشق كسي نمي شيم چون هر كي تست هوش بالا داره ما
 نمي تونيم عاشقش بشيم يعني من با كاغذ ضريب هوشيم كسي هلاكم نمي شه
شايد هم اون خانم  فكر مي كنه آينده ايشون آينده خوبيه تحصيلات داره وضعيت مالي خوبي داره و باز موفق مي شه پس باز با افكار و تفكرات عجيب و غريبش كمي من مشكل دارم اگر دقت كني  تو بودي كه با وي ساختي شايد علتش اينه كه تو گم و گيج بودي وقتي اين آقا را ديدي مثلا اومده بودي بري ماشين بخري براي سفر هفته آيندت رد شدي ديدي ناگهان در كه وا شد  حراجي چرخ دارن تو هم متخصص چرخ نيستس اما حس ميكني همه مي گن ارزونه بخر بخر تو هم خريدي اما متاسفانه وقتي رسيد به هفته آينده  كه بري شمال براي تفريح ديدي مشكل سفر تو با خانواده با چرخ حل نمي شه چون شما با اين چرخ نمي توني خانوادتو به شمال ببري
ببينيد بعضي وقتها ما مي خواهيم رابطه را قطع كنيم اما تو ذهن ما قطع نمي شه مشكل ذهن پراكند ماست
عزيز من تو با يك انساني عجيب و غريب روبرو شدي كه شايد نخواست و هيچ وقت نمي خواهد اينو قبول كنه و  توچون ظاهر خوبي داره و فكر كردي آينده خوبي داره تو ذهنت بهش اوكي دادي اما درگيري زيادي بخاط از دست دادنش  نداره چون من با يك فردي رفتم بيرون اما فهميدم كه اين رابطه با اين فكر و افكار نمي شه هر جور هم  توسط ايشان توجيه بشه واقعا قابل قبول نيست مثل اينكه يكي به من بگه من دزدم پس خيليها دزد هستن تو بيا بي خيال شو. نميشه
عزيز من اگر تو كارشو درست مي دوني بدون و اگر فكر ميكني صحيح بود بدون اما من حس مي كنم شايد دختر خانم  طرف من انسان خود فريبي باشه چون آدمي كه بعد از يكسال طرفشو به هر بهانه پس مي زنه بدون واقعيت اصلي پس مشكلي هست كه شايد قبولش خود فريبي بوده و در تمام مدت دوستي مشكل علت معلولي كار مشكل داشته درگيريت شايد بعضي وقتها اين روزها با احساسات درگير بشي وقتي ايشونو مي بيني اما
احساسات و عواطف از واقعيت مي ايد خودش را نمي افته بياد اطلاعات بگيره
شما وقتي علم و واقعيت به شما بگه شخص به درد شما نمي خوره احساس مي ره دنبال كار خودش
ايشون اون كسي نيست كه مناسب من نويي باشه چون ناگهاني ديديم در گذشته كه ما رو سورپرايز هم ميكنه آنهم با يك سري كارها و حرف تازه
 من مطمئن هستم دوراني هم كه خوب بوديد با هم سر خيلي مسائل ديگه مشكل داشتيد
ايشون به تو اسيب نزده اين تو بودي كه خونه كاغذي ساختي باد اومد اون روز بردش
به نظر من جشن بگير و خوشحال باش از اين رابطه بيروني
اون ديگه قرار نيست تصميم بگيره اين تو هستي تصميم بگيري

Monday, January 18, 2010

خونه/مادر شكاك

مي دونيد براي من كالبد شكافي مسائل و مشكلات بين پدر و مادرها بين خودشان و دخترشان در ايران خيلي جالبه

اولين مسئله را فراموش نكنيم و اين كه ما بايد براي زندگي در يك خانه ما تنهاشرطي كه مي تونيم در اين دنيا خواهر يا برادر يا همسر باشيم همكاري مهر و محبت و دوستيه و حتي ياري به همديگره اگر قراراست ما تو يك خونه جنگ ستيز باشه كه قصه خواهري يا برادري كه ديگه معنا نداره چون هميشه اين داستانه كه اين گروه خواهر برادر به هم محبت مي كنند و هواي هم را دارند ولي خوب چون ما نشنيديم كه خواهر و برادر همش هم رو ميزنند و قاتل هم هستند ما هم نمي تونيم به كسي بگيم از خواهرت دوري كن
مادر آدم وقتي دخترش مي آيد خونه نمي تونه بگه تو دير اومدي چون  با پسر بودي خراب شدي با كسي بودي ديگه سرتو مي برن باردار مي شي

اين حرفاي يك مادر به دختر نه تنها بده بلكه واقعا ويرانگره مادر يا خواهر مواظب باشيد كه هر اتهامي كه به خواهر يا دختر خود بزنيد اين حرفهاي سين جيم از زبون مادر و خواهر چه حتي درست باشه عملا راه رو باز كردن و هل دادن خواهر يا دختر خودمون به چاه هستش اما اگر يكي از مسائل بالا تهمت باشه اين كاري ميكنه كه انگار شما در درون يك فرد نارجكي منفجر مي كني كه ديگه شخص چنان شخصيتش تيكه تيكه مي شه كه شما و حتي خودش ديگر قادر نيست جمع كنه

اتهام به دختر خود زدن و به خواهر خود زدن به مراتب از دوست پسر داشتن و حتي خوابيدن دختر ما و خواهر ما بدتره و اثرش صد برابر بيشتره و ويرانگر تره گفتنش اشتباهه و خطرناكتر از همه است شخص رو منفجر كردن و تيكه تيكه كردن ديگه قابل بازگشت نيست خواهر من بيرون مي خواست بره مادرم مي گفت شماره تلفن دوستاتو بده اونايي كه ميري جاشون خونشون كجاست من زنگ ميزنم

من مي گفتم مادر تو چنين حقي نداري اين اسمش هست دخالت و كنترل و تو نبايد اين كار رو بكني چون نه مفيد هست نه مسئلهاي رو از اين دختر حل مي كنه

من خوبم و سالم هستم و اصلا مهم نيست ديگران چه فكر ميكنند حتي پدر مادرم

و اما رابطه قديمي و جديد چرا من با هيچ زمان دو تا رابطه رو نمي تونم مثل ديگران داشته باشم كه وقتي يكي نيست با ديگري سر گرم باشم و وقتي اون نيست با اين باشم من مثل ديگران نمي تونم با اين وقتي خوابيدم حالا در كنارش حرف از دختر ديگه يا از دور رابطه سردي هم با يك سري داشته باشم آدمي كه اينكار را مي كند فريب مي زنه حتي اگه تلفني اين كارو بكني خانمي و آقايي كه آمار به قول خودش مي گيره كه دوست دخترش يا پسرش چه كار مي كنه و توي جزئيات وارد مي شه كه چه حسي داري با كي سكس مي كني چطور سكس مي كني.

علت ساده است بعضيها بدنبال پايگاه خود هستند وقتي شخصي مي ايد تو جزئيات زندگي من مي گرده و در گذشته خصوصي من مي گرده  مي خواهد اول خودشو شكنجه بده و دوم به دنبال شكنجه من باشه اين گفتگوها كه منو بكشن چون من هات هستم گفتگوهايي هست كه فرد از دردش بدون اينكه بدونه لذت مي بره اين افراد افرادي هستند كه بيمار گونه از شنيدن جزئيات گذشته افراد لذت مي برند در صورتيكه مي دانند چه شكنجه اي مي بينند اما از پرسش و پاسخ روزمره كه اقاي ايكس امروز سر كار با كدوم خانم صحبت كرد دست بر نمي دارندو اين افراد تمايل دارند ببيند كجا مي توانند مثلا شخص را گير بيارند كه حرفش متضاد باشه و حس مي كنند اگه همه جزئيات طرف مقابل از گذشته و امروز را بدانند ظاهرا آرام مي گيرند ولي مطلع نيستند هر چه بيشتر مي دانند سوالات بيشتر دارند و درد بيشتر و نتيجه شكستن تمام رابطه هست و تنها ماندگاري فرد اگر هست براي انتقام گرفتن فهميدن ديگر چيزها و مثل نقطه ضعف نگه مي دارند تا شما را روزي بزنند

اگر كسي كسي را دوست دارد ديگر دنبالش را نمي افته در محل كار فضولي نمي كنه بعد بگه من دوستش دارم

مگه مي شه بگي من اين كبوتر و طوطي  را دوست دارم اما مي خوام بدونم تو شكمش چيه و با كارد همه چي را پاره كنم  ببينم توش شكمش چيه؟

شما در بچگي وقتي آسيب ببيني به اين نتيجه مي رسي كه من اگر بدانم آروم و آسوده مي شم   و يك كوشش بيمارگونه براي كشف واقعيت هستند به حساب خودشان اما اينها فرق دارند ادم شكاك با واقعيت جو فرق داره چون شك و ظن منو رها نمي كنه و حل هم نمي شه و در ابطه مشكل استدلالي پيدا مي شه اين افراد هيچ زمان نمي توانيد براي انها غذايي پيدا كنيد كه سير شوند و كسي كه پاپي من مي شه واسه ديروز بهانه براي بهم ريختن امروز من دارند اين افراد شكاك هستند


Saturday, January 16, 2010

پدر و مادر




ما چرا تو زندگي زناشويي بايد بمانم و مي مانيم و كي بايد جدا بشيم واقعا هر كس چطور توي ايران و دنيا سعي مي كنه قطع رابطه بكنه و هميشه مي گويند كي بايد جدا شد اين جواب سوال را قبلا  دادم اما خوب
هميشه من سوال مي كنم چرا ازدواج كردي خوب بخاطر بچه؟ حالا اگر بچه دار نشد از نظر وي كار بعدي طلاقه
يكي مي گه من هر كس مانع رشد و پيشرفتم تو زندگي بشه طلاق مي گيرم
عده اي مي گن فقط خيانت علت و يا مثلا اگر احساس عشق نباشه جدا مي شم
ادمها بنا به هر دليل جدا و ازدواج مي كنن اما ببينيد بايد در يك شرايط برابر و همسان با طرف مقابل ازدواج كرد مثلا چند روز پيش شخصي به من مي گفت فلان شخص با فلان فرد داره خارج از كشور ازدواج مي كنه داماد با سن چند برابر بزرگتر و خانم با چنين مشخصاتي كه خوب از ديد من اصلا شرايط به هم نمي خورد با معيارهاي نزديك به اون آقا خوب حتي جور نمي امد ولي اين ازدواج نيست ازدواج بر اساس دو شخص همسان از نظر استقلال بر اساس عشق و محبت به ظهور مي آيد منو ببخشيد واقعا عذر مي خوام اما اين حتما پروسه آشنايي داره حدود چندين ماه طول مي كشه و شما نمي توانيد از ماهيتابه به آتيش بپريد تازه بعد از 6 ماه زمانيكه دو نفر تازه يك احساس ويژه و مخصوص پيدا كردند با هم ازدواج مي كنند كه توي ايران متاسفانه ممكن نيست و حتي پسنديده نيست
تازه وقتي روزي هم كه مشكل پيش مي آيد كه حتما هم پيش مي آيد اول بايد در جهت حل كردن مشكل جلورفت و ما زماني بايد جدا بشيم كه همانطور كه تو پست قبلي گفتم زندگي به بن بستهايي برسه كه ديگه نشه حلش كرد و وقتي ما به تنفر تو زندگي زناشويي رسيديم يا يكي از دو طرف اومد ورفت تمام قواعد را بهم ريخت جدا مي شوند اما خيانتها بر اساس مشكل شخصيتيه اما همه چيز بر اساس زندگي و استقلال بايد باشد
اما بعضي تو رابطه ميبينم ومي بينند مشكل دارند آدمهاي پر توقع وغر زن  و خيانت كار ،معتاد و بي مسئوليت هميشه همين هستند
بعضي مي گويند نه تو زندگي درست مي شه آخه مني كه چشمم ضعيفه و بدون عينك نمي بينيم مگر شما مي توانيد بگوئيد بعد از ازدواج درست مي شه نه عزيز آدمي با ويژگيهايي كه من بيشتر تو افراد و در زمان آشنايي مي بينيد اينها درست نمي شه مگر بره خودشو مداوا كنه بايد اين افراد قبل از ازدواج مداوا بشوند
شما اگر فكر مي كنيد اين آدم با ديگران مشكل ندارد داره همين روابط را با ديگران دارد
من با شخصي در زندگي خودم وقتي مي گفتم چرا اينطور هستي و چرا تحمل نداري كه من به تو بگم كارت خطاست مي گفت تو خودت فلان يا با تو بودم اينطور شدم و من مي گفتم تو مريضي و مانند اين است كه سرت شكسته و داغون شده تو بايد بري سرتو مداوا كني اون براي فرار مي گفت تو شكستي و من مي گفتم اما دليل نمي شه كه قوانين بازي عوض بشه راهي نداره من شكستم اما خوب با سر شكسته چكار كنيم تو با سر شكسته نمي توني شنا كني ولو من اين كارو كرده باشم
اما در خانه من چه مشكلاتي شايد داشته باشيم اما وقتي با برخورد با افراد خانواده مي رسيم چه كار بايد بكنم؟  
فراموش نكنيد مشكلات كاري، درسي، طلاق و غيره  اصلا توضيح دادنش به پدر و مادر نگراني نداره ببينيد كسي مرده فوت كرده زمانيكه شما با اين مسئله مشكل داريد من هم متعجبم عزيز من يكي مرده يا من جدا شدم و من بي كار شدم يك توضيح مي دهم تمام شده اگر كسي مرده كه من نبايد نگران باشم كجا حالا خاكش كنم بسوزونمش يا مكانش كجا باشه آخه وقتي شما به اين واقعيت از دست دادن كار وقتي باتوضيحش مشكل داريد خوب كل مسئله مشكل با نگاه واقعي به آن شايد مشكل داشته باشد بعنوان مثال وقتي گوش منو بريدن بگم مشكل من اين نيست اما اينكه حالا عينك بخرم چه كار كنم .
من اگر كارمو از دست مي دهم اگه جدا مي شم  توضيح كارش سي ثانيه است چون اين من هستم زندگيم بهم مي ريزه و بعدش فشار كار و بي كاري هزينه هام روي شونه من است اما من بيشتر نگران باشم چطور به بابا و مادرم توضيح بدم كه نارحت مي شن براي چندمين بار باز چي شد؟ و چطور شد؟ و دائم نق مي زنند خوب نارحت مي شوند كه بشن من گوش ندارم بزار اونا ناراحت عينكم باشند.
وقتي شما سوال مي كنيد چرا مادرت مرد من مي گم سرطان داشت تموم. شما نارحت مي شويد بشويد من كاري نميتوانم بكنم شما هر روز از مضرات سرطان گوشت لخم مي گوئيد به من مربوط نيست پدرم نارحت مي شه بشه ميميره بميره مشكل اينجا نيست چون من بايد با واقعيت زندگي كنم و مادر من مرد همين.
اول بايد ببينيم وقتي ما به انتها رسيدم  رسيديم آنچه كه  هست و وجود داره . اونا ناراحت مي شن بشن اما خوب من
 مي گم  مادر پدر اين مشكلات بوده است اما من نگفتم اما من تحمل كردم اما ديگه كارساز نشد
خواهر من دائم اگر منو اذيت مي كرد و منو به جنون ميرساند خوب من بايد تنها به فكر خودم باشم اگر صبح برخيزم و خواهرم اول صبح امد و يك كارد تو بدن من كرد و راهشو كشيد رفت من بايد به فكر اين باشم كه كارد رو در بيارم تا حالم خوب بشه نه اينكه كارد رو نگه دارم و با خودم بگم بايد از دست اين كاردها راحت بشم ولي دور شدن به اين دلايل از شرايط خونه مشكل اين كاردها رو رو فقط براي من پنهون
 مي كنه مگر اينكه  من با تجربه و توان خودم مشكل زخم رو حل كنم مسئوليت مهم و 100% داستان تنها به خود من بر ميگرده تا منو خودمو از اين آزارهايي كه مادر من داشت و پدرم داشت و خواهرم داشت رها كنم 

Wednesday, January 13, 2010

مثل هر كس

با درود

مشكلي كه من اين روزهاي واقعا برخورد مي كنيم مسئله دوست دختر و پسرهايي هست كه پسره به عنوان مثال مي خواهد از تك تك جزئيات كارهاي دوست دخترش سر در بياورد يادم مي آيد دوستي مرا با دوست دخترش بيرون دعوت كرد در ميانه را دوست دختر دوستم خانمي را گوشه خيابان ديد و از وي كه دوست صميميش بود دعوت كرد كه با ما به جايي كه براي نوشيدن آبميوه معمولا من مي روم برويم در راه با وجوديكه من گوشه اي نشسته بودم و كاملا از ان خانم دور بودم ديديم ان خانم با روسري صورت خود را مي پوشاند و هر ماشيني كه رد مي شود وي صورت خود را بر مي گرداند من عقب ماشين نشسته بودم و عملا من مي ديدم وحشت از سر و روي دختره مي بارد دوستش از وي سوال كرد چيه مي ترسي باز اون ببينت من سكوت كرده بودم تا اينكه اون دختر شروع كرد به اينكه ديشب اومده دم خونه ما دست زده رو كاپوت ماشين ديده موتور گرمه شروع كرده به داد و فرياد كردن دم خونه ما كه كجا بودي

يه شب ديگه اومده شب من خونه دوستم بودم اينقدر واستاده تا صبح كه ببينه منو كي پياده مي كنه و كي منو مياره خونه و حدود دويست بار رو موبايلم زنگ مي زده منم مي ترسيدم جواب دم بگم كجاست تا نياد دم خونه دوستم آبروريزي كنه

به من مي گه اگه من تو رو با مردي ببينيم اونو مي كشم و بعد تو رو .من با چشاي متعجب كه روي كدوم كره خاكي هستم نگاه مي كردم ولي خوب ترجيحا چون طرف صحبت من نبودم سكوت كرده بودم

در بين صحبتها پي بردم خانم از همسر خود جدا شده اند و مدتي با اين اقا دوست هستند و اين اقا با وجود ايشون باز دوست دختر هم دارد و ايشان هم مطلع هستند اگر ببينند اين خانم آمار مكاني و صحبتهايي كه ايشان دارد نمي دهد عصباني مي شود و همه چيز را به هم مي ريزد و نه در محل كار خانم امنيت دارد نه در در و همسايه و هميشه آروم دم در خانه ما مي آيد و با ماشين مي گردد كه آيا ببيند من كجا هستم يا نيستم

مي گفت بالاي 40 بار در روز به من زنگ مي زند و جالب اين بود كه وي حتي زماني كه با دوستش داشت آبميوه مي خورد هر كس كه وارد آن محيط مي شد چشمانش را مي بست و مي گفت ببينيد چه شكليه به من بگوئيد

وي مي گفت ما با هم قطع رابطه كرديم و وي به من مي گويد فكر مي كني من تو رو راحت مي زارم روزتو خراب مي كنم و اگر هم عصباني بشه مي زنه شيشه ماشين منو مي شكنه

من واقعا در ان مكان چون كسي از من سوالي نكرد نتوانستم چيزي بگم اما واقعا براي من اين سوال است شما اگر چنين كيسي داريد چرا با شخصي كه چنين رفتاري دارد هنوز ارتباط داريد حدود 5 ماه از ان زمان مي گذرد اما من هميشه حيرون و متعجبم چرا و چطور اين اتفاقات امكان داره بيفته

ببينيد مشكل از شروع پروسه شناخت و تصميم گيري است مشكل از بررسي حل مشكل شروع مي شه

اين افراد در اوايل بسيار از زيبايي ما و دائم چاپلوسي مي كنند كه چون ما خوشگليم زيبا هستيم و فلان دوست دارم هر روز تو را ببينيم و ما خوب خيلي در اوايل خوشمان مي ايد و بعد انها مي خواهد همش دوروبر ما باشند و بعد ما حس مي كنيم واي يك نفر خدايا پيدا شد كه همش لحظه به لحظه ثانيه به ثانيه به خاطر خوبي و زيبايي من مي خواهد كنار من باشد و مرا كنترل كند و كسي هم دورم نباشد و صد افسوس تمام اين مسائل در اول رابطه و چك كردن ثانيه به ثانيه و نگرانيهاي طرف مقابل تمامش از ديد ما يك كار مثبت قلمداد مي شود و ما روي اوج آسمان هستيم اما عزيز من تو توي اوج نيستي تو روي موج هستي روي يك موج سر كش كه داري به طرف غرق شدن مي روي

اين افراد اي خل بازيها را زماني شما در آنها مي بيني كه حس ميكنند صد در صد اعتبار قبلي را از دست داده اند

و شما اعتباري كه قبلا به وي مي داديد در حال حاضر حس مي كنند ديگرنمي دهيد

اين سوال واقعا وجود دارد كي و چي به اين افراد چنين حقي را ميدهيد

اي كساني كه چنين فردي را در اطراف خود داريد با خودتان صادق باشيد و اين سوال رو جواب بدهيد واقعا دوست داريد اين رابطه تعقيب و گريز تمام شود يا هارت و هورت مي كنيد ؟

بيرون منزل ايستادن و درخواست عشق و علاقه كردن آيا يك روش منطقي تلقي نمي شود اين روشي است كه وي هميشه جلب توجه خانواده اش را كرده و مي كند

اين افراد مي خواهد شوهر باشند و عاشق باشند اما واقعا اون حركات تند و كنترل كردن كار يك عاشق و همسر است و آن هم از نوع فهميده و تحصيلكرده يا مدعي فهم و شعور فراموش نكنيد اي عاشقان دلخسته و يا اي معتادان هر شخص اين حق را دارد به سوال شما و بازجويي شما پاسخ ندهد اگر حس كند دوست ندارد جواب بدهد شما نمي توانيد به زور احترام بخريد شما نمي توانيد به كسي بگوئيد چه بايد بكنند و چطور رفتار كنند شما تنها با هم ميتوانيد در يك رفتار با هم كاملا آزاد توافق كنيد و ملاحظه كنيد اما دستور نمي توانيد بدهيد اين رفتار واقعا ظالمانه است كاريست همانند يك بچه 2 ساله اين مسئله هيچ زمان به كسي انگيزه نميدهد كه با چنين مردي زندگي كند و باشد

مي دانيد اين افراد وقتي با انها صحبت مي كنيد نقش يك قرباني عشقي را نيز بازي مي كنند و اصلا حاضر نيستند بگويند از كدام راه رفتند كه به اينجا رسيدند

اين افراد يك چيز جالب من تو درون شخصيتشان ديديم و اينكه كمي هم با ديگران مي لاسند و زمانيكه مي بينند كس ديگري دارند كمي شل مي شوند و ادعا دارند كه خيلي همه تمايل دارند با وي باشند

باز هم بايد تاكيد كنم اين افراد بچگي خوبي نداشتند و پدر و مادر سختگيري داشتند مشكل هم اينجاست اين افراد هميشه مي خواسته اند شماره يك باشند با اين افراد ازدواج نكنيد دوست دخترشان نباشيد اصلا امن نيستند اين فرد هر روز يك سريال بازي مي كنند و ستاره بي نظرش هم خودش است فراموش نكن خانم محترم اين بازي عشق نيست و اين شوخي نيست چيزي كه بايد جدي باشد و هست اين كه شما روزي بايد مادر باشيد و همسر اگر شخصي شما را امروز از زابطه و اعتماد به خويش

دلسرد كنه من به شما ايمان ميدهم فردا هم چنين كاري را ميكند اين پسر و مرد خارج از كنترل است اين افراد مانند آن موتور سواري هستند كه من توي باغ وحش وكيل آباد يك روز جمعه تنها رفتم و

مي ديدم توي يك دايره مي چرخد و بعضي وقتها دستانش را ول مي كرد و مردم كف مي زدند اما كار كار مسخره و و بي هدفي بود شما كمي كف مي زنيد ولي اگر سوار اين موتور بشويد به هيچ كجا نمي رسيد شما راهي چون به بيرون نداريد شما نقشه نداريد چطور مي خواهيد سوار موتور اين فرد بشويد و به آنطرف دنيا سفر كنيد انهم يك عمر تمام عروسي يك شبه زندگي يك عمر

دوست پسر اون فرد را واقعا كاري نمي شود با وي كرد وي دست بزن دارد وي مشكل دارد و وي خشم دارد وي خطرناك است اين فرد شما را از لحاظ رواني جسمي روحي لطمه مي زند هر چند وي هيولا نيست و جن هم نيست شايد خوشگل و خوش تيپ است

مشكل را واقعا خودشان مي دانند و اينكه علم دارند كه خوبي و هر چيز خوب را در رابطه از بين

مي برند و بدبختي را جايگزين مي كنند

وي با سر سختي ما را دنبال مي كند چون مي ترسد مضطرب هستند اين افراد پر از نكات زشت هستند يك گذشته بسيار تاريك دارند و كسي هم به انها نگفته كمك مي خواهي يا نه اينها گم شده اند اينها گيج و پريشانند روي هوا هستند درد دارند نه دردي كه شما با چشم ببينيد اين افراد با هيچ كس كه حتي لمسشان كند راحت نيستند اينها با كسي كه مي خواهد وي را بشناسد راحت نيستند ببيند اين افراد گناهي ندارند اما حق انتخاب رفتار خويش را دارند اين حق را دارند اما نمي كنند بهتر است اين فرد حتما شما را تنها بگذارد تا بتواند سلامتي رواني خودش را به دست بياورد

بدور اين افراد نرويد مواظب باشيد رابطه را پايان دهيد

Monday, January 11, 2010

عاشق يا معتاد

با درود

چيزي كه ديروز نوشتم بي ترديد شهامت زيادي مي خواست چون بهيچ عنوان براي هيچ كس خوشايند نبود عده اي برگشتند گفتند تو كه خودت در همين بلاگ ايميل يا شايد اس ام اس دريافت مي كني پس شامل مي شوي و هزار يك ايميل كودكانه كه لازم نيست من مسئله را شخصي كنم چون اصلا ربطي به موضوعي كه من نوشتم نداشت من اصلا فلج هستم اما من توانسته ام با خواندن چيزي ياد بگيرم كه حالا داور مسابقات دو بشوم اين چه ربطي دارد من دانسته هايم براي خودم عمل نكرد اما براي شما شايد نافع باشد من ميدانستم  ومي دانم اما قادر نبودم تو مي خواني و با عرضه هستي آن بخش را  كه مي تواني بهش عمل كن.
داستان اينجاست كه كساني كه اعتراض مي كنند اصلا متوجه موضوع نشدند من اشاره ام به كساني بود كه در پشت سر و بدون اطلاع همسر دوست پسر نامزد با فرد ديگري صحبت ميكنند رابطه برقرار مي كنند و شيفته مي شوند و بعد توسط فرد كه سر به زنگها دستگير مي شوند تازه ادعا مي كنند
بي منظوره چون وي در جايگاه فلان و بهمان بوده
وقتي سوال مي كنم چرا با دوست شوهرت رابطه داري مي گويد دوستي ساده است ولي آيا همسر
مي داند نه ايشان مطلع نيست دوست پسرش مي داند؟ نه مطلع نيست. نامزدش مي داند نه مطلع نيست. اما خوب زمانيكه مطلع مي شود شروع مي كند به كنترل كردن به وي مي گويد دانشگاه دوست ندارم بروي دوست ندارم مهماني بروي و نگراني تمام وجودش را بر ميدارد

من وقتي با كسي رابطه دارم اين حق منه كه حس كنم شماره يك هستم و دوست دختر من و نامزد من كسي رو جز من حتي نمي تواند مرد حساب كند
تحسين زيبايي يك مرد ديگر و هنر يك مرد ديگر تا دوست شدن و لاسيدن و گفتگو كردن پنهاني داستاني است كه پيامي دارد كه كاملا مشخص است شيفتگي ما به شخص در تحسين هنر در رابطه با فرد نداريم چون خودمان هنرمند نيستم پس ما عاشق فلاني هستم
اما بارها اين سوال شده كه عشق چيه من عاشق كي هستم و بايد باشم
عشق واقعي چه عشقي است اينكه تو حس و توسط طرف مقابلت به طور كامل فهميده و درك شده باشي و تو هم چنين احساس داشته باشي بنا كردن رابطه نزديك و خصوصي بر پايه راستي و تقسيم خود انسان با توجه به هندل كردن شرايطي كه تقسيم مي كني است من هيچ زمان تا به حال حتي از نزديكترين افراد زندگيم سوال نكردم پدرت چه كاره است چكار مي كنه در آمدت چه است خونتون كجاست و غيره چون شما قراره نيازهاي خودتان را جوابگو باشيد نه عقده هاي خود شوهر و دوست پسر سابق من يا عشق امروز من اگر هر روز علاف من است اين عشق نيست
اما عشقي كه ضد و نقيض است و بر پايه صرف رفتار و روان پايه گذاري شده و هميشه عشق واقعي را دور مي كند مثلا افرادي كه ادا عاشق را در مي آورند شب در خانه شما مي ايستند و آه مي كشند
ببينيد وقتي شخص بد پيلگي مي كند عشق واقعي رو واقعا دور مي كند و جلوشو مي گيرد به اصطلاح من مي گويم طرف معتاده نه عاشق و جالب اينكه خانمها چقدر مي پسندند اما چرا چون گناه دارند و معني عاشق و عشق را نمي دانند و اگر شخص دو روز غيبت كند نگران هم مي شود و اگر ديگر نيايد شما دنبالش مي رويد كه چرا پست را ترك كردي
اين عشق نيست چون معشوقه من روبروي منزل من دائم اس ام اس مي دهد كه من اينجام اين شخص عملا زندگي يك بخش از آرامش مرا از من مي گيرد و اين اصلا قرار نيست تو عشق حتي بهش قدر يك سوزن آسيب ببينيد اين اسمش اعتياده كه ناسالم است و وابستگي است و تحقير و لطمه به عزت نفس است
علت ترس از ترك شدن و تنها ماندن است نيايد بگوييد نه فلاني خيليها دنبالش هستند به عشق نيازي نارد نه عزيز خيلي هم مواد مخدر است اما ما به ترياك فقط معتاديم پس عاشق عزيز خويش را تبرئه از اعتياد نكنيد وي هم حس بكنه جفت خودش را از دست بدهد زندگي تمومه وي معتاده
اين عشق بيش از اندازه نيست عشق واقعي قرار نيست به كسي و شخصي لطمه بزند
شخص معتاد كسي است كه مي ايد مشكل ارتباطي و شخصيتي خودش را دقيقا در مركز عشق قرار
مي دهد اما مشكل رابطه اي من ربطي به عشق من ندارد
كسي كه در نزديك محل كار من و زندگي من مي چرخد آمار محل كار مرا مي گيرد من كجام و از اينطرف و انطرف سوال مي كند چرا نيستم چون عاشق است معتاده به منه و عاشق من نيست در صورتيكه من رابطه ام شايد با وي تمام شده وي هنوز مزاحم من است وي عاشق من نيست وي به من معتاده
كسي كه عاشق واقعي است قبول دارد كه زندگي خودش را دارد و بدون ربط به كس ديگر و معشوق خود
وي به شخصيت و كاركتر خود مي ماند و قدرتهاي خويش را دارد اما به طرف مقابل خود عشق مي ورزد و قبول مي كند دوستش دارد از با وي بردن لذت مي برد تو زندگي خصوصي وي مي رود و با هم همه جور راحت هستند
اگر شما قبول مي كنيد كه زندگي بدون عشق و جنس مخالف امكان ندارد شما معتاديد
شما خودتان را در رابطه اي قرار داده ايد كه مي گوئيد امكان ندارد پايان داشته باشد پس معتاديد
شما فرد را مي خواهيد دائم از تو ماشين ببينيد و بيرون خانه وي منتظر باشيد و به اين يكي و اون يكي آگاهي دهيد كه عاشقيد شما پس معتاديد
اين عشق دارد اعتقادات شما را عوض مي كند پس شما معتاديد
اين اعتياد مانند همه اعتيادات دنياست نوع جنس فرق مي كند مثل همه اعتيادات شخص به نيازهاي روحي و هيجانيش پاسخ مي دهد احساس كامل شدن مي كند و به جهت دوري شدن از هر گونه ترس و حس خوشي
اين افراد حس مي كنند با شخص ديگر كامل مي شوند و بدون آن نمي توانند زندگي كنند اين افراد بي نهايت از تنها گذاشن توسط شما وحشت دارند اين افراد روابط شما با ديگران را نيز تحت تاثير قرار مي دهند
دوست پسر شما وقتي شما رو ترك كرد اما نزاره شما زندگي خود را داشته باشيد اين شخص معتاده
اينكه به خودش آسيب بزند و همينطور به شغلش كه شما را كنترل كند اعتيادش ديگر خيلي بالاست
حالت ناراحتي و فشار بيش از اندازه وقتي شما تركش مي كنيد
عزيزان اين افراد كه دم خانه شما هر شب هستند بزاريد به شما بگويم كه هستند؟ اينها افرادي هستند كه در خانواده اي بزرگ شدند كه يكي از پدر و مادر بسيار سختگير بوده است در كودكي احساس
كرده اند به آنها بي توجهي شده است در هر نوع رابطه زندگي به انها بي توجهي و مورد غفلت قرار گرفتند پدر سختگير يا بسيارعوضي دارند به انها در بيشتر مواقع خيانت شده احساس امنيت در خانه و بچگي نداشته اند بجه يك فرد معتاد و بد اخلاق به اين شكل مي باشد مخصوصا اگر ببينيد مادرش چه زجري مي كشد از زندگي با شخصي به نام پدر .وقتي طفل در كودكي احساس كنه نيازهاي عاطفيش بر اورده نمي شود خشمگين مي شود احساس مي كند تنها مانده و به وي كسي توجهي نمي كنند شخص اين حس تنها گذاشتن احساسي نه فيزيكي هميشه برايش مي ماند و توي زندگي وي مي آيد و رابطه اش را مورد اثر قرار مي دهد و شما وي را با ماشين بيرون منزل رويت مي كنيد

Sunday, January 10, 2010

خيانت هاي احساسي نه جسمي

سلام



آيا واقعا وقتي نامزد داريم يا متاهل هستيم مي توانيم با جنس مقابل دوست باشيم

و تازه اسمش را خيانت نگذاريم.

امروز مي خواهم در مورد كساني صحبت كنم كه اين افراد به حساب ما دوست پسر دارند وي را دوست دارند يا نامزد دارند يا حتي شوهر دارند اما بيشتر وقتها جذب افراد ديگر مي شوند مثلا رو اينتر نت با كسان ديگر چت مي كنند تو محل كار حس مي كنند به نوعي علا قمند به كس ديگر هستند و جالب اينجاست اين افرادمدعي هستند كه اصلا با فرد مورد نظر سكس ندارند كه البته درست هم مي گويند و نه رابطه فيزيكي ولي بدون اينكه همسرش بداند شايد با همكارش يا دوست پسر دوستش صحبت مي كند ولي خوب شايد مي تواند قسم بخور ند به سكس فكر نمي كنند حتي اين كه به دوست پسرش خيانت كند نيزبه ذهنش نمي آيد


من وقتي سوال مي كنم مي بينند حاضر هم نيستند كه كسي را جايگزين دوست پسر خود بكنند ولي خوب ميبينيد اين افراد يواشكي با كس ديگر و يا يك مرد غريبه چت مي كنند ايميل مي دهد وي

مي گيرند عكس مي دهند و ميگيرند

البته اينها معتقدند كه اين يك دوستي است يك رابطه محض دوستي نه بيشتر و من بي نهايت تو ايران ديديم


دوستي به من مي گفت دوست دخترم رو توي فيس بوك يا توي چت رومها مي بينيم به يك سري پسرها ايميل مي دهند يا فوروار مي كنند وقتي تازه من اعتراض ميكنم من را بدبين يا دگم خطاب

مي كنند و مي گويد اه حالم بهم خورد تو چقدر بدبيني
ببينيد هر مردي و زني كه اين كار را مي كنيد يك مشكل اساسي دارد

مردي و زني كه اين كار را مي كنيد در روانشناسي مي گويند اعتياد شيدايي دارد اين همون احساس ضعيف نسبت به چت كردن و يا ايميل دادن با همكار مرد يا صحبت كردن رو شامل مي شود

شما بعنوان دوست پسر و دختر هيچ زمان كار طرف مقابل را نگويئد درسته چون اين نشانه يك ضعف شخصيتي و وابستگي است البته مسئله حسادت و بدبيني بسيار با اين داستان فرق داره اما اگر ديدي دوست دختر يا پسرت رفته خونه دوستش و اونجا اون دوتا با هم برنامه داشتند و دوست دختر شما تو اون خونه بوده اين داستان خيلي فرق مي كنه

فراموش نكنيد مردم طوري با ما رفتار مي كنند كه ما به آنها آموزش مي دهيم

خانمي مي گويد من هر روز فردي يا پسر را مي بينيم و هر روز به دوست پسرم مي گويم واي يك پسره رو مي بينيم چقدر خوشگله و غيره

واقعا چه فكر مي كنيد آيا فكر مي كنيد اين رفتار درسته ؟

ببينيد اين افراد مدعي هستند كه آره همسرم مرا كنترل مي كند دوست پسرم بدبين است همه جا مرا چك مي كند مي دانيد چرا اينطور شده وي شايد روزي اينطور نبود گردش شما در نت و اس ام اس بازيهاي شما با همكار دوست پسر دوستتان و ايميلهايي كه مدعي هستيد متعلق به زماني هست كه ما نبوديم و امروز باز مي آيد توي زندگي شما اين داستان را درست كرده اند مي دانيد چرا

خيلي طبيعي است وقتي يكي هر روز دست تو جيبتان ميكند و مقداري پول مي دزده ولو خيلي مبلغش كم باشد شما مواظب جيبتان هستيد و به آن دائم نگاه مي كنيد ؟به نظر شما كار اشتباهيه

اين چرا احمقانه است كه شما ازجيب احساسات يك نفر دزدي مي كنيد و انتظار داريد بخشيده شويد آنهم في البداهه

خودتان را به خريت نزنيد مي دانيد لطمه اين كار يعني چه و چه اثري روي فرد مقابلتان دارد شما با صحبت كردن و حرف زدن با طرف مرد همكار يا چت كردن با وي انتظار داريد حس و احساس وي را پاره نكنيد آيا جر دادن يعني چي

چرا نمي آيد اون حسي كه مي خواهيد با يك نفر ديگه به هر عنوان در تماس باشيد كنار بزاريد و نزاريد طرف مقابلتان اين درد را شب تو رختخواب ببرد صادق باشيد حتما مي گوئيد چيز مهمي نبود

دوست دختري كه با اشخاص ديگر رابطه داره كاري كه ميكنيد تازه به دوست پسرش و همسرش انتقاد و تهمت مي زند اما من متاسفم بگم مشكل دوست پسر شما نيست خود شما هستيد وقتي كه شما ايميل به دوست پسر دوستتان مي زنيد و شبها با وي صحبت ميكنيد اينجا مشكل شما هستيد نه وي كه خودش رو درست كنه

من قبول ندارم تمام اين افراد وارد ميخانه مي شوند و مشروب نمي خورند مثلا پارتي رفتم نرقصيدم منو همكارم رسوند اما مثل دو تا مرد بوديم عزيز من شما اين كار از درستكاري شما نمي آيد شما مرحله كاربدتان فرق مي كنيد و تنها تا جايي است كه با فرد به مرحله خصوصي وارد نمي شويد چون از ان شايد وحشت يا اكراه داريد و شما در جايي هم اين خطاها را انجام ميدهيد كه بتوانيد خود را روزي تبرئه كنيد پس چرا انجام ميدهيد

اينكه من مي تونستم وقتي تو نيستي اين كارو بكنم و يا با همكار جنس مقابلم حرف بزنم اما نزدم دليل اين نيست كه تو انساني هستي كه درستكاري و راستگو مي دوني چرا چون شايد ترس و اكراه از رابطه خصوصي باشد نه درستكاريت


چون تو مراحل اوليه رابطه در پشت معشوقه خود جلو مي روي انهم داوطلبانه چون قدرت نياز داري چون نشاط نياز داري چون مي خواهي ثابت كني هنوز جذابي و هنوز خواستني و اين چيزي نيست كه امروز سراغ شما آمده شما مدت طولاني است كه اين اميال را داريد

من به شما مي گويم شما همه چيز را از دست مي دهيد و همه چيز از دستتان مي رود شما در گير يك بيقاعدگي رفتاري جنسي هستيد

من اعتقاد دارم كه اين افراد وارد يك بازي مي شوند بازي كه شايد در آن به انها روزي بهشان توهين شود به انها تجاوز شود به انها تهمت زده شود شما وارد بازي مي شويد كه شايد مردي معناي آن را انطور كه شما تعريف مي كنيد نفهمد
آرش

Saturday, January 09, 2010

Copycat

همه چيز باز از ديشب مي آيد باز از زماني كه من داشتم در رابطه با افرادي در زندگي خودم صحبت

مي كردم از افرادي كه شايد در هرخانواده تمام چيزهاي دنيا و چيزهاي كه يكي ديگر در خانواده مالك آن است يا دارد يا مي خواهد داشته باشد اما نه با توانايي بلكه با نق و بدخلقي و ناراحتي مي خواهند به دست بياورند يا ميخواهد تغييرات مشابه داشته باشند.

من گفتم به اين افراد كاپي كت به انگليسي مي گويند اما واقعا كاپي كت كيست و چه جور شخصيتي دارد

اين افراد به نظر من يك نوع دزد شخصيتي هستند همانند دزد مي نشينند و سعي مي كنند اولين روش و چيزي كه كس ديگر دارد و يامي خواهد داشته باشدبدست بياورند يا مشابه آن را داشته باشند

درد اينجاست كه بعضي وقتها اين افراد بيشتر از هرفردي هر چه كه ديگران دارند مالك همه چيز هستند اما فقط زندگي شب و صبح اين افراد در حسرت اين مي باشد كه چه چيز ندارند و متاسفانه تفكر انها به داشته هايشان نيست تنها وقتي به ياد آنچه دارند مي افتند كه حس كنند چيزي دارند كه ديگري ندارد و آن زمان بعنوان آزار دادن فرد مقابل از آن ياد كنند چون خودشان دائم از دارائيهاي ديگران در عذابند

اين افراد اگر كسي از موفقيت شما برايشان چرتكه بندازد به عنوان خواهر و برادر ميبينيد كه بلافاصله چيزي براي گفتن ناكاميهاي شما براي ديگران دارند و داستانها كه وي اگر چنين دانشمندي بود فلان و بهمان نمي شد
خداي من اين موجودات بايد بدانند كه وقتي از ناكاميهاي خواهر و برادر خود صحبت مي كنند يا سعي مي كنند انچه كه وي دارد بهتر آن را داشته باشند عملي بچگانه اي انجام ميدهند كه خواهر خود و برادر خود را بسيار آزار مي دهند و اصل داستان اين است كه مي خواهند هميشه برنده باشند و خواهرش بازنده ولي من به اين افراد توصيه مي كنم به جاي اينكه به ديگران نشان بدهيد كه خواهر من بازنده است و من برنده بايد بگويم اين بازي ظاهري زندگي و حس زندگي رو از دو نفر به عنوان خواهر از انها دور مي كند

و اما توصيه اي به اين قبيل افراد بايد كرد
فكر نمي كنيد اين زيباتر است به جاي اينكه به طور غير مستقيم در هر چيز با خواهر خود رقابت كنيد ياد بگيريد كه از موفقيتهاي وي خوشحال باشيد و كسي كه نتونه يك عشق پاك و درست نسبت به خانواده و خواهر خود داشته باشد به هيچ كس نمي تواند علاقمند باشد وقتي ما نتوانيم براي افراد خانواده كف بزنيم براي كسي هم كف نميزنيم ما در خانواده فقط تشويق داريم نه چشم و هم چشمي

سعي كنيد كشف كنيد واقعا كه هستيد اين شيرينتر است تا اينكه ببينيد ديگران چي هستند بيشتر به انچه هستيد و داريد افتخار كنيد نه به آنچه نداريد و مي خواهيد داشته باشيد بچه نباشيد مردم به انچه شما عمل مي كنيد ازتان نام ميبرند نه به مقايسه هايي كه خودتان را با خواهرانتان يا ديگران مي كنيد
چشم و هم چشمي تنها يك كاري است كه تنها خود شما مي توانيد به آن پايان بدهيد تنها خودتان به اين عمل با ميل پايان دهيد شما در هر شرايطي بي ترديد علاقمنديد ببينيد ديگران مالك چه هستند و چه دارند و چه چيز جديد به دست اورده اند به نظر من بيايد مالك رفتار خويش باشيد و بهترين چشم و هم چشمي در تغيير خود به يك شخصيت بلند همت و برخود دوستانه با خواهر و برادر و اطرفيانتان است

ارزش شخصي من هيچ زمان توي زندگيم با گذشته ام و رفتار ديگران عجين و محك نخورد شما كه انسان قدرتمندي هستيد كه ديگران به نظرتان پر خطا و مشكل دار هستند و شما كه كاملا ميبينيد اين افرادي كه خواهر و برادر شما هستند قادر نيستند افراد را مثل شما به خود جذب كنند نيازي هم نيست در برابر اين افراد برنده باشيد شما مي توانيد به انچه داريد بدون فخر فروشي خوشحال باشيد اصلا نياز نيست به اين فكر كنيد كه بهترين باشيد چرا نمي آئيد قبول كنيد به انچه كه هستيد نه چيزي كه مي خواهيد به دست بياوريد و باشيد بدنبال حق در خانواده نباشيد كه دائم بگوئيد كه چه كسي حق دارد كه ندارد و دنبال احقاق حق خودتان نيز نباشيد بدنبال اين باشيد كه وقتي وارد آن خانواده

مي شويد تك تك افراد شخصيت شما را قبول كنند
من توصيه مي كنم بعضي وقتها نكران اين نباشيد كه خواهر و برادرتان به شما گوش نميكنند اما نگراني شما بايد هميشه براي اين باشد كه متاسفانه آنها هميشه حركات شما را نگاه مي كنند اگر در اطرافتان خواهر و برادر خوشگل داريد نگذاريد كه اين اثر را داشته باشيد كه انها احساس بد و بدتري نسبت به شما داشته باشند و شما باعث شويد كه تصواتشان در مورد خودشان افت كند عزت نفسشان نزول كند بزاريد آنها هم از انتخاب و چيزي كه دارند افتخار كنند و خوشحال باشند و در اخر سر اينكه اصلا نيازي ندارند كسي آنها را ارزيابي كند و به ديگران نتيجه ارزيابي شما اعلام شود

آرش

Friday, January 08, 2010

عسلم



اگر پدري به كسي يا به مادرش خيانت كرد اين مسئله به كسي مربوط نيست حتي فرزندان نمي توانند دخالت كنند تنها و تنها به همسر فرد مربوط است اصلا به هيچ كس ديگر مربوط نيست و اين مهمه شما چه چيز را ملاك خيانت پدر قرار مي دهيد لاسيدن،صحبت كردن و يا هر چيز ديگر
شما داريد در رابطه با موضوع از من سوال مي كنيد و يا جواب ميخواهيد من در رابطه با مورد هيچ اطلاعي ندارم شما در رابطه با دوست دختر پدرتان داريد صحبت مي كنيد يا اينكه در رابطه با انسجام خانواده
هميشه يك مرز بين بچه و خانواده و پدر مادر وجود دارد شما حق بي احترامي در رابطه با پدرتان و اين مسئله هيچ زمان نداريد چون به ما مربوط نيست
پدرتان بيمار است دنبال رابطه اي مي رود كه شما حس مي كنيد خيانت است خوب شما مي خواهيد به وي آموزش دهيد چگونه با هوشياري مي شود خيانت كرد سا دگي عمل ايشان رنجورتان كرده؟اين مادرتان است كه بايد برخورد كند نه شما

اما در رابطه با زندگي امروزمان چه بكنيم من مي گويم ما بايد اينطور به قضايا نگاه كنيم

تو زندگي هميشه ياد بگيريد تنها چيزي كه مي شود به آن بهايي داد تنها و تنها حركت است بي ارزشترين چيزها حرف زدن است. براي رسيدن به هدف آنچه شما كرده ايد تنها نماينگر زندگي شماست نه انچه شما فكر مي كنيد من نمي توانم بهايي به افرادي بدهم كه نيت مي كنند خوب باشند و عوض شوند من فردي كه ديروز برايش نوشتم شايد نيت كند و تصور كند كه درست گفتم و خوب بود اما من بها را زماني به وي مي دهم كه ببينم وي چه حركتي در جهت سلامتيش برداشته من ميزان عملكرد را ميزان كارايي حرفم مي گيرم

خانم و آقاي محترم  ناراحتيها را از شرايط زندگي خود دور كنيد و به جاي آن ببينيد كجا مي خواهيد باشيد فردي كه داره زبان مي خواند من هررزو تحسينش مي كنم من هيچ زمان فكر نمي كنم الان كجاست اما فكر مي كنم كجا مي خواهد برسه؟ بعضي وقتها باور نمي كنيد زجرها ي زندگي چطور به سودهاي كلان تعويض مي شود در يك شرايط روحي وحشتناك من چون قادر نبودم در موقع ناراحتي مثل ديگران گريه كنم و يا سيگار و مشروب و يا ول بگردم شب تا صبح كتاب زبانم را دستم مي گرفتم و مي خواندم تا فراموش كنم چه به من مي گذرد و ان رنج مرا ساخت بعضي وقتها يك سري مشكلات هستش كه زندگي شما را عوض مي كند ريسك بعمل رساندن تفكرات خود را بخريد شايد كمي هراس وجود داشته باشد اما به ريسك آن مي ارزد.


ببينيد اين شما هستيد كه تفكر و زندگي خود را مطابق زندگي خود مي سازيد اگر ديدگاه شما وقايع پست گذشته و آدمهاي گذشته در زندگيتان است پس برويد بخوابيد و به توصيه من بميريد چون شما اجازه مي دهيد فكر افراد وفكر گذشته شما بيايند و امروز و فرداي شما را مديريت كنند شما اجازه مي دهيد فكر و  گذشته شما با آدمهايش به شما دستور بدهند كه چه بكنيد اما دردم از انجا است كه اكثر اين افراد جزو ملعونترين و دشمنان خودتان در گذشته بودند و چطور شما اجازه مي دهيد دشمنتان برايتان تعيين تكليف بكند من پدرم برايم نمي تواند خارج از منطق برايم نسخه بپيچد چه برسد دختر يا خانم يا آقاي كه در گذشته زندگي مرا خراب كرده حالا فكرش بيايد و براي من با تجربه بدش مرا كنترل كند و جلوي مرا بگيرد و حسرت بياورد كه بله كارم در گذشته خطا بود يا اشتباه . اين ديدگاههاي ماست كه خوشبختي و حسرت مي آورد فكرهاي منفي و وجود ادمهاي گذشته تنها در افكار شما پخش مي شود و خطرناك هستند چون شبيه واقعيت وارد زندگي خودتان مي كنيد من اگر نسبت به خانمي دنيا مهرباني در گذشته كردم الان وقتي فردي كه دوست دارم مقابل من مي نشيند حالا من دريغ كنم انچه كه اسمش محبت است براي وي انجام دهم پس اون شخص قديم در حقيقت روبروي من است و نمي گذارد من اطلاعات درست از كسي كه دوستش دارم بگيرم و تمام نقشه هاي مرا نابود مي كند اگر شما اين دشمنان را به دنيا امروز والان مي اوريد شما سيستم زندگي و باورهاي خود ارزشهاي خود اعتبارات خود و ارزيابي خود را به قهقرا مي بريد بزاريد دشمنان گذشته با وقايع آن توي همان گورستان بمانند ما براي رها كردن آن افراد دلايلي محكم داشتيم ان زمان كه ان كار را كرديم و تركشان كرديم و اگر با ما نماندند لياقت ما را نداشتند  بزاريد در گورستان گذشته بمانند تا بپوسند اما من آنها را در شب و صبحم زنده نگه نمي دارم.

مرسي آرش 


Wednesday, January 06, 2010

رابطه وشروع

درود
ديشب عزيزي از من سوال مي كرد آرش ايا تا به حال شده كسي با وي قطع رابطه كني باز وقتي احساس ندامت كرد باز با هم شروع كنيد البته به اين معني كه با تو بد كنه باز برگرده بگه غلط كردم بگي خوب شروع مي كنيم
در نوشته قبلم گفتم اين مسئله هميشه نتيجه اش اينه كه شخص خرابتر از قبل عمل مي كند چيزي كه مشخص است وقتي كندي قطع كردي و رفتي بايد اين كار را بكني نه با موسيقي و آهنگ به ياد عشق سابق بيفتيد من زماني كه يك آهنگي كه خوشم مي ايد و از جدايي مي گه يا از گذشته من احساساتم براي گذشته و فردي نمي تپد من براي فردي كه توي زندگيم هست فكر مي كنم و قلبم مي تپه



در صورتيكه اگر رابطه شما با كسي بهم خورد فراموش كنيد خودتان را خر نكنيد و دوربرش نه بچرخيد و دلخوش نشويد كه وي عوض مي شه نخير رفتار گذشته وي هيچ زمان عوض شدني نيست تنها فقط قيافه ما عوض مي شود و از لحاظ فيزيكي تغيير مي كنيم براي كذشته رفتار فرد تفكر نياز نيست مقياس كارش با شما نيازه ببينيد چه مقدار عمل كرد و بد كرد همان است و فردا و امروز همان برگشت شما زائيده همين مقياسهاست
من اعتقاد دارم هر ثانيه و دقيقه اي كه من به دوست دختر يا همسر سابقم فكر مي كنيم من يك دقيقه و يك ثانيه از آيند بهترم عقب مي افتم تا زماني كه من فكرم روحم و روانم رو به كسي كه در گذشته من بوده وقف مي كنيم امكان نداره بتوانم راه درستي رو به طرف جلو بردارم اين كار من مانند كسي هست كه هر روز يك كاميون بارم مي برد كوچه پشتي خالي مي كنم و قرار است كه باري هم به كوچه جلويي ببريد ولي من تمام زمانم در كوچه بغلي و پشتي هستم و چيزي براي كوچه بعدي ندارم و اگر دارم خسته و فرسوده شده ام ببينيد براي خود هدف بزاريد و مثلا ورزش كنيد زبان بخوانيد يا هر كار مثبتي كه دوست داريد انجام بدهيد
با كسي نباشيد كه سلامتي رواني شما رو بخطر مي اندازد بيايد به واقعيت نگاه كنيد بي ترديد كسي كه دائم در حال كنترل كردن و حتي بدنبال چيز و نقطه ضعفهاي منه نمي تواند آدم سالمي باشد هيچ وقت به بازيهاي قديمي بر نگرديد و بازي كه يك بار به پايان رسانديد
من يك كار خوب رو ياد گرفتم سعي مي كنيم با كساني كه تو زندگيم هستند و وقتي با آنها قطع رابطه كردم و نمي خواهم دنبالم بيايند شفاف باشم مستقيم به وي مي گويم نه امكان نداره از من دور شو دوروبر من نيا و يا ديگر به من زنگ نزن من اگر حتي ببينم فشار طرف روي من زياده اصلا برايم مهم نيست شماره تلفنم را عوض مي كنم
ضمنا هر رابطه رو به رابطه قبل ربط ندهيد تمام افراد را با يك شمشير سر نبريد كسي تاوان اشتباه كسي رو نبايد بده
هميشه من براي هر ربطه خودم به طرف مقابلم اعتماد مي كنيم اين اعتما به خودم است من هميشه وقتي اعتماد ميكنم براي خودم اين فرضيه رو در نظر مي گيرم چقدر به خودم اعتماد دارم كه اگر وي فردا لايق اين اعتماد نبود من با آن مسئله روبرو شوم و چقدر توان و قدرت دارم تا چه حد من قوي هستم كه خودم را در خط مستقيم و تماس با يك فرد قرار بدهم عدم اعتماد به افراد اين مسئله بيشتر مربوط به نقص خود من است اگر نتوانم مقداري را كه رويش را باز مي كنيم بعدا بتوانم جمع كنم
توي هر رابطه بايد قبول كنيم كه فردي طرف ماست كه احساس ما را لطمه مي زند شخص بي نقص وجود ندارد ما بايد بدانيم هر فرد كاري مي كند كه نبايد انجام دهد و كاري ميكند كه ما دوست نداريم

رابطه من با شخصي كه دوست دارم بين من است و شخصي مستقل و واقعا شخصي كه كاملا مستقل است با يك سري بدي و نقص و وي شايد كامل نباشد و من وارد اين رابطه مي شوم كه زندگي خودم خوشحالي خودم و فعاليتهامو تقسيم كنم و معمولا هميشه قدري سرمايه مي گذارم كه توان باختش را دارم قدري من از احساساتم خرج مي كنم كه فردا ورشكست نشوم و زماني شما صدمه مي بينيد كه حس و احساس مالكيت داري و ما صدمه مي بينيم فقط هميشه بايد قبول كني كه خودت به قدر كافي جالب و دوست داشتني هستي
من اكثرا براي خودم و سختيهايم اگر مي گويم چون من براي خودم قهرمان هستم انسان بايد قهرمان تحملات زندگي خودش باشد نه اينكه بگويد الهي بميرو مرا تحمل كرد يا مي كرد يا مادرم بديهاي مرا تحمل كرد .
ديشب يكي از حرفهايي كه ما دو نفر در رابطه با آن موافق بودي اينكه تا رابطه ما با فردي تمام شد نبايد رابطه بعدي و رفاقت بعدي را شروع كرد تا روزي كه تمام زخمهاي قبلي التيام پيدا نكرده است تا ناراحتيهاي قبلي شما خوب نشده تنها با خودتان دوستي كنيد و با خويش دوستي كنيد

آرش

Saturday, January 02, 2010

به مادرم كه شخصيت منو ساخت

متشكرم از تمام لطف و محبت شما

بعضي ها شروع كرده اند به اس ام اس زدن و ايميل زدنجور واجور

ببينيد اول به ياد داشته باشيد چيزهايي كه من مي نويسم نظرات و خوانده ها و تجربيات من هست بقيه آن لطف و محبت شماست كه شامل حال من است و من فقط كمي بيشتر از ديگران كتاب خوانده ام و بيشتر عملي پاي كارهاي مشاوره نشستم و گوش كرده ام و خودم به كرات با افراد صحبت كرده ام

توي سمينارهاي مختلف كه توي هر شهر و كشوري بود شركت كردم
آخر سر هنوز ايميل مي ايد به من مي گويند تو كه جدا شدي.تو كه طلاق گرفتي يا فلان كارو كردي

ببينيد شما آن قسمت حرف من كه درست است بگيريد به دردتان خورد خوشحالم اگر نخورد متاسفم اما من اينطور خواندم و تحليل مي كنم و نظراتم اينه

و اما جواب به اين سوال كه اخر سر اين فرد مناسب من آخر سر پس كيست

در رابطه با شريك مناسب يا فرد مناسب براي ما چه كسي است

فرد مورد نظر ما شخصي است كه تنها و تنها براي شخص من و تو خوب است باز مي گويم وي  فردي بي نقص نيست وي حتي تمام چيزهايي كه در ليست من براي كيفيت يك زن و دختر است شايد ندارد

ببينيد كسي كه تو زندگي من و ما مي آيد با بدانيد وي با چند تا چمدون پر مي آيد اين فرد مثل من روزهاي خوب و بد دارد و داشته شايد اصلا تحمل وحركات آن فرد آن نيست كه مادر و پدرم انجام مي دادندو حتي تحمل مي كنند
بعضي وقتها حتي كاستيهايي دارند كه ما شايد ماخوشمان نيايد من شخصي را كه دوست دارم ابدا فردي نيست كه شما با خانم دكتر ايكس و غيره مقايسه بكنيد با كساني كه بارها تو زندگي حتي برخورد داشته اند و ديگران متناسب مي دانستند

اما من وقتي معتقدم وقتي طرف را شناختي و با هم بحساب رو باز شديد آن زمان
مي توانيد بگوييد تقريبا شخص مناسب را پيدا كرده ايد
فراموش نكنيد اين عشق است باعث مي شود شما نا خود آگاه زندگي و دانسته هاي احساسي خويش را با هم فرد جديد تقسيم كنيد و آنهم با شخصي كه كاملا با شما فرق دارد و حتي متفاوت است اين حس باعث مي شود كه شما با وي همكاري داشته باشيد به وي احترام بگذاريد ازش تعريف و قدرداني كنيد و حتي وي را گرامي بداريد و تحسينش كنيد
عزيزان اصلا البته كار ساده اي نيست انسان با درگيريها و سختي هاي پرورش پيدا مي كند.
من جدا شدم من زندگي زناشويي اگر جالبي نداشتم ننگ ندارم چون خاطرهاي از زماني كه 13 يا كمتر بودم با خويش تا ابد دارم و اينكه من روزي در زيرزميني خانه خودمان مراحل باز شدن يك جوجه مرغ را از تخم مرغ مي ديديم كه چقدر مي جنگيد و تلاش كه پوسته را بشكافه و من با چشماني متعجب دلم براي هر كدام كه حس
 مي كردم نمي توانند و قدرت ندارند بيرون بيايند ميسوخت مي خواستم دستي بزنم پوسته رو بشكنم بارها خواستم اين كار را بكنم از ترس نوك مادرشان مي ترسيدم. دو تا از جوجه ها بيرون آمدند ولي سومي نتوانست و خفه شد و از بين رفت چهارمي داشت از دست مي رفت من كمكش كردم كمي پوسته را شكستم وي در امد و نفس كشيد اما روز بعد مرد اما دو جوجه كه خودشان با آن سختي بيرون كشيدند زنده ماندند و رشد كردند من بعد از آن همه درگيري و دست و پا زدن بود كه پوسته خودم رو شكستم و بيرون آمدم تعجب مي كنم عده اي مانند طفل مسائلي كه باعث رشد شخصيت من شده به من ياد اوري مي كنند و روزي 10 بار مي گويند تو اگر مي دونستي  جدا نمي شدي فكر كنم اگر دوبار بخوانيد من چه نوشتم مطلب مشخص است بزرگترين افتخارات من زماني است كه از سختيهايم مي گويم تا بدانند اين سختيهاي منو نكشت اما از من شخصي قويتر ساخت
زندگي كلا همينه كشمكش براي رشد كردن و زنده ماندن شماست اگر با معشوقه خودتان هيچ و هيچ رقابت هم نداريد يك جاي كار ايراد داره بعضي وقتها اشتباه نيست اگر وي در بالا رفتن از كوه سرفه
مي كند خوب شايد بد نيست شما برايتان مسجل شود كه خوب قويتر هستيد

اين شخص مورد علاقه شما بايد كمك كند شما غلبه كنيد به قضاوتهاي تندتان بي صبريتان ،شك و ترديدتان و كمي در شما رشد يا سربلندي در حسهايتان در شما بوجود اورد،

كلا با يك معشوقه فهميده شما تقويت تمام حسها و تواناييهاي خود را به دست مي آوريد و شما مانند اون جوجه هاي قويتر مي شويد و حس مي كنيد كه توانايي شما را درك
 مي كند وي در شما حس جلو رفتن بوجود مي آورد

Friday, January 01, 2010

گناهي ندارم/محسن يگانه





امروز با دوستي بعد از كلي ورزش تو راه صحبت در رابطه با ازدواج سنتي در ايران و روش آن مي كرديم
در رابطه با روشهاي ازدواج ببينيد روش سنتي رو من نظري در رابطه اش نمي دهم چون حوصله دردسر ندارم
اما زمانهاي قديم افراد نيازي به شناخت هم نداشتند چون اساس ازدواج امنيت فرد در خانواده بود نه شناخت. اساس زنده بودن وامنيت فردي  بود,واينكه خرج بدهد و نان بدهد شوهر مناسب بود
مادر و پدر ما بزرگ مي شدند كه روزي مردي را دوست داشته باشند كه همسرشان است اما اين معناي عشق نداشت براي اونها معناي ازدواج اتمام روابط عشقي و رومانتيك داستان بود
تمام داستانهاي كه من خوندم دو نفر زن و شوهر عشق رو خلق نكردند همشان مجرد بودند و به هم نرسيدند و اگر مجنون با ليلي مي خوابيد و به هم ميرسيدند تاريخي نبودندببينيد اين سنت تو داستان ماست كه ازدواج يك عشق ادامه دار نيست
براي ما نگاه كردن يك زن و شوهر كه واقعا هم را دوست دارند اصلا مثل ديدن افرادي از بهشتند
ببينيد اگر تنها همخوابي شما فرد دلخواه شما با فكر شما و قلبتان و عقلتان حمايت نشود شما دچار مشكليد چون تا ارتباط جنسي شما با عقل وقلب و روان شما مخلوط نشه زود از هم مي پاشه
بابا جان اگر از لحاظ روحي اگه با هم جور شديد كار كرديد از لحاظ فيزيكي فراموش نكنيد كه ما دائم عوض مي شويم اما از لحاظ روحي معمولا يك جور هستيم ما فيزيكي 4 ماه پيش شكم نداريم اما امروز خيكمان مي زند بيرون خوب اما ما از لحاظ روحي عوض نمي شويم عزيزي به من مي گفت فلان شوهر دائم كيش به كشمش مي شه قهر مي كنه اگر از مادر شوهر بپرسيد مادر اون فرد كه از بچگي وي خوب مي داند
 مي گويد كه فرزندش هميشه همينه ولي شما بدانيد اين روح طرفه و روحياتش از بچگي همين بوده مامانش بهش شيشه نمي داد قهر مي كرده .
تا انجا پيش مي رفته تا مادرش نازشو بكشه علت اينه كه شخص رو فيزيكي مي شناسيم و شناختيم اما از لحاظ روحي ابدا ما  توجه نداريم و نداشتيم.
ما در قسمت رواني مثلا تغييراتمان خيلي كمتره و تا ابد هم شايدبي تغيير بمانداما در رابطه با شناخت و  خانمي كه اشاره به ارتباط و دلخوشي تلفني كرده بوديد بايد بگم شما بامسائل فيزيكي درگير بوديد نه روحي و نه رواني فرد.
شما وقتي كه از شخص به شكل فيزيكي بعدش روحي و بعدش رواني شناخت پيدا كرديد اين عشق نه تنها ادامه پيدا ميكند بلكه رشد مي كندوسالها مي ماند
در رابطه با مسئله تلفني و دلخوشي كه از من پرسيدند ببينيد ما در اول رابطه هميشه درگير احساس و جذبه طرف مقابل هستيم بعد اين احساس جالب بودن طرف ما رو مي بره به طرف جوابگويي نيازهاي احساسي
كم كم كه قلبمان بروي طرف باز مي شودو وارد مسائل خصوصي هم مي شويم شناخت بدست مي آيد
بعدش زره زره سر و كله عشق پيدا مي شود
بابا جان وقتي سروكله عشق پيدا شد دليل نيست كه زود بگيد حالا بايد ازدواج كنيم چون عشق من از همه جايم دارد سبز مي شود.
مردها كمي از اين مسئله جدي فرار مي كنند كه جان شما طرف هم عاشقم بشه مي خواهد ازدواج كنيم و اگر به اينجابرسه و ازدواج نكنم شخص آسيب مي بيند پس هميشه مردهايي كه من ديديم كمي بسته تر عمل مي كنند .
آقا جان در فيلمهاي عشقي و هندي داستا ن چيز ديگري است كسي كه عاشق است مي خواهد حتما با طرف ازدواج كند اما تو دنياي واقعي اين نيست
ببين عزيز من ازدواج يك انتخاب است اما مثل هر انتخاب ديگر نيست شكلش يكي نيست ببينيد چون شما با هر كه دوست داريد ازدواج كه نمي كنيد مثلا عمه خودتون را دوست داريد يا خودتان را دوست داريد و حتي اگر كارت پستال براي خود بفرستيد اما در ازدواج شما اول عشق خود را پيدا مي كنيد بعد انتخاب
مي كنيد
بعضي وقتها تنهاعشق هم كه شما حدس مي زنيد مناسب شما نيست ما وقتي از لحاظ روحي با كسي خواستيم ازدواج كنيم ان زمان شخص مناسب است ما بخاطرهيجاناتي كه شخص به ما مي دهد نبايد با كسي ازدواج كنيم
 چون اون خوشگل به نظر مي آيد هم نبايد بگوئيم به به عشقمان يافت شد
 وقتي روحي به اين نتيجه رسيديم ما مي توانيم بگوئيم عشقمان يافت شد يا حتي حرف منطق هم اينجا نيست كه بگه ببينيم خوب و بد طرف چيه
وقتي حس كردي كه احساست همانند قولي است كه به طرف دادي كه باهش ازدواج كني زمانش است
 اين مثل اين حسه كه انگار تو دنيا اومدي كه به اين فرد قول بدهي با تو مي مانم
زماني كه عشقمان گفت بيا ازدواج كنيم مانند اين باشد كه  تو دنياهيچ انتخابي نيست
زماني و روزي كه حتي رابطه رو تمام كني بدون هيچ كينه و ناراحتي جدا شوي من ديديم مرداني كه دنبال زني كه ازشان جدا شده اند هستند باز به انها پيله مي كنند اس ام اس مي زنند و خواهش مي كنند كه به هم برگردند
ما احساس گناه مي كنيم و باز به هم باز مي گرديم اما دلم مي سوزه كه بگم مي بينيد طرف تركمان تر شده نه بهتر و كلا افتضاح شده.
عزيزاني كه درگير شوهر سابق و دوست پسر خودتان هستيد احساس گناه نكنيد كه چرا جوابش را نمي دهيد