Saturday, February 20, 2010

موج مكزيكي



ما در زندگي بي ترديد افرادي را مي بينيم كه هر چند يك بار روش رشته كار يا زندگي دوست خود را عوض مي كنند كاري را شروع مي كنند و بعد از مدتي ان را كنار مي گذارند و خوب مي پرند سر كار ديگر افرادي كه معمولا شما مي بينيد تمركز روي كاري ندارند ما بايد چند مسئله را ياد بگيريم ولو اينكه خوشمان نيايد ولو اينكه دوست نداشته باشيم ولو به روحيات ما جور در نيايد
ما بايد براي اينكه كاري را تمام كنيم بي ترديد بايد اول مشخص كنيم چي مي خواهيم و به كجا مي خواهيم بريم چون مي داني كجا مي خواهي بروي اينكه بدوني كجا مي خواي بري باعث مي شه روي يك مسير بماني و پرت نيفتي تا نتوني احساس كني و حس كني دوست نداشته باشي نمي توني راهتو تموم كني
شما مسيري را كه حس نداري در اون هستي بي ترديد راه به جايي نمي بري
ما بايد بدانيم چي نياز داريم و براي نياز به كارمان چه بايد بكنيم افرادي كه راهشونو هر روز عوض مي كنند فقط مي خواهند اين كار را بكنند هيچ زمان نه فكر مي كنند در مسيري كه هستند چه نياز دارد و چه مدت زمان مي خواهد اگر دقت كنيد اين افراد معمولا كارهايي كه در زمان كوتاه مي شود ياد گرفت ياد مي گيرند و راحتترين را اماهر چه نياز به زمان داشته باشد آنها را خسته مي كند شروع مي كنند به هنگام درس خوندن ميبيند بعد از يك ساعت خسته شدند و بر خلاف كسي كه مي خواهد موفق شود سعي مي كنند هر نوع جايگزيني را رد كنند و ازش دوري كنند مي بيني چيز ديگر را مي خواهند جايگزين كنند
معمولا اين افراد شب كه مي خوابند به عشق كاري كه فردا دارند و درس و امتحان از خواب بلند نمي شوند آدمي كه عشق داره به يك چيزي هر صبح با يك علاقه براي رسيدن به انچه دوست دارد بلند مي شود

براي رسيدن به هر كاري بايد سرمايه گذاري كرد سرمايه مثبت وقتي نه بگيد من مايه گذاشتم رفتم خوندم و كردم بدم اومد اما من درستشو بزاريد بگم شما رفتيد اين رشته را خوانديد وعمر حروم كرديد نه سرمايه گزاري كرديد

براي من براي اينكه به هدف درسيم برسم واقعا در گوشه مغزم جايي براي مقصر انتخاب كردن انكار اشتباهاتم و تخيل و تصورات واهي وجود نداشت بارها ديدند من از گذشته خودم صحبت مي كنم خودم خود انتقادي دارم نه خود دلخوشي و خود گول زني خودمو كم تصور نمي كنم اما با واقعيت آنچه هست بيان
 مي كنم و كنار مي آيم من قبول مي كنيم روي موج هستم نه در اوج و وقتي اينطور مي شه نمي گم من روي موج مكزيكي هستم اين مهم نيست ما روي كدوم موج هستيم مهم اينه بدونيم اين موج به هر نام ما را كجا برده و مي بره و كي ما از اين نوع موج رها مي شيم و واقعيت چيه؟
زندگي موفقيت نيست بلكه يك سفره اين مهم نيست كه من چقدر شكست خوردم هر سفري هم بي ترديد شايد غذاش و نقشه اش عوض بشه شما هم اين كار را اگر پيش اومد با انعطاف انجام دهيد اين مهم نيست كه هر روز داخل كتابخانه باشيم اما من توي خونه حتي تو حموم درس خوندم ولي درسمو خوندم وقتي ديديم كه بيرون شلوغه. بهانه در نيار  مهم اينه كه شروع كني و توي راهي كه داري بري كجاي راهي مهم نيست به سفرت ادامه بده خواهرم مي خواست درس بخونه همه بايد خفه خون مي گرفتند اما خوب نتيجه مشخص بود
تا ياد نگيري از راحتي و آرامش براي كاري كه داري در بيايي , بي ترديد هيچ زمان به هدف نه مي رسيم نه خواهيم رسيد ما بايد براي هر كاري اول اون كار را شروع و به جديت كم كم با زماني كه نياز داره جلو بريم اينكه من مي خوام برم كيش خوب بعد با اصرار بگي مي رم وسط راه با وجوديكه علم داري تا اونجا 2 ساعته توقع داشته باشي يك ساعت بعد از هواپيما بپري كه من خسته شدم در اين مثال مي بيني نه عمرت بلكه وقتت از بين رفت به مقصد هم نمي رسي ببين عزيزم يك حرفي رو از من براي هميشه داشته باش اين دنيا مطابق خواسته و ميل من و تو به وجود نيا مده كه همه چيز آن مطابق ميل ما باشه اين ما هستيم كه بايد مطابق شرايط آن زمان و كاري كه درسته كار انجام دهيم اينو تا ابد از من داشته باش
من برنامه مد را دوست دارم باشه اما هيچ زمان ياد نگرفتم كه بزرگترين درسي كه در هر مد و طرح وجود داره رقابت در طرح و شكل و نو آوريه و اساس اين كار براي فرد اين هست كه وي اولويتهاي كاري و طرحي را رعايت كند بايد وقت داد دقيقا بر اساس مراحل و اولويت آن و هر كدام توجه خاص خودشو مي خواهد

زماني آيدي كالر در خانه ها نبود اينقدر تلفن خونه ما زنگ مي خورد و اينقدر شماره تلفن ما دست به دست شده بود كه دقيقا پدرم گوشي رو مي گذاشت تا 3 مي شمرد يكي زنگ مي زد بعد بابايم مي گفت آرش خونه نيست البته من خونه بودم به بابام گفتم بابا اين خانم ايكس كه الان زنگ زد كاپيتان تيم واليبال خراسانه ها تو خانمها !
بابام گفت تمام اينها آرش خان مي آيد روزي كه عروس مي شوند و مي روند و تو مي موني وكلاهت و زندگيت
آره تمام دوستام و اون مزاحم تلفنيها عروس شدند رفتند و من موندم و كلاهم با خودم فكر مي كنم اگر من زبان و درسم را نمي خوندم كدوم يكي از اين مزاحم تلفنيها به داد من مي رسيد من با خودم مي گم روزي اگر فرزندم حتي اگر توي مدرسه سوال كردند تحصيلات مادرت چيه كدوم جمله و كدوم الگوي درسي براي اون بچه جلوي ديگران بهتره من يك زن و مادري باشم كه ليسانس يا فوق ديپلم دارم يا يك مادري باشم كه يا ديپلم ناقصه يا ديپلم؟ من اگر قراره انتخاب كنم بي ترديد مي بينم همسرم چقدر درس خونده چون اين ثابت مي كنه وي كمي در هدف بوده و هست و كمي دلش به حال خودش سوخته كمي مديريت حسي و شخصي داشته من بعضي ها مي گويند اي تو كسي رو بخاطر تحصيلات يا پول مي خواي مي گم : بي ترديد. چون اين نشون مي ده طرف من چقدر تو زندگيش براي خودش كار كرده و توليد كننده چيزي بوده اگر تحصيلاتش نباشه كه چه حسني با گداي زيباي تو كافه رستورانها داره اين كاره به من نشون ميده اون چقدر به يك هدف كه داشته رسيده و به من ثابت مي شه كه مديريت حسي و روحي و فيزيكي  و معنوي رو داره

درس بخون فرزند   و نترس نه ،پير
 نمي شوي بترسي و حال نداشته باشي بلكه بسيار پخته تر عمل مي كني و اينقدر فرصت براي تلفن صحبت كردن و نوار گوش كردن و مد ديدين داري كه خودت خسته
مي شي من قول مي دهم اما 3 ماه رو فداي 30 سال نكن كه ره به جايي نمي بري من در عرض 3 ماه سه سفر خارجي رو بعلت دلايل شخصي رد كردم تو فكر ميكني اينهاي بخاطر اين بود كه من با مد و نوع مو بايل و  مدل مو آشنا بودم يا اگر برم لذت نمي برم يا فكر مي كني روزي كه از ايران رفتم بخاطر زيبايم رفتم نه بهاي اون سه سال درس خوندني كه براي من هر روزش سخت بود را من الان دارم روز به روز دريافت مي كنم كسي براش مهم نيست من روزي كه بودم و چه ديديم و داشتم اما براي ديگران مهمه من چه خواندم و امروز چه مي دانم الان من خوشبختم به دلايلي كه ديگران سوال كني مي دانند اما همه اينها از موهاي فرفري دوران 18 سالگي نيست دليل خود مديريتي و كار و شايد تحصيلات آدمه