Wednesday, April 28, 2010

مرسی

سلام
با بدنی آفتاب سوخته که شاید کاش می شد در کنار یک ساحل واقعا همه غمها رو مثل شونه هام می سوزوندم از یک جایی از کنار دریا دارم اینارو می نویسم من نظراتو دارم می خونم از یکی هم لطف کرده بود مفصل نوشته بود اما باید جواب بدم که من اگر روزی نظرخواهی رو بستم بعضی نزدیکان تحمل نداشتند و الا من برایم هیچ زمان نظر دیگران که مربوط به خودشان است در مورد خودم مهم اصلا نیست واقعا برایم مهم نیست اگر نوشته های منو در قبل می خواندید به این مهم می رسیدید

Friday, April 23, 2010

اگر من کرده بودم


سلام
بالاخره خودمو رسوندم به جایی که باید می رسوندم کمی سخت بود چندین کشورو را دور زدن و با بالاخره به مکانی پا گذاشتن که خیلی وقت پیش ترکش کرده بودم بدنبال جایی که روزی در اوج غرور از گفتن حتی کلمه دوست دارم ساده برای دلخوشی هم طفره می رفتم اما در مملکتم دیدیم که عمر این کلمات به چند ساعت نمی رسد و مردم فقط می پرانند بدون اینکه بدانند چه می گویند و هنوز شاید خدا هیچ زمان هم دوست ندا ره من یک روز با این جمله روزم تموم بشه بگذریم
کلی جالبه فرصت که کردم ایمیلهایم را چک کنم همه حول یک محور می چرخد داستان یک خیانت داستان غافلگیری .اولا به کسی مربوط نیست دوما من اگر کرده بودم بی تردید اینقدر شهامت دارم که اولا معذرت بخوام و سوما هر تاوانی را قبول کنم چون هر کاری یک تجربه ای داره و ما باید قبول کنم بعدش کدوم نمونه اش تا به حال شنیده شده که من توی زندگیم با دشمنم هم کرده باشم که این دومیش باشه؟ من نیازی به این جورها کارها ندارم مگر کسی واقعا با من نشسته و پا نشده باشه

اما

 من به کسی خیانت نه کردم نه می کنم نه خواهم کرد نه وقت من اجازه می داده و نه وقتی وجود داشته که پرت بوده که نشه دقیقا ثابت کرد کجا بودم و چه میکردم. منتها مسئله جای دیگریست داستان بقدری حلش ساده بود که من حیران می موندم چرا افراد متوجه نمی شوند.

 من وقتم را از سر راه آوردم اما نه شخصیتم رو. کسی بخواهد بی تردید با روشی که من هیچ زمان نمی پسندم جلو بره نه حرفی دارم و نه چیزی رو دلیل داره در موردش صحبت کنم من کاملا 10 سالی هست که یاد گرفتم مشکلم باید با طرفم حل بشه نه با شخص سوم چون من نه بچه 7 سا له هستم و نه سه ساله کسی که هم فکر کنه با جیغ و داد مشکلش با من یکی حل می شه نه که نمی شه بلکه کسی هم به حرفش همونهایی که حتی می گن از کجا میدونی شاید من دارم فلانی رو بازی می دم گوش نمی کنن من قاطی سناریو کسی نه می شوم و نه دورغ و به انتقام فکر

می کنم همه آزادند هر طور عشقشونه عمل کنند من کار خودمو می کنم اون کاری که درسته

 من همیشه گوشزد کردم کسی که با من قهر کنه دنبالش نمیرم و خواهش می کنم از دوستانم با من اینجور عمل نکنند چرا بعضیها همیشه فکر می کنند من شوخی می کنم؟نه شوخی نمی کنم همه می دونند امتحانش برای چشمانم هم مجانیست

 من وقتی کسی بهم می گه دوستم داره همیشه باور میکنم گناهم اینه واقعا خیلی دوستم داره چون من اگر این حرفو نزدم واقعا به کسی نزدم ولی روزی حتی اگر رو زبونم بیاد من اون شخص تمام وجودمه اما مردم این نیستند

 من دلیلی هیچ زمان برای خیانت نه داشتم و نه دارم کمبودی ندارم و نداشتم من مستقل آزادم پس مشکل تفکر شما استدلال شماست

 کسی که موبایل منو اس ام اسشو خونده با تمام کم عقلیم میگم کار کسی جز کسی که من فکر میکنم بوده برای همین چه کلامی می مونه طرف من کیه و چیه؟ بقیه را می خواندند و تماش می گرفتند حتما به این نتیجه می رسیدند که من اصلا کار و زندگی نداشتم.

یکی این وسط دورغ گفت تا منو نقره داغ کنه اما صد افسوس منو با گرفتن افراد نمی توان داغ کرد فردی که اینطوری بره بزار بره

نظر خواهی ام بازه ببینیم و بشنویم دیگران چه شنیدند کمی شاید بدانیم انسان تنها موجودی است که عدل داره بزارید عادلان را ببینیم.

معذرت می خوام چون دیدم تیتر روزنامه ها شده بود نه برای دفاع بلکه برای کمی خرد شما را به کار بیندازم گفتم تنها کمی خرد می خواهد تا حقیقت روشن شود



به یزدان که گر ما خرد داشتیم. کجا این سر انجام بد داشتیم



بگذریم چند تا عکسی که از دریاچه ای که بارها اونجا وقتی دانشجو بودم می رفتم و وقتمو با دویدن می گذروندم گرفتم

Sunday, April 04, 2010

من و بچه هایم


يك چيزي هم جالبه بعد از گفتن اين حرفها انسانهايي كه هميشه در در مقابل من كم مي آورند مي گويند تو يا خودت آرش ادعا مي كني و يا حرفهايي مي گي عمل نمي كني مگر تمام كساني كه مي دانند سيگار بده نمي كشند؟
بارك الله به شما فقط توقع داريد اون قسمت از حرفهايي كه 
مي زنم كه شما خوشتان مي آيد تنها عمل كنم يعني شما مي گوئيد تمام گفته ها را بزار كنار تنها اون قسمتي كه من خوشم مي آيد تنها عمل كن؟مي شود شماي نوعي بفرمائيد چند عدد از نقوص خودتونو تو نوشته هاي من ديديد و چند اشتباه از خودتونو رفع كرديد؟ همه و همه تنها توقع دارند بزار من آنچه كه مي خواهم باشم و من خوبم نقص ندارم و كاري كن يا راه حلي بده كه من با همين كه هستم شرايط رو طبق ميل خودم داشته باشم

با دوستي پشت تلفن صحبت مي كردم به شوخي مطرح كرد تو خوبه پدر نمي شدي و الا فرزندانت همه فرقه اي مي شدند ولي با خودم گفتم واقعا اگه روزي 3 بچه داشتم يكي از انها شب بيرون مي رفت يا پسرم سيگار
 مي كشيد يا دختر ديگه ام مي خواست همش با دوستاش بيرون بره و درس نخونه و حتي  توي كار دختر ديگر دخالت كنه من به عنوان پدر چطور بايد فكر مي كردم و يا به دخترم كه شوهرش تحت تاثير و حرف مادرشه من چي بايد به دخترم بگم ؟ من چطور صحبت مي كردم؟ بزاريد ببينيم براي يك دخترم كه از شوهرش ناراحته من چي ميگم
من به دخترم وقتي مي گه شوهرم تحت تاثير حرف مادرشه بهش مي گم ببين بابا تو هيچي نبايد بگي چون زماني كه وقتي يك آدم مي آيد حرف كس ديگري كه آدم خوبي نيست و حال درستي نداره رو به هر نحوي براي تو مطرح مي كنه صد در صد حالش از اون آدم حالش خرابتر و بدتره چون من پدر تو وقتي حرفي مي زنم و
مي نويسم حتما يك سري اسناد ولو كتاب ديديم و خوندم براي گفتن اين صحبتها م ولي روزي كه حتي تو حرف غلط منو طوطي وار تكرار مي كني حال تو به مراتب از من بدتره پس شوهر تو از مادرش حالش صد برابر قبول كن بدتره كه مي ايد حرف مادرشو مي زنه
دخترم من وقتي كسي با من انگليسي صحبت مي كنه مي بينيم همه صحبتش و ساختما ن جملاتش غلط و غلوطه مي دونم انگليسي بلد نيست حالا اگر روزي شوهرت از من خواهر و برادرت و مادرت حرفهايي زد كه كودكانه هست با توجه به شرايط و موقعيت امشب يا امروز توقعاتي داشت كه شدني نيست و خيلي بچه گانه است بايد قبول كني كاري نمي شه كرد مثل اينكه مثلاطرف مسته ،يا به سرش زده يا ديوانه است بايد قبول كني ازش بفهمي ميان اين حرفها طرف كيه و چيه و چي مي خواهد اگر همسرت با گفتن اين حرفهات نشون داد كه اين منم و اين باورهاي منه اصلا حتي نبايد برات اهميت داشته باشه اين حرف از كجا مي ايد حتي اگر از دهن مادرش هم مي ايد مهم نيست چه اهميتي داره مثلا لغاتي كه من مي نويسم شما بگيد در چه سالي يا كجا ياد گرفتي خوب اين مهم نيست من سال اول دبستان ياد گرفتم يا در دانشگاه اين لغاتو اخه  فرقش چيه؟برايت اصلا فرقي نكنه شوهرت حرف كي رو ميزنه و از كي و چه شخصي داره حرف بازگو ميكنه چون يك آدم احمق كه زندگيشو بخاطر مادرش خراب ميكنه مطمئن باش حالش صد برابر بدتره اگر مادرش نباشه اين نيست مادره نباشه تو خوشبخت مي شي و بهتر مي شي  مهم نيست كه تحت تاثير كي اين حرفو زده مثلا من به تو بگم بي شعور بعد بگي چي مي گي؟ من بگم حسام گفت. يعني من كارم تمومه؟ بايد بري دنبال حسام يا منم مقصرم؟
ما وقتي يك حرف را مي زنيم فقط و فقط من مسئول و تنها و تنها من مقصر حرفم هستم چه درست چه غلط ببين حرف از دهن شوهرت بيرون مي ايد پس نظر و عقيده وي هست تمام.حالا هر كي گفته و يا يادش داده مهم نيست.

خوب من برگردم به بقيه بچه هايم

ببين دختر من كه هنوز مجردي مادرت اگر توي زندگي تو دخالت مي كنه كه چه كار و چه تصميمي بگيري حتما اشتباه مي كنه چون من به عنوان پدرت وقتي سن تو از 20 گذشت فقط در رابطه با موضوعي كه برات مهمه من تنها گوش مي كنم و بامن مطرح ميكني من اگر احساس درستي دارم نظرم رو مي گم  امامادرت اگر دخالت
 مي كنه و نگرانه كارش اشتباه هست و راهنمايهاش شايد در واقع برايت چاه نمايي بشه چون دختر من از خونه تو هر زمان مي توني بيرون بري و حتي مدتي از خونه دور بودي مثلا دانشگاه مي رفتي ديگر من بعنوان پدر و مادر تنها مي تونيم نظرات كلي داشته باشيم يا با هم حرف بزنيم

و توي اي دختر ديگرم كه مانند زخم معده دوست داري رشته عوض كني راستش براي تغييرر شته و رشته درست پيدا كردن تنها 5 روز وقت لازمه و براي خسته شدن از هر دوره قبلي تو تنها 3 روز وقت نياز داري تو يك هفته وقت بزار مطالعات خاص خودتو بكن رشته اي كه دوست داري انتخاب كن
ببين دختر من اول به من بگو چقدر كلا برات درس مهمه؟ چقدر برات اهميت داره؟
دختر عزيز من تو چاره اي جز درس خوندن نداري و الا تا اخر عمرت پشيمون هستي و از پا درميايي بيا كارت رو درست انجام بده تو هر بار كه رفتي دنبال رشته و كاري كه خودت كردي شايد درست انجام ندادي و دست گل آب دادي
فراموش نكن
 1. درس و علم فرمان آزادي توست و الا تو گرفتاري و دقيقا توي زنداني نه فكر كني چه نوع زندان همه جور و نوع درون زنداني
2. روابطت اگر فكر مي كني درست و صحيح انجام ميدي  كه خودتو به ضرر و خطر نمي ا ندازي مشروط به اينكه به تمام كارات در زندگيت برسي من مخالف نيستم

و تو پسرم تويي كه سيگار مي كشي (من به پسرم ميگم) :

ببين پسرم سيگار يك سمه،سيگار 2500 سم درونش داره روزي 100 نفر آدم توي كشورهاي پيشرفته مثل امريكا دارند از سيگار مي ميرند كه چيزي است كثيف متعفن و بدبو كه دهنتو ،بدنتو، لباستو، موي سرتو و خودتو اذيت مي كنه و من نمي دونم آدم چرا بايد اين كار با خودش بكنه؟ چرا راه ديگري پيدا نميكني كه بتوني خودتو تحمل كني؟ و مسائلتو حل كن سيگار كه مشكلي رو حل نميكنه آدم كه زهر و سم به خودش نمي خورونه براي اينكه مي خواد آروم بگيره و يك جواني توي سن سال تو بياد بو بده؟ من جنبه تخديري سيگارو مي دونم و سيستم عصبي گرفتارو مي دونم و مي دونم نكوتين چه ميكنه اما اين سمه يك زهره و ابدا شوخي نيست تمام ارقام در رابطه با فوت ادمهايي كه از سيگار ميميرند واقعي هست وعلمي هست بيشر از 400.000 نفر امريكايهاي كشته مي شوند بخاطر سيگار و 5 تا 4 سال اخر عمرشون گوشه بيمارستان دارند دستو پا مي زنند بخاطر سيگار و دود چون سمه پس بيا خودتو خلاص كن آخه عزيزم فكر ميكني كارت زيباست؟خوش بوت ميكنه؟پوست صورتتو درست ميكنه؟سلامتي بهت ميده؟خواب شبتو عميق و سنگين ميكنه؟ پسرم هيچي نيست ؟فقط زهر هست
ولش كن و خودتو خلاص كن ازش و اگر اين كارو كردي بعد از دو هفته به من هر جا هستي زنگ بزن بگو بابا ديگه من سيگارو گذاشتم كنار.

و دخترم كه شب دير وقت مي آيد خونه من بهش چي ميگم:

ببين من بعنوان يك پدر با بيرون رفتن شبانه تو اصلا مشكل ندارم مگر چند مسئله رو مطمئنم كني رعايت ميكني
  1. دوستات بايد دوستاي خوبي باشن
  2. كارهايي كه مي كني بايد كارهاي خوبي باشه
  3. جاهايي كه ميريد بايد جاي خوبي باشه

اگر دوستا ت خوبن جاهاي كه ميري خوبه و كارهاي خوب ميكني فقط يك شرط آخر دارم آنچه كه لازمه زندگيته بايد  روزانه انجام بدي. كه از اين ايام فراغتت و استراحتت داري استفاده كني
اما
1.اگر كارهاي زندگيتو نمي كني
2.دوستات هم بدهستند
3.جاهاي بد ميري
4.و كارهاي خوب نميكني
متاسفم دختر جان اين خودكشي هستش

من براي خودم اينو نمي خواهم كه تو وقتتو به من بدي چون توي سن 18 سالگي و من توي اين سن ديگه ما حرفمون و شكلش مثل هم نيست كه همش با من وقتتو بگذروني  كلا شايد من براي تو زير يك سقف كلا 30 دقيقه با هم صحبت و وقت بگذرونيم ما ريختمون شايد شبيه همه اما زبون همو ديگه نمي فهميم تو حق داري از بين دوستات تنها 2 يا 3 نفرشونو انتخاب كني چون بيشتر از 4 تا يك جا بريد همش باعث دردسر و زحمته و من جز جاهايي كه همه با هم ميرند دوست ندارم بيشتر از 4 نفر باشيد و فقط 3 تا دوست دختر خوب مثل خودت داشته باش يا بهتر و حتما مدرسه بايد بري چون ديگه بچه توي اين جامعه و توي اين زمونه جدي مي گم بدون تحصيل و بدون مدرك تحصيلي از پا در مي آيي و بايد قبول كني براي 3 سال تلاش مي آيي بنده و برده كسان
 مي شوي و آخر سر احساس حقارت تو رو از پا در مي آورد بنابراين بزار من كمكت كنم چون ميدونم بازيهايي كه در مي آوري آشنام موقع توجيهات كارات چون مادرت مجبورت ميكنه سر هر كارت چك و چونه باهش بزني  هم تو هم برادرت وقتي  دست به تخريب يا توجيه كارهاتون مي رسه مانند يك فروشنده عمل كني كه ياد گرفته توي سر جنس بزنه يا جنس خودشو خوب بفروشه فقط ياد گرفتي يك جوري تعريف و پنهان كني كه بي ترديد وادار مي شي اينطوري بشوي
البته به خواهرت هم و برادرت اصلا مربوط نيست تو چه مي كني اين بازيهاي رو من كمك ميكنم بزاريم كنار من پدريمو بايد داشته باشم وي هم خواهريشو و برادري و پسريشو

مادرت احساس خطر ميكنه مي دونم احساس خطر ميكنه اما خوب اون خطري كه اون حس ميكنه تو ساعت 2 بعداظهر و روز هم ميتوني انجام بدي پس مهم نيستش بيخودي خودشو نگران ميكنه كه اگر تو شب بري خطره اما صبح بري خوبه نه مهم نيستش

خوب اگر روزي من با فردي كه دوست دارم ازدواج بكنم بچه ام با وجود داشتن پدري مانند من با علم من که به اون اشاره کردم و مادري كه حتما نگرانه قيافش اينطوري ميشه چطوره؟