Wednesday, November 30, 2011

مشكل مادي خانواده شوهر

ما در زندگي زناشويي مشكلي شايد داريم كه يك طرف به خانوادش دائم كمك مالي ميكنه و بيشتر نگران خانوادهاش شرايط مالي خانواده خودش هست و هر وقت مشكل پيدا ميكنند فقط به يك نفر مراجعه ميكنند كه اين فرد همسر شما ميتواند باشد و اين شايد باعث اذيت شود چون شايد با بيپروايي بدون در نظر گرفتن زندگي و وجود شما اين امر اتفاق بيافتد.

واقعا اولويت دادن به خانواده مثل برادر و مادر و پدر و خواهر در زندگي مهمه؟خوبه ؟مخربه؟نادرسته چيه؟

ببينيد ميلونها نفر در دنيا هستند كه باري به هر جهت هستند و چون فردا شد فكر فردا كن هستند و كاري نميكنند اين افراد ميبينيد ميتوانند خانواده ما باشند و مانند پدر و مادر ما باشند.

ما بايد هميشه بعنوان يك همسر دوست داريم كه خانواده همسر و همسرمان بابت اين همياريها ما را در نظر بگيرد ولي خوب بايد ما هم به بايد به خواسته و وابستگي شديد و بسا بيمارگونه همسرمان هم اعتنا داشته باشيم و متوجه باشيم كه طرف ما كيست.

 

من ميگم خانواده طرف خودشو به خطر مياندازه و شوهر و زن بايد تقاصش را بدهد كه خود خانواده دارند آيا درست است من ميگويم نه درست نيست.

و شما اگر بگيد مثلا اونها از پسرشان هميشه توقع دارند كمك كند آيا درسته من ميگويم نه درست نيست

و ما حس ميكنيم خانواده همسرمان فكر ميكنند ما هيچ هستيم و ما را هيچ ميپندارند بله كارشان درست است نه درست نيست ولي ما هم روزي كه به همسرمان بگوئيم نبايد بدون اجازه من كمكي بكني يعني ما هم عملا گفتيم تو هم هيچ هستي

 

ما بايد قبول كنيم بعضي وقتها يك همسر وابسته و درگير و گرفتار خانواده و بدون واقع بيني و توانايي پيشگيري و پيشبيني داريم

 

ما بايد قبول كنيم كه با يك مرد وابسته گرفتار با احساس گناه با يك پدر مادر بازيگر مسلط پر توقع كه به هر طريقي خواسته يا ناخواسته مطابق جبران و توقع خانواده اش به دليلي مجبور يا دوست داره كه كمك اونها بكنه ازدواج كرديم

اين آدمها اگر حدود سي درصد زندگي و انرژي زندگي را صرف خانواده خود بكنند شكي نبايد داشت ولي من توصيه ام به همسر اين افراد اين است اين فرد همين است كه هست و بخاطر همين عادت با شماست كه يا مزايايي براي شما نيز داره يا معايبي ازدواج كرده.


 
ولي از طريق دعوا اين مشكل بين زوجها حل نميشود بلكه بايد نشست و گفت ببين عزيزم اين نظر منه و توجيح منه سعي كن كمي مراعات براي پرداختهاي كم خطر به خانواده خود بكني تا با بقيه چيزها به درستي و منطقيش توي زندگي راحت باشم، نه تهديد كنيد من فلان و بهمان ميكنم و اگر قراني پول به خانواده ات بدي نه من نه تو و خوب بعد ميبينيد طرف يواشكي حقوق يا پول گرفته داده و بعدش شما هم ميفهميد دعوا شروع ميشه كه چرا به نظر من احترام نذاشتي چون شايد تو اگه يك روز صبر ميكردي من خودم ميدادم بري بهشون بدي ولي از اين بدم مياد بدون هماهنگي با من اين كار كردي

ببينيد عزيز من منطق درست اين نيست

فرض كنيد اگر من به بچه بگوئيم اگر درس نخوني مي اندازمت بيرون از خونه ولي واقعا اين كار را ميكنيد صد سال اين كار را نميكنم ولي متاسفانه آيا بچه اين را ميفهمد؟كه شما صد سال اين كار را نمي كنيد ؟نه بلكه شايد بترسه وميترسه و استرس ميگيره ما ميخواهيم همسرم خانواده اش را زجر بدهد كه هويت من معلوم شود و يك روز اونها و خانواده بترسند تا من جلوه كنم خوب معلومه طرف من يواشكي اين كار را ميكند

اين افراد اگر هم كسي كنارشان نباشد شايد خودشان نيز به مشكل بخورند ولي خوب آيا اين چنين انساني واقعا درست ميشود نخير كسي كه دنيا رو اينگونه ميبينه هيچ زمان تحت تاثير كسي قرار نميگيرد اگر اينطوري بود ما يك آدم خوب رو ميذاشتيم وسط ده نفر آدم بد بعد خوب همه رو درست ميكرد ولي بزاريد خبر بد بدم عكسش ميشه چون طبيعت قاعده اش اينه چون اون خوبه هم بد ميشه چون اونا بيشتر روي اون اثر ميزارند تا اون رو اونها

فراموش هم نكنيد هيچ زمان شما مستقيم در رابطه با اينكه از همسر و شوهر شما پول نگيرند با آنها و خواهر برادرش مستقيم صحبت نكنيد چون اگر اينكار را بكنيد شما يك نوع اعلان جنگ ميدهيد و بايد حاضر باشيد تا از هم پاشيده شدن زندگيتان بجنگيد.



چون طرف ما خانواده اي است با قواعد من در آوردي كه خواسته هاي خودشان را مشروعيت بر حسب نيازشان ميسازند مثلا ميگن پسر ما فلانه زنش فلان شغل رو داره اگر بخواد ميتونه ما رو از اين گرفتاري در بياره پس ما ريسك ميكنيم گير افتاديم اون هست ولي خوب نتيجتا مسائل ديگران را بايد حل كرد در صورتيكه كه توي مسئله نيستيد و اختيار و نقشي نداريد كس ديگر تصميم ميگيره چك ميكشه شما بايد سزاش را بدهيد

بد است و غلط بله ولي خوب وقتي ما همسري داريم مقصر آنها نيستند ببيند كيست كه خواهر و برادر قلابش ميكنند و بهش احساس گناه ميدهند و الفاظ برادريست و خواهريست نيز به گوش ميخوره ما كاري بعنوان شريك زندگي نميتوانيم بكنيم و جمله اينكه خواستم قبل از اينكه به غريبه رو بزنم از تو خواهش كنم كه برادرم يا خواهرم هستي گول زدنه.

عزيزان اين جملات و مشابه آن دقيقا گول زدنه و گول خوردنه خواهر من به من ميگفت من از تو كه نزديكمي رو ميزنم كه به غريبه رو نزنم گفتم تو برادرمي ولي اين گول زدنه چون ما از فرهنگي آمديم كه محتاج بد و بده و ما افتخارمون اينه كه مقروض نبودم ولي ما با فرهنگي ميجنگيم كه ميخواد به من برادر ياد اوري كنه ببين من اگر برم از كسي پولي قرض كنم آبروي خانواده محترم ميره اللخصوص تو برادري كه خارج ديديه و رفته هستي و خاك بر سر توي برادر اگر به داد من نرسي پس قبل از اينكه برم آبروتو ببرم پول يا لباستو بده ولي اين كار اسمش هست حقه بازي گرفتاري و بيماري

چرا اينطوري هستيم زمينه فرهنگي داريم ما با هم مهر و كين داريم يعني يك روز همو مي پرستيم و بعدش روز بعد ميكشيم

ما با يد بعنوان زن و شوهر با هم بايد با توجه به شرايط زندگي اين اصول را بزاريم تا پنجاه هزار تومن هر جور كه دلت ميخواد خرج كن اگر بين پنجاه و دويست است حتما بعدا لطفا بگو ولي از دويست و يك دلار ما بايد با هم توافق كنيم بعدا خرج كني يا هر كاري اين صلاح هست يعني تا پنجاه هزار لازم نيست بگن ولي از دويست هزار تومن به بالا بايد حتما توافق كنن و به هم بگن اين اصول درست زندگي زناشويي هست

بنا بر اين بايد به هم بگن كه روابط هم محرمانه نشود بين پدر و مادر فرد و خرجها پنهاني