Monday, February 08, 2010

افسردگي و خودكشي

من مي خواستم امشب در رابطه با وسواس بنويسم
اما ايميلي دريافت كردم كه در اون فردي نوشته بود كه مي خواهد خودش را بكشد چون هيچ عشقي ندارد؟
تنهاست؟كسي با تمام تلاشم با من دوست نميشه يا اگر مي شه ازم سو استفاده مي كنند و ولم مي كنند پس بايد بميرم؟كسي دوستم نداره؟
خوب چه جدي و چه شوخي بايد ياد اوري كنم كه اي دوست من يا اي آدمهاي مشابه مشكل ما تفكر ماست ما انديشه ما همانگونه عمل مي كند كه زبان ما عمل مي كند ما وقتي هم فكر مي كنيم واقعا داريم با خودمون حرف مي زنيم ما فكرمون سخن گفتن بي صداي ماست كه مي تونه به كلمه و جمله منتهي بشود
يعني اگر كلمات رو درست به كار ببريم مشكل حل مي شه مثلا من بگم خونه ما شمال شهر مشهد هست ولي اگر بگم خونه ما تو جاده قوچان هست شما رو من از مسير درست منحرف مي كنم
وقتي شما ميگيد تنهاي منو داره به خود كشي ميرسونه آخه تنهايي به خودي خودش بد نيست كه كسي بخاطر تنهايي خودشو بكشه
شما منوتهديد ميكنيد كه چون عشقي نداشتم داريد خودتان را از اين زندگي خلاص مي كنيد اما بزاريد آب پاكي بروي دست همه شما ها بريزم من از سال سوم دبستان كتاب مي خوندم تاريخ فرانسه و ديگر كشورها حتي زندگي فلان هنرپيشه و خواننده را كساني كه با من هستند مي دانند كه من كمي مطلع هستم عشق تمام اين انسانها را در طول تاريخ خواندم اما از هر صد هزار نفر يك نفر عشق نداشته
 مي خواهم جسارت را با لغت واقعي ان به كار ببرم حدود 60% ادمها و مردم دنيا نه عشق دارند نه داشتند ما در زماني زندگي مي كنيم بي عشق دنيا مي آيم و بي عشق از دنيا ميريم و ميميريم
پس اي طفل كمي بايد دقيقتر باشي آنهم وقتي در مورد زندگي خودت صحبت مي كني مرگ و زندگي رو
مي خواهي در موردش صحبت كني و حد اخر اون تفكر و دقت در تفكر و زبان بايد كاملا دقت درست تري بكنيم
دوست داري من شرط ببندم و خطمو شمارشو بدم  و همه زنگ بزنند و تا فردا همه و اكثرا بيان و بگن منم عشق ندارم و نداشتم ولي يكنفرشون هم خودش فكر نمي كنه بايد خودكشي بكنه
دوستانم مي دانند من آدم ساده و كم دان هستم ولي نه اونقدر كه تنها فكر كنم مشكل تو اين هست نه روزي كه شما مشكلاتتونو روي هم بريزيد و تلنبار كني هيچ كسي نمي تونه اونو حل كنه مثل اينكه من هي بگم ماشين نيست كار نيست نون نيست چتر نيست آب نيست گاز نيست انبردست نيست ويتامين ب آمپولش نيست كوبيده با نون هم نيست خوب نيست كه نيست عزيز
وقتي كه من بگم بدون دوتا از اينا آدم مي ميره بد اومدم هفتارو علم كردم كار خراب مي شه
بارها نشستم تو دانشگاه با كساني كه مي خواستند خودشان را بكشند من جلوي ديگران صحبت مي كردم باور شايد نكنيد تمام انها به اين نتيجه رسيدند كه افسردگي و مسئله خودكشي آنها فقط يك بازي پيچ در پيچ مار پله فريبكارانه نيست همش حرف مفت و اراجيفه تمام ادمهاي بدبخت و خوشبخت همشون زائيده تفكر ما و اينكه ما چطور اين الفاض رو در ذهن به كار مي بريم و به دنيا چگونه به دنيا نگاه مي كنيم
بارها به خودم نزديك درياچه اي نزديك خونمون ميرفتم بسيار زيبا بود مي نشستم من مي گفتم چه درياچه قشنگي ولي شخصي كه تازه كنار من اومده بود مي گفت چه آب گنديده كثيف شوري كه حتي آدم نمي تونه يك ليوانشو بخوره
من وقتي با تعجب به وي نگاه مي كردم به من ميگفت دروغ مي گم و مي ديدم نه راست ميگه هم حرف من راست بود هم حرف اون
به من نگاه كنيد خيلي  ساده است  يكي مي خواد منو بكشه يكي ميخواد منو پرستش كنه يكي مي خواد من امشب بميرم همشون من هستم و همون آدم كه شما به من نگاه مي كنيد
پس در آخر بر مي گرده همه چيز هميشه به كلامي كه تو ذهن شما و من مي آيد و به دنيا نگاه ميكنيم
ببينيد عصبي بودن يك شخصيت هست اما عصباني بودن يك رفتاره كه هميشه كساني كه تصميم به خودكشي مي گيرند معمولا پدر و مادر عصبي دارند كتكشون مي زنند فراموش نكنيد وقتي ما يك غنچه كوچولو هستيم هم ميتوانند ما رو توي يك گلدون بزارند هم لگد هي بخوريم اما من مي گم تو كه شايد لگد خوردي اما هنوز با جوهر و ذات خودت مي تواني خودتو بسازي يا خودتو بكشي كه پر پر بشي بزاري بري
كم كم نزديك به يك ميليون مردم دنيا مطمئن باشيد زندگي مثل ما يا بدتر از ما دارند
ببين بزاريد از خودم مثال بزنم دوست من شايد پدر و مادر من در زندگي شايد ده برابر پدر و مادرهاي ديگر براي بزرگ كردن رنج بردند ولي چون كارشون خراب بود صد برابر هم لطمه زدند ببينيد از من به ياد داشته باشيد اين در يك رابطه مهم نيست كه چقدر براي داشتن و در آن بودن رنج مي بريم مهم اينه كه اين رنجي كه من دارم مي برم آيا ضرورت داره يا نه؟
بدبختي ايرانيها  اينه كه پدر و مادر ما فكر ميكنند به مقداري كه از بزرگ كردن ما رنج بردند پس پدر و مادر خوبي هستند يا من تو رابطه با كسي كه در گذشته به مقداري كه رنج بردم پس خوب بودم
اما بزاريد من اينجا اعتراف كنم تمام ما به مقداري كه رنج مي بريم بديم و هر چقدر بيشتر در گذشته رنج برديم مي فهميم كه نادان تر و ناتوانتر و رفتاري بدتر بوديم
همانقدر كه من براي دوستم بيشتر از حد عمل مي كنم ميتونه كاملا غلط باشه شايد من راه رو دارم عوضي
 مي رم از خونه ما تا آزادشهر يك ربع هست حالا من برم 5 دور دور ميدون پارك بگردم بعد بگم براي رسيدن به ازاد شهر چه رنجي بردم خوب يك كاريم ميشه عزيز معلومه كه رنج ميبرم تا به اونجا برسم
اشكال نيست كه من باك بنزينم تمونم شده چون آزادشهر دور بود مشكل بيراه رفتن منه
من مي خوام به اين نتيجه برسم كه نه اينكه كسي با تو دوست نمي شه و نمي خواهد بشه يا نمي خواهد بمونه شما درست و با واقعيت به دوستي نگاه نكردي و بري سراغش
ببين عزيز فاصله ها رو ببين و بدون ميشه تنها روي زمين راه رفت تو دريا نمي توني راه بري ولو پياده روي كار خوبيه
ما نبايد بزاريم لباس قديمي همه جا با ما باشه و بايد فكرهاي قديمي رو در بياريم ما با لباس غواصي كه
 نمي تونيم هر جا بريم
عزيز ببين اشكال كار تو پاكي و بيگناهي و قرباني شدن شماست هست ولي زير يك بت فرهنگي شايد فكري و رفتاري و خا نواده  قرباني شدي منو ببخش كه هميشه بهترينها رو قرباني ميكنند  اما تو آزادي تمام و كمال بزار تموم بشه و گذشته رو خاك كن
من توي زندگيم تمام مشكلاتي كه براي شما پيش اومده شايد پيش اومده و همش بده شايد اگر هر چيزي كه به سر شما آمده بتونه منو شش ماه و يك سال بندازه و داغون كنه و پيش آمد اما نتونست منو از پا بندازه
مثل اينكه كسي بگه من رفتم سر كوچه 6 بار زمين خوردم و مردم نه تو اگر ده بار زمين بخوري نميميري اگر زمين خوردن عادي باشه
شما هم مي تونيد توي زندگيتون همش در حال آشغال جمع كردن باشيد آنهم از گذشتتون يا سبك باشيد خوب تو اگر شغل آشغالي رو انتخاب مي كني خودت خواستي
من قبول دارم بعضي وقتها تو شرايط آدم گرفتار مي شه مثلا تو آب برم مي فهمم خيس مي شم آب تو دماغم هم ميره
براي من شرايط و موقعيت هيچ زمان مسئله نهايي زندگي من نبوده و نيست من در هر شرايط و موقعيت شش ماه يا سه ماه تو هر شرايطي و موقعيتي باز بر مي گردم روز اول
تحقيقي بود در دانشگاه روي بورد بود از 3000 نفر سوال كرده بودند كه شما اگر فرزندتون بميره سه سال ديگه چطور هستيد حتي يك نفر نگفته بود من خوبم يا بستني مي خورم همه گفته بودن چه بدبختم
 بيچاره ام مي ميريم
رفته بودند دنبال آدمهايي كه يك يك هفته از مرگ فرزندشون مي گذشت ديدين هيچ شباهتي با اون افراد مدعي در تحقيق ندارند
شما روزي كه بيايد يك زندگي رو تصوير كني ديگه اون زندگي واقعي نيست
من روزي كه درسم تموم شد به خودم كه نگاه كردم ديديم هيچ فرقي تو حالم با سه ماه قبلم ندارم
من بارها ديدم افراد مي گفتند واي اگر من زن اين بشم چه مي شه بارها گفتم بعد از سه ماه مي شي همين كه امروز هستي چون تغييرات اگر تنها شرايط و موقعيت باشه همينه
شرايط و موقعيت منو نه مي سازه و نه خراب ميكنه منو دو چيز ساخت و خراب كرد روابط كه تازه قسمت شخصيش مهم بود نه شرايطش و بعدش بخش دوم تفكر درون و بيرون من كه در من مي گذشت
 يادمون باشه دنيا و زمونه اينه به من مادر داد ازم گرفت چشم داد ازم گرفت شادي داد ازم گرفت
 دوست دوران دبيرستان من فكر مي كنند كه مثلا من اكه 20 ميليون بگيرم و داشته باشم ديگه حالم و زندگيم درسته اين شرايط و موقعيت نيست به ما شادي ميده من اگر اين آدم زنم بشه يا شوهرم بشه شرايط من درست مي شه ببينيد بايد خنديد چون دوست من 100% داري اشتباه ميكني مطالعات نشون مي ده اشتباه ميكني به خدا به سه ماه نمي رسه با شوهري هم كه موهاش دم اسبي باشه و فوكولي بعد از سه ما ميرسيم جاي قبلي كه بوديم تازه بدتر چون اون موقع يك اميد و آرزو شوهري با موهاي پر كلاغي داشتيم ديگه اينو هم نداريم پس بدتر مي شيم
ببين تو در درون مي خواي چكار كني دنيار رو چطور ببيني و بسازي هر جور دنيا رو ببيني همونه اگر
مي خواهي خودتو هم ويران كني مي كني كسي هم جولوتو نمي تونه بگيره
ببينيم به يك كور نگاه كن اونهايي كه شرايط رو قبول كردند بعنوان يك واقعيت قبول مي كنه
اما چشم منو فكر كنم بگيرن مردم
ما دنيا نياومديم حمالي كنيم حيوانها حتي ياد گرفتن اول بازي كنند اما ما نفهميديم

5 comments:

Anonymous said...

با سلام و خسته نباشید حضور استاد عزیزخوشحالم که دوباره می نوسید و امیدوارم که دلخوریتون از برو بچه های وبلاگ برطرف شده باشه همینطور امیدوارم که عزیزانی که به این وبلاگ سر میزنن خدای نکرده رفتارهای بچه گانه ازشون سر نزنه و هم و غمشون نوشته ها و مطالب استاد باشه نه زندگی خصوصی ایشون بازگشتتون رو خوشامد میگیم و منتظر مطالب تون
هستیم
یک دوست

Anonymous said...

استاد محترم
از اينكه دوباره لطف تون شامل حال همه شد ممنون هستيم من خودم به شخصه خيلي هميشه از نوشته هاتون استفاد ميكنم و لذت مي برم و توي قلب ما جا داري اميدوارم كه هميشه توي زندگيت موفق باشي ارادتمندت
شاطر

shabnam said...

سلام
چطوري آرش
خيلي ذوق كردم وقتي ديديم كه باز نوشتي
معلومه عاشقي بي ترديد
وقتي اون كلمات رو در رابطه با عشقت نوشتي اشك تو چشم جمع شد من اصلا فكر نميكردم تو چنين با احساس باشي و اينقدر عميق و با احساس صحبت كني
من نمي دونم وقتي كه به حساب خودت عشقت اين مطالبت رو مي خونه چه حسي از داشت تو بهش دست مي ده
ولي من بهش حسوديم مي شه
زنده باشي مرسي از نوشته هات هميشه زيباست و تو تحليلگر خوبي هستس

Anonymous said...

سلام آرش جان
باز هم نوشته هات مثل هميشه عميق و البته زيبا بود.من خيلي از جملات زيباتو نگه ميدارم و خيلي از مطالبت رو بخاطر ميسپارم
منم وقتي اون جملات رو در مورد عشقت خوندم اشك تو چشمام جمع شد اما شايد نميتونستم احساسم رو در قالب كلمات بيان كنم
به دوستان ديگه هم سلام ميكنم . آره شبنم جون مطمئن باش عشق آرش از داشتن اون احساس غرور ميكنه و بهش افتخار ميكنه. البته نه فقط بخاطر اين نوشته ها بخاطر خيلي چيزهاي ناب و زيبايي كه از آرش ديده .آرش جان اميدوارم هميشه موفق و خوشبخت باشي و در كنار عشقت به آرامش در يك زندگي كامل برسي

جادو

Anonymous said...

سلام
دل جيگر پيدا كردي استاد
بهتر بگم چه نوشتي يا چه كردي دمت گرم باد
از قرار معلوم دلتون هم پهلوي عشقي بنده يا اينو علم كردي باز برات داستا نگن
ما كه هميشه گفتيم تو يك چرچيل هستي و همه كارها رو بلدي چون علمشو داري خوشم مي اد كله ات كار ميكنه
مي دوني وقتي حرف مي زني خوش استيلي ولي اينقدر زرنگي كه هميشه مي توني بگي اما نشون نمي دي مي دوني و ياد داري مگر تو رو به اون فاز ببرن كه كم مي ري
اما مرسي خوشم مي آيد ازت چون هم خوش ژستي هم خوب ياد داري حرف بزني موش بخورت نميبينيمت دلمون به خدا تنگ شده واست