Wednesday, December 16, 2009

گرفتاري

با سلام
من كمي گرفتار ترتيب دادن يك سري شرايط براي يك سفر هستم و كمي درگيرم
سوالاتو را كاملا  خواندم و حتما جواب تك تك را ميدهم.

من در رابطه با تمام موارد حتما مي نويسم و جواب ميدهم در مورد طلاق مفصل و در مورد  عشق بيشترو در رابطه نامزدي و غيره

در هر صورت من كمي اين روزها گرفتار هستم اما واقعا ممنونم كه باز هم براين ايميل و نظرات خود را گذاشتيد از اينكه جواب عده اي را هم داديد كه ادعا مي كردند من مطالب را از جايي وام مي گرفتم اما اينقدر طفل هستند كه درك و شعور نداشتند كه به جاي تشكر و قدرداني چنان نظرات بچگانه بدهند مردم كتاب ترجمه مي كنند تقديم ميكنند به فرد مور علاقه اشان و منتي مي گذارند و شخص اشك در چشمش حلقه
 مي زند  اما افرادي با فكر كوته همان  بهتركه آنطور فكر كنند و خوب است اين افراد بيايند و مدارك تحصيلي و موفقيتهاي زندگي و توانايي هاي منحصر بفرد خويش را در قسمت نظرات براي همه بگذارند تا ما نيز بهرمند شويم.من حداقل توان ترجمه براي كساني كه دوستشان دارم  را در زندگي خويش واقعا دارم آيا شما هم بزبان مادري خود مي توانيد بنويسيد تا مشكل كسي حل شود؟آيا توان داريد يك خط بنويسيد تا ديگران يك چيز ياد بگيرند يا فكر كرده ايد علي آباد شهري بود و ديگران ساكنش؟
در رابطه جمله عشق را گدايي نكنيد مورد من چيز ديگري بود و منظور چير ديگري ابراز عشق چيز ديگريست و گدايي كردن داستان ديگر اين قسمت را نيزتوضيح خواهم داد.
در رابطه با اينكه شخصي از نامزدش چيزي را پنهان كند اولا اين سوال است مگر كسي مي تواند از نامزدش چيزي پنهان كند؟ازدواج و بچه چيزهايي نيستند كه كسي فكر كند مي تواند پنهان كرد يا اينكه شرايط جدي نبوده است يا مسئله چيز ديگريست يا فرد روي شما حسابي باز نكرده بوده است .



مرسي 

1 comment:

Anonymous said...

ممنون
واقعا من تعجب مي كنم شما چرا از كلمات چند ادم حسود و بخيل ناراحت مي شويد اين آدمها اگر شخصيت داشتند بي ترديد حرفي مي زدند كه درست باشد
روي ماه شما را از دور مي بوسم من همانند مادرت هستم و هميشه آرزوم اين است كه جوانهايي ايراني مانند تو فكر كنند