Monday, March 15, 2010

من بد

ببينيد اگر روزي يك چيز مشترك توي ذهن افرادي اومده و حتي خرده گرفتن كه من بايد به خودم نگاه كنم و چرا
نمي نويسي در مورد  خودت كه آدمي هستي كه سي و چند سالشه و كلي نقصهايي كه هر روز توي ايميلها به من مي زنند يا لطف مي كنند اس ام اس مي دهند و به من ياد اوري مي كنند كه من كه هستم .

ببينيد آدمها ذاتا تغيير رو دوست ندارند ما از كودكي از دگرگوني و هرگون تغيير 
مي ترسيم البته انسان  تنها در رابطه شكل مي گيره و ما در رابطه انسان مي شيم من در اين ترديد ندارم ولي من يك مشكل عمده دارم كه افراد شايد خوششون نيايد براي من اين حل شده و ديگر اساس اين كه موضوع مهم و اساسي مثل ديگران كه تنها فكر مي كنند موضوع مهم تنها ديگران هستند براي من اينطور نيست براي من قضاوت و نظر و حرف كسي مهم نيست
نمي دونند كه من  نمي توانم همانند چشم زندگي كنم و تبديل به دو  چشم بشم كه همه رو ببينم غير خودم كه بنگرم ديگران چه مي كنند و چه نظري در مورد  زندگي من دارند
من برايم ملاك نظر و حرف ديگران نيست كه خوبي و غلطي و تناسب و عدم تناسب كار من در گذشته تا امروز به واقعيت و مسئوليت من اصلا ارتباطي ندارد و در واقع قضاوت و نظر ديگران زياد برايم مهم نبوده

ببينيد بر حسب تمام كمبودهاي كه در رابطه با يك مردي گفتيد كه فلان و فلان است من خوبم و سالم چون با ملاكهاي يك آدم خوب خوب و سالم هستم پس براي من اين مهم نبوده و نيست كه من خوبم چون افراد منو خوب مي دانند من به خانواده ام به اون شكل كه تائيد و تصويب و تشويق آنها براين نيز مهم نيست براي همين بارها شنيديد من كاري كه درست و سالم بود و مناسب خودم بود رو انجام دادم و مي دهم شما رو خوش امد مرسي اما شما دوست نداريد من همچنان كار و راه درست را مي رم
ببينيد تمام كساني كه اين متن را مي خوانيد من كسي هستم كه اعلام مي كنم شما در هر جايگاهي كه مي خواهيد باشيد مي گم من به دنيا نيومدم كه با ملاكها و معيارهاي شما زندگي كنم من امروز در اين سن كاري نمي كنم كه شما خوب و ملاك مي دانيد شما بريد اون كاري كه خوب و درست مي دانيد خودتون انجام دهيد من اون كاري كه دوست داشتم و درست مي دونستم توي زندگيم انجام دادم براي همينه وقتي هر كس از گذشته اش به من مي گه من نكوهش نمي كنم و نمي گم اشتباه كردي من كارهاي كه تا اين سن بد بود و نكوهيده انجام دادم تا اين سن و مسئوليتش را هم مي پذيرم حتي اگر خطا بوده و اشتباه بوده
من هنوز نتوانستم ديگران را خوشحال كنم و براي همين توي جمعهاي آنچناني نمي رم شما برايتان نظر ديگران مهمتر از درك واقغيت هست براي من نيست واسه همين شما مي گيد بودن و نبودن ديگران و مردن برايت مهم نيست من برايم مسئوليت اخلاقي و انسانيتم براي ملاكه چرا نديديد
من نمي توانم ديگران را خشنود و خوشحال كنم چون من هميشه به همه دوستام مي گم مرا اگر توي پارتي
 مي بريد و در برابر دختر يا زن يا دوستي قرار مي دهيد  بدانيد من اونجا نمي آيم كسي را خشنود و خوشحال كنم و رضايت كسي رو تامين كنم
من تلاش مي كنم واقعيت رو آنچه هست كشف كنم و پيدا كنم ولو با خانمي خارجي بودم كه از ديد من مهم اين نبود كه وي خارجي بود و پوئن مهم اين بود كه من مسئوليت و اخلاق و واقعيت رو داشتم شاخ غولي در كار نبود كه من بشكنم
من كاري كه تونستم در رابطه با مسئوليت پذيري انسانيم مي كنم ديگران را خوش آمد چه خوب نيامد واي چه بد
اگر ضرورت دارد من براي شما تك تك ضعفعها ي خودم را قبول يا توضيح مي دهم حتي در مورد خانوادم بارها گفتم توجيه شد شد نشد هم نشد
من نمي تونستم در گذشته كار بد و غلط بكنم كه امروز كسي رو خوشحال كنم و من نمي تونستم زندگي خوب مجردي خودمو نداشته باشم كه كسي رو خوشحال كنم چرا خوب بودي من تعهدي ندارم و اجباري در رابطه با ديگران نداشتم كه يك كار بد مورد رضايت كسي بكنم
ما كساني رو ميبينيم كه نظر بد و غلط در رابطه با من دارند و اينكه من اگر درست و صحيح عمل كنم بعضي وقتها ناراحت مي شوند خوب معذرت مي خواهم بشن من نمي خواهم زندگيمو در حول و محور نظر و قضاوت ديگران قرار بدم حرف ديگران تاثيري هم توي زندگي من نداره چون همه هميشه حرف خودشونو مي زنن مثل پدر مادر و ما هم كار خودمونو مي كنيم
من اما قبول مي كنم كسي اگر حرفي در چهارچوب واقعيت و درست بگه بي ترديد قبول مي كنم و الا اگر كسي بخواد متهم كنه دروغ بگه و حتي موضوع يك شوخي رو به صورت يك مسئله عجيب غريب در بياره من كاري نمي تونم بكنم چون واقعا ديگه كاري از دستم بر نمي آيد حالا گيرم كاري هم بكنم چيزي رو عوض نمي تونم بكنم
من دست از سر ديگران بر داشتم سالهاست  كه بگن من چه كنم يا نكنم واقعا دليل زندگي سالم من هم از اين تفكر نشئت مي گيره  كاري كردم اگر همه هم مي گفتند اشتباه هست من برايم مهم نبود
ببينيد من اگر با همون خارجيها بودم در تماس با من مي دانستند با موجودي نيستند كه مردد است و نمي دونه خوب و غلط چيه باشند  وبا من بودند چون مي دانستند مي دانم خوب چيست بد چيست و خلاف ان عمل نمي كردم

من قرار است خودم باشم و بگم اين من هستم با اين قد و با اين شكل و با اين مشخصات با همين افكار و عقايد و آماده هستم براي شنيدن و براي تجزيه تحليل و هميشه در حال تغيير چون مي دانم  همچنين موجودي ناقص نيز هستم و بايد از كلاس اول برم دوم و به بالا و اين وضع تا ابد توي زندگي من ادامه داره و داشته ولي اين خيلي متفاوته كه من نقص خودمو كه برام مي شماريد به حساب اين بزارم كه پس من بدم من غلطم من عيبم من اشكال دارم من بدبختيم
من زشتيم و بعد حالا بشينم يكي بياد منو جور ديگه ببينه كه بتونه منو در كوتاه مدت خوشحال كنه
من ياد نگرفتم مهر طلب باشم مشكل شما اين است من شايد مهربان باشم ولي مهر طلب نمي تونم باشم كه زندگي را براي خودم تلخ و سرد كنم  كه كسي بياد يك نظري بده بهتر از آنكه فكرمي كنم بده به من يا پيام بدم من خوبم

توي ايران چه ديديم همه درگير اين بودند و هستند كه  همه سعي كردند فقط بگن ببين من چقدر خوبم لطفا منو دوست داشته باشيد براي همينه كه من خوشحال مي شم وقتي ميگيد تو آدمي هستي كه موندن و مردن انسانها برايت مهم نيست يعني من كارمو درست انجام دادم توي تمام مهمونيها نگاه كنيد همه تلاش و كوشش و غمشان همينه كه من مي گم من خوبم منو دوست داشته باشيد
عزيز من من قراره خوب باشم نه از شما بخوام بگيد من خوبم و من قراره دوست داشتني باشم همانطور كه ديگران هستند و هستيم من قرار نيست صبح تا غروب تلاش كنم كه منو دوست داشته باشيد خوب حالا منو دوست داشتيد من با اين دوستي چه كار كنم؟ من سعي كنم دوستم داشته باشيد كه سطح و توقع شما رو بالا ببرم و فردا و روز بعد يك دردسر و مشكل براي خودم درست كنم؟

من توي زندگيم آسوده و راحتم چون مردم منو كمتر و بدتر از آنچه كه هستم منو مي بينند براي همين وقتي از من انتقاد مي كنيد من سكوت مي كنم چون منو خوشحال مي كنيد كه من به آنچه خواستم در مورد شخصيتم  بهش رسيدم
باور كنيد روزي كه مردم منو برتر و بهتر از آنچه هستم ببينند من قول مي دهم از پا در مي آيم
پس من اين تلاش كه من بهترم و برترم و منو اينطور نبين و لطفا جور ديگه ببين و يا بشين ببين درآينده چي
مي شوم پس بايد تمام عمر رو صرف آن كنم كه ديگران خوشحال و خشنود شوند تازه چه ديگراني؟ديگراني كه خودشون از خودشون خشنود و راضي نيستند  و ديگراني كه گيرم از من راضي و خشنود باشند تغييري اصلا تو زندگي ما و من ندارد و فرق ابدا نمي كنه
من نمي خواهم توي زندگيم چون تنها بايد زندگي مي كردم به جاي پام روي دستم راه برم چون غير اين هميشه راه رفتن خطر داره و مشكله و مي افتم و شرمنده مي شم
من نه مي گم من بدم و نه شما ها بد نه من مي گم من دوست داشتني و خواستني هستم و نه مي گم شما هم نيستيد
تا خودتو خوب نداني نگراني از نظر ديگران نداري من تائيد و تصويب ديگران برايم مهم نيست
من خوب مي دانم كه هستم و چي هستم نيازي نيست به من بگيد من چه حسي به خانوادم يا ديگران دارم  من خودم بعضي وقتها با خودم كه بعد از 36 سال خودمو نمي شناسم شما چطور مي خواهيد خوب و بد منو در مدت كمي بدانيد و تازه توقع داشته باشم نظر خوبي در مورد من داشته باشه  من خودمو خوب نميدونم بعد توقع داشته باشم كسي منو خوب بدونه حالا شما دونستي من چه كسي هستم و چقدر بد، فايده اش براي من و شما چيست؟
ما توي ايران همش مي خواهيم بگيم ما خوبيم و كم هم بياريم بريم بگيم ديگران بدند و كم مي آوريم مي گم من كه بالا نرفتم بزار ببينيم كي بالاست بكشمش پايين تا همه در يك سطح هستيم  منو با سنم با ازدواجم با مدت تحصيلم پايين نكشيد من برايم مهم نيست
بعد حسادت و كينه و دشمني و ديگر مسائل فكر مي كنيد از كجا مي آيد
اما بزاريد من يك پيام به شما ها بدهم واقعيت مسئله اين است من همين هستم كه هستم و من تلاش مي كنم به جهتي كه صحيح و باورم هست و با افراد در اين چهارچوب معتقدم انجام بدهم و انچه كه هستم به ديگران نيز مي تونم نشون بدهم بقول آمريكايي ها take it or leave it مي خواي بخواه مي خواي نخواه
مي خواي همينه براي همين است كه بودن و نبودن افراد برايم مهم نيست و ترسي ندارم چون چيزي رو پنهان نكردم و چيزي رو عوض نكردم
اين نظر و عقيده  و قضاوت ديگران نبوده كه منو ساخته اين مني هستم كه هستم  قضاوت و نظر شما مال شماست به درد شما مي خوره من بايد نظر و ديدگاه در مورد خودم كه كجا هستم داشته باشم اين منم كه بايد بگم چه بايد الان بنويسم چه اهميتي داره شما بگيد من چي بايد تايپ كنم؟
ببينيد من قلبم و دردم با ديگران تابيده نيست كه درد آنها درد من باشه چون من پوست رواني خودمو دارم پس من خودم هستم و انها- آنها وبراي همينه كه درد من درد منه و دندون درد من دندون درد منه عقيده من عقيده منه كه اينجا مي نويسم و عقيده من شما نيستيد چون عقيده من در مورد هر كسي ميتونه باشه ولو كه همش غلط و بد باشه

من دوربينها رو احساس نمي كنم كه بايد نمايش بدم  ولي من هر چه دلم مي خواهد مي گم شما به زور مي خواهيد مانند پدر و مادرهاي ما كه توي گوش ما مي خوانند هر كي مي خواي باش اما خودت نباش يك كس ديگر باش
و تمام عمر ما كس ديگه هستيم ولي شما ميرنجيد چون من خود واقعي خودم هستم
و چون خود واقعي خودم بودم وقتي مشكل داشتم نه به سيگار پناه بردم نه قرص نه الكل تا نياد زماني كه با اون مواد خودم خودمو با اين روش تحمل كنم
من نمي زارم كسي تو ذهن من بشينه منو كنترل كنه مخصوصا از گذشته ام
من همشو به اندازه انجام مي دهم جهان جهان اندازه هاست مثل كفش پام بايد اندازه باشه
و من از هر كه مي نويسم چه بده چه خوب من خوشبختم واقعا هستم چون درسمو خوندم وپول قدري كه بخوام بگذرانم دارم و از همه مهمتر من يك فرشته دارم توي زندگيم كه به من آرامش و همه چيز با وجودش و حضورش به من هديه مي كنه