Monday, July 26, 2010

You are always on my mind

 نميدونم چراكمي روي مود خوب نيستم ولي نميدونم چيزي مينويسم شايد حرفهايي باشه و جوابي
من در رابطه با محبت و جبران و توقع باشد و اينكه حتي خودم سالهاست واقعا چطور عمل كردم
من اگر كسي بهم محبت ميكنه هميشه در صدصد جبران بودم و هستم
ولي اگر كسي روزي محبتي ميكنه و انتظار جبران داره ديگه اسمش محبت نيست و اسمش معامله هست
من اگر كسي به من محبتي كرده هميشه وظيفه اخلاقي و انساني من اينه كه جبران كنم آن را بياموزم محبت ديگران رو شما رو به ديگران بگم و اين محبت را بعنوان كار خوبي كه انجام شده در مورد ديگران اعمال كنم
ولي اينكه من به كسي محبتي كردم يا ميكنيد و منتظر باشيد كه براي شما يك كاري بكنند اسمش هست معامله و باز كردن حساب هيچ عيب و ايرادي هم نداره كه انتظار جبران داشته باشم من 5 تومن ميدهم و ميگم فردا اين 5 تومن رو به من پس بدهيد خوب البته اسمش معامله است ولي اگر من 5 تومن به شما كمك كردم كه هميشه ميكنم من ديگر توي عمرم تا كنون انتظار جبران نه از كسي و نه شما نه حتي خداي جهان و جهانيان ميتونم داشته باشم
ما اگر انتظار محبت و جبران داشتيم اسمش ديگه محبت نيست اسمش هست نان قرض دادن معامله و بايد بدانيد كه ديگه دوستانه برخورد كردن نيست خصمانه هم البته نيست ولي معامله هست با مشخصات معامله  ما نند خريد از مغازه اگر شما 100 تومن بدهيد ولي 50 تومن جنس برداشته باشيد خوب ميدانيد كه چي ميشود 50 تومن بر ميگردانند و در مقابل 50 تومن هم كالا ميگيريم
براي همين كساني كه در زندگي چه در ارتباط با دوست دخترشان و حتي بچه هايشان و خانواده انتظار بازگشت و برگشت دارند هر چه كه باشه  اسمش معامله هست
براي من هميشه و هميشه معني دوستي و كار خوب اگر براي دوستم كردم تنها بخاطر اينكه خوبه ميكنم چون تنها به خودم نشون بدهم كه خدا رو شكر توان و قدرت اين رو دارم كه يك كار خوب براي فردي كه دوستش دارم بكنم و كردم و خريديم هيچ زمان هم توقع تشكر هم نداشتم و كسي نديده حتي به زبان بيارم كردم ولو اينكه درش رنج باشه
چون معني عشق و دوستي و ايثار همينه تنها همينه
چون از طريق يك كار خوب كه تو رو خوشحال كرده اين من بودم كه بهره بردم يعني روزي كه من عضله و ماهيچه هاي بدنم را حركت بدهم اين من هستم كه قوي ميشوم
روزي كه چيزي كه جنبه خوب داره آگاهي و علمم را به كسي ميدهم محبت و عشقم را به كسي ميدهم نظر و راهنمايي خودمون را به كسي ميدهيم اين ما هستيم كه قويتر ميشويم اصلا بهترين طريقه ياد گيري ياد دادن هست
بيشترين زماني كه محبت داشتم زماني بود كه محبت بيشتري خرج كردم دقيقا همانند شرط داشتن عضله قوي كار با اون عضله است
براي من اين واقعيت خلقت است من هميشه سپاسگزار افرادي هستم كه گذاشتند بهشون محبت كنم و به من فرصت دادند
هيچ زمان به ياد ندارم از اين وسيله به عنوان بازي و دون پاشيدن و دام گستردن استفاده كرده باشم چون وقتي كسي اينطور ما رو دعوت ميكنه بي ترديد مشخصا انتظاري داره و خوب وقتي هم انتظاراتم بر آورده نشد بگم به من نامهرباني كردي
توي ايران ميبينم شخص رنج ميبره دو سه روز حالش بده بعدش يكي رو دعوت ميكنه خونه اش كه نميخواد
بعدش شب تمام مدتي كه وي اونجاست احساس خوبي نداره كه مبادا چيزي خراب بشه و تازه فردا همش منتظر تلفن هستن كه ببينيد چي گفتيد اين رابطه معلومه كه من اگر اينطوري هستم فردي گرفتار و بيمار هستم كه مبتني بر عادت كاري رو ميكنم يا آدمي هستم كه برنامه هاي ديگري دارم يا از سر بيكاري و بيچارگي كه كسي بايد خونه ام بياد و بره اين كارو رو ميكنم
ولي اگر ما كسي رو دوست داريم و ميخواهيم با اون آدم باشيم و ايام خوب و خوشي داشته باشيم آدم با اشتياق ميخره و ميپزه و آن ايام خوبه و اميد دارم كه اون احساس خوبي داشته باشه چون من چنين حسي رو دوست دارم اما اين ديدي و بازديدهايي كه به زور مخصوصا در زمان عيد مياد و ميره ابدا نميدونم برام جالب نيست توي ايران برام جالبه محبت و مهموني اينه مي نشينند ميبينند اگر به ما دو تا خورشت دادند ما هم دفعه ديگه دو تا ميديم رفتيم به ما اعتنا نكردند ما هم اعتنا نميكنيم  بدانيم كه اسم اينها نه دوستي هست و نه عشق اسمش معامله هست توي بازار هم هست ببينيد هيچ عيب و ايرادي هم نداره من اينو بارها تكرار ميكنم اما اسمش محبت نيست
ببينيد اين مشكل نيست كه كسي رو روي حساب دعوت كنيد به هواي انتظار مخصوص خودش موردي نيست اما مثل تبليغه بايد قبول كنيد شايد جواب نده
صد بار گفتم من در دوستي و عشق هميشه ورشكسته هستم داستان انسان ورشكسته بايد گربه زبونش رو بخوره طلبكار كه نبايد باشه چون هر چي داره ميده و حاضره بده و انتظاري هم نداره چيزي بگيره و تصور من اين بود كه اين چيزها است كه زندگي رو ميسازه
من براي كساني كه دوست داشتم كاري نكردم ولي هر كار كمي كه توانستم انجام دادم ولي هرگز از هيچ كدامشان توقع نداشتم كلمه اي به خوبي به من بگويند من اينطور زندگي كردم اينطوري است كه مي بينيد ميشنوم و سكوت ميكنم هيچ انتظاري ندارم و نداشتم آدمي كه انتظار نداره زبون نداره كه چيزي بگه
باز هم ميگم هيچ انتظاري ندارم هيچ اينقدر هم اين جمله رو روز به روز ميگم كه ديگه توش بازي هم نباشه
حتي اگربگم من از بچه ام مراقبت ميكنم كه من پير شدم از من مراقبت كنه اسمش چيه اسمش هست سرمايه گذاري مگه توي بانك چه كار ميكنيم اسمش محبت نيست.
چون من از كسي توقع ندارم وقتي ميبينم چه ميگويند وچه در مورد من فكر ميكنند هرگز اذيت نشدم هرگز ناراحت هم نشدم
ولي كجا و كدوم محيطها اين انتظارت زياده باور كنيد از جهانگردي به خاطر خوش شانسي كردن ديديم در جوامعي كه مردم كم دارند و نگران هستند و در جاهايي و كشورهاي كه بنا به دلايلي كه مردم نميتوانند متكي به خودشان باشند و انچه كه مي خواستند بنا بر سيستم بوده روابط هميشه  بر پايه معامله بود
همش توي ايران روابط حتي دوست دختر پسري بقدر بچه گانه در مورد ان سخن گفته ميشه كه فردي از زماني كه با يكي هست ميبيند حساب وا كرده ميگه من چقدر وقت گذاشتم من چقدر نشستم من چه كار كردم من چقدر عمرم رو براش هدر كردم و ظاهرا اسمش دوستي است ولي وقتي حرف از گذاشتن و وقت هدر كردن گرانقدر مي آيد كه صرف اين شد كه صيف چه پوشم و شتا چه ميبيند كه همه چيز از اون شكل رمانتيك خودش به ما اين پيام رو ميده كه پشتش حساب و كتاب بوده و اين ديگر نه زمان خودش چه اگاهانه چه نا اگاهانه محبت نبوده بلكه نشون ميدهد اصل بر پايه حساب و كتاب بوده
من توي دوستيم منت وقت  هيچ زمان ندارم من از تمام وجودم هميشه مايه ميزارم و گذاشتم و انتظاري غير از اين نداشتم و هميشه هم  همينطوربودم شما چرا منت كارهاي مرا به سر ديگران ميگذاريد
اين خوبه كه بشنوم دوستانم به من فرصت دادند وقت دادند بدون منت كه من محبتم را ابراز كنم چه اشكالي دارد من هميشه ميتوان هميشه سپاسگزار باشم كه به من كسي فرصت دوست داشتن داد لياقتش را داشتن و نداشتن بزاريد به وجدانمان ولي فرصتي كه به ما ميدهند خدمتي نيز بود كه ما به ديگران ميكنيم دقيقا مانند يك مادر در ارتباط با فرزند چه ميكند همه چيز رو در اختيار بچه ميزارد وقت نيرو فكر و انرژي رواني حالا اين محبت رو از طريق مادري ميكند خودش نيز باهش رشد ميكند و فرزند سالم نيز بار مي آورد كه به همه محبت ميكند و نه  حتي جبران دارد
ولي من روزي اگر فرزندي داشتم يا دوست پسري داشتم كه حسابي براش باز كردم و همش به صورت طلبكار باهش صحبت ميكردم و گفتم حيف وقتي كه براي وي گذاشتم را دائم مطرح بكنم خوب اونهم حساب كتاب ميكنه كه به من بايد پاسخ بده يا نده و خوب دلش نخواد پاسخ نميده زبونش رو كي برده نميدونم ولي آن كه دوست پسر من با من چه ميكنه موضوع منه ولي انكه من بعنوا ن دوست دختر چه كردم جاي سوال ومسئله فرد است كه بايد بماند
بنابراين شما اگر من مدعي دوستي با كسي بودم و هستم به وي مهر و محبت كردم اون ،اون مهر و محبت را جواب داد داد، هر دو بهرمند مي شويم و اين لذتي هست كه خودمون ميبريم
جدا اين امروز آدم سالم از لحاظ علمي آدمي هست كه نياز ديگري را بر آورده ميكنه البته نه به معناي خاص
من بر اساس نيازم به كسي  ابدا محبت و علاقه نشون ندادم و نميدهم
توي جوامعي كه مردم تا يكي مرد همه ميريزند تا يكي افتاد همه يورش ميبرند و ابراز علاقه و گريه ميكنند از مهربونيه؟نه  جان شما از وحشته از هراس اينكه به سر خودشون بياد روزي كه عزيزي رو ما از دست ميدهيم من ميايم سراغ شما يا شما مي ايئد يعني چي در اين جوامع؟يعني روزي كه من اين مسئله برايم پيش اومد بيا سراغم اينها بهش ميگويند همانند سازي يا فرافكني
زندگي در اينجا ايران گاهي ناراحتم ميكنه وقتي ميبينيم  زندگي هول مرده ها ميچرخه نه زنده ها
من كسي كه با من رابطه معامله اي داشته باشه اصلا مشكل هم ندارم و ناراحتم هم نميكنه  و كسي كه ادعاي محبت و دوستي با من داره من تنها و تنها ازش يكطرفه ميخوام
تفاوته محبت بدون انتظار و قبول محبت با انتظار
من هيچ زمان نميايم اينجا به كسي باد به گردنم بيا ندازم بگم براي كسي زندگي پول وقت گذاشتم چون من مدعي هستم من مهرباني كردم و ميدانم چه كردم و منتي نيست من پاداشم را همانجا هم گرفتم و بهش رسيدم ديگه تمام
اما فردي كه دانه مي پاشه رنج برده و با كسي بوده  كه دوست نداشته ،ميگه گذشت كردم و فداكاري كردم وقت دادم و فرصت دادم منظورش به شما اين است جايي كه درماندتر هستم و ناتوانتر كسي به كمكم بياد يا باور كرده كه در اين دنيا و ان دنيا خدا به چنين فردي پاداش ميدهد و غير مستقيم به ما اين پيام رو ميدهند كه من فردي طماع هستم كه يك دلار خرج كرده بودم و يا وقت صرف كردم كه قيمت فراواني داشت كه بعدا 100 دلار فرد در اين دنيا يا اون دنيا خدا بهم بده من متعجبم از بعضي سخنها و براي همينه كه اين افراد هيچ زمان ارزش مهرباني ندارند و فايده اي هم نداره و متاسفانه اين آدمها زود متوجه مي شوند نه كسي اونها رو دوست داره نه واقعا كسي با اونها كار داره
مهم اينه كه من كاري كه دوست داشتم انجام دادم و كاري كه درست بوده انجام دادم و كاري كه خوب بود كردم
روزي كه كسي بدي كرد من كاري با وي ندارم چون چرا بايد من، بدي رو تشويق كنم و پرو بال بدم ما در ايران مردماني مهرباني نيستيم ما داد و ستادهامون حساب شده است و چون رنج ميبريم بخاطر ديگران فكر ميكنيم خوبيم



21 comments:

Anonymous said...

ممنون تر و خدا بيائيد من ببينمتون با خوندن اين نوشته ها بيشتر مايل شدم ببينمتون

شايسته

شبنم said...

مرسي عزيزم تو هم هميشه در ذهن من هستي
وقتي ميخوام ازت دور بشم مهربونتر مي شي مموشي
نوشته ات زيبا بود شايسته جان من فكر نميكنم كسي رو شخصا ببينه مي توني به دكتري چيزي مراجعه كني اگر هم بخواي من در خدمتم
اما آرش نه شرمندتم صاحب داره

Anonymous said...

shabnam joon kheli oghdei hasti nemikhad ino be taze vared ha ham sabet koni

Anonymous said...

زبان قاصره از اين همه ظرافت
مرسي و صد مرسي
زيبا نوشتي و زيبا باز كردي
فرزين

فرزاد said...

شبنم جان از شما چه پنهون اين شعري كه ايشون نوشته همه فعلهايش گذشته است نه حال
واقعا اين آرش مغروره واقعا من هنوز نتونستم بفهمم اين كسي رو دوست داره نداره تو كف اونه نيست
جدا مغروره خيلي زياد

شبنم said...

شايسته جان من معذرت ميخواهم خانم ببخشيد كمي جو گير شدم خودم حس كردم خطا كردم
من بعضي مواقع فراموش ميكنم كه وي انساني هست آزاد
ولي متاسفانه آرش سر يك سو تفاهم توسط يك فرد بي نهايت از زن و دختر كلا بدش مي آيد جدا بدش مي آيد وقتي بهش هم دست ميزني مثل موم جمع ميشه
تنها من ميدونم ناراحته من ميدونم بهش خيانت شده من ميدونم بهش بي احترامي شده و اين فرد متاسفانه با ندانم كاري كاري كرده كه واقعا آرش رو با دست نشون ميدهند مسئله خيانت و داستانش براي همه مشخصه چون ما همگان ميدونيم كه خانم دكتر چه رابطه اي با آرش داشته ولي خوب ميدوني آرش دوست داشتني صحبت ميكنه و خيلي هم جذاب كلام ميگه باور شايد نكني نصف دخترهاي دانشگاه ما عاشقش بودن هنوزم هستن همين غزل خانم دوست دختر فرزاد جون بياد بگه كه دائم خونش بود و حالا دوست پسرش اينجا مفت ميگه خوش ژست بود خوش كلام بود و خيلي محكم،، قربونش بشم،، مشخصه اش پوشيدن لباشهاي تيره وساعتهاي خيلي خيلي گرانقيمت بود و اون اخمش وهمينطور مارك پوشيدنش كه هميشه ميگفت من مارك نميشناسم ولي اهميتي به لباش پوشيدنش نميداد ولي هميشه توي تاريكي توي خونه اش و توي كلاس مينشست وقتي باهش درد و دل ميكني ميگه چراغو خاموش كن بگو چي ميگفتي كمي فاصله دار بشين بگو
گوش ميكرد و هر جا دوست نداشت حرفتو قطع مي كرد تا رفت ايران نميدونم چطور شد تنهايي،مرگ عزيزانش،نميدونم ولي ميدونم داخل يك رابطه اي شد كه اين رابطه يك هفته قبل از اومدنش بود با يك خانم كه اينجا مينويسه و به آرش توهين ميكنه بليطش دستش بود بليطشو كنسل كرد،بورسيه اش كه جون كند و خدا دلار پول ميداند بهش رو از دست داد،و در انتها آبروشو سر اون خانم گذاشت و حس و قلبشو از دست داد طوري اون خانم لطف كرد كه ديگه امكان نداره زني تو زندگيش بره
ميدوني آدمي كه تا اينقدر مايه گذاشت نميتونست خيانت كنه،دوستي از نزديكاش چيزي رو بهش دست به دست كرده به اسم خودش از خانم ديگر ايشون ميگه اين خودش رفته با دست خودش گرفته جالب بود نه؟
شرافت همين بود كه ديدي معذرت ميخواهم از بين رفت

Anonymous said...

با سلام

تولد منجی بشریت را به تمام مشتاقی ان حضرت تبریک می گویم واین شعر را تقدیم می کنم به ان حضرت
حماسه ای است که می اید این صدا از کیست؟صدای کیست؟اگر این صدا صدای تو نیست .
حماسهای است که می دانم ونمی دانم
که در صدای تو این درد ته نشسته ی چیست؟
غم تو چیست که گویی پریچه ای غمگین
تمامی غم خود را در این ترانه گریست
تو از تمام دهن های شهر می خوانی
صدا یکی است اگر حنجره هزار و یکی است
به وقت خواندن تو هر ستاره چشمی بود
که در سماع تو را صوفیانه می نگریست
تو خون گرم منی ای صدای جاری دوست
من از تو زنده ام رود پر ترانه مایست
به ذره ذره من انعکاس می یابی
که در تسلسل خود تا همیشه خواهی بود
مهشید

فرزاد said...

يكي بود يكي نبود
يك نفر از نژاد اصيل بود و يك كرموني غد مغرور خشك قيافه بگير
كرمونيه با يك خانم دكتري هم كلام بود تا خانم دكتره رفت خارج و به دوست آقا دكتر يك هديه داد كه بهش بده ولي نگه اون داده تا اينكه خانم دكتر از صفر برگشت و يك اس داد
نژاد اصيل ايراني اس رو ديد و اومد آبروي مرتيكه غد و عوضي رو برد بعدش گفت چون احترام هم داره يك حرف راست بگم اينكه من دوست پسر خيلي داشتم كه آبروي حيثيت خودمو به لجن و گوه بكشم تا افراد به كرموني عوضي بخندند
كرمونيه چون رگ نداشت انگار كه اون خانم گفته من قدر موهاي سرم نفس كشيدم و متاسفانه همه از كرمونيه بعلت بيماريهاي بد ترسيدند و كرمونيه فرار كرد رفت امريكا اونجا ديدي خبر به امريكا و كاخ سفيد هم رسيده رفت پهلوي سامان و مهرشاد اونا هم شعري خوندند كه حقته جواب خوبي بديه كرموني اومد ايران جشن تولدش هم نرفت تا شبنم چند نفر اجير كنه كه اگر با اون خانم نژاد اصيل بود بكشنش چون بچه هاشون تيمور يا چنگير ميشدند اما كرمونيه فكر ميكرد بچه اش ميشه دانشمند تا اينكه فهميدند كرده هميشه بايد بغل يكي باشه تا آروم بشه و آرش هم ببينه ماهيت خودش چيه با كي هست

Anonymous said...

خانم مهشيد خجالت بكش از هيكلت
خر س گنده شعر دزد، من خودم اهل شعر هستم رفتي شعر حسين منزوي رو ميدزدي مياري به اسم خودت ميزاري
آخه ننه ات خوب ،تو اينقدر خري فكر نميكني ما اكثرا استاد دانشگاه هستيم و دستمون توي كار
دفعه اولتون نيست شعر دزدي ميكني و با همين آقا اكثرا يا همكار بوديم يا تويمحيطهاي علمي بوديم
نكنه باورتون شده چون مادر مرده با يك خراب خروب بوده همه دوستاش هم هستند
بروي پي كارت اينجا همه دستي به هنر و شعر و دانشگاه دارند مردشور هيكل دزدتو ببرن
برو شعر براي آرش هم ميخواي بگي برو خودت شعر بگو دزدي چه معنا داره
بعد ميگي مهدي موعود و اين شعر تف بروت بياد حسين منزوي مرده بدبخت دزد فرهنگي
چرا فكر ميكنيد خوانندگان اين وب سايت مثل يك احمق ديگه كه همه رو بيكار و احمق خطاب كرده بود احمق هستند

Anonymous said...

مرده شور هیکل اون استادی رو ببره که اینطوری حرف میزنه. ما که برداشت نکردیم مهشید خانم منظورش این بوده که شعر از خودشه. مهشید خانم من نمیشناسمتون ولی ناراحت نشید اکثر دوستان آرش همینند.دارای یک مدرک قاب ولی کاملا بی شعور

Anonymous said...

این شعر از حسین منزوی است من دوست داشتم این وتقدیم کنم از طرف ایشون خدا روحش را شاد کنه باید
فامیلشون رو می نوشتم
کسی که من و می شناسه می دونه شاعر نیستم اما شما که اهل ادب هستید برای شاد شدن روح ان مرحوم نامش را می بردی کافی بود این گستاخی ها برای چی هست

Anonymous said...

يعني چي همه دوستان آرش همينند؟؟؟؟؟
خجالت هم خوب چيزيه كس ديگه شعر ميدزده كسي ديگه تو ايران خيط ميشه محلش نميدهند
اينجا دادشو ميزنند
شرمنده هستم بي خيالش بشيد خوشش نمي آيد كسي دور رو برش بره

غزل said...

آرش يادم از آهنگي اومد كه تو دائم وقتي اومدي اينجا گوش ميكردي
و برام اينجا ترجمه كردي تو خيلي اين اهنگ رو گوش ميكردي يادته گفتي بي ترديد اگر روزي شراب ميخوردي دوست داشتي با اين آهنك مست كني و بي خجالت بشيني گريه كني من ترجمه خودتو برات ميزارم
چون ميدونم الان تو ايران همين حس رو داري باز

I'm so tired of being here
Suppressed by all my childish fears
And if you have to leave
I wish that you would just leave
'Cause your presence still lingers here
And it won't leave me alone
من بي نهايت از اينجا بودم خسته شدم
ترسهاي بچه گانه منو ميخكوبم كرده
اگر بايد بري من ارزوم هست كه تو فقط بري
چون درنگ تو و حضورت منو ترك نميكنه

These wounds won't seem to heal
This pain is just too real
There's just too much that time cannot erase
اين زخمها خوب شدني نيست
و تمام دردام جدي هستند
اينقدر جدي هستند كه زمان نميتونه اونها رو پاك كنه از وجودم

When you cried I'd wipe away all of your tears
When you'd scream I'd fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have
All of me
وقتي تو گريه ميكردي من وبدم كه تمام اشكهايت را پاك ميكردم
وقتي داد ميزدي من بودم كه تمان ترسهاتو ازت دور ميكردم
من تمام اين سالها دست تو را ميگرفتم ولي تو هنو ز همه منو مالكي

You used to captivate me
By your resonating light
Now I'm bound by the life you left behind
Your face it haunts
My once pleasant dreams
Your voice it chased away
All the sanity in me
تو با روشني ميخواستي منو اسير كني
اما من هنوز درگير زندگي هستم كه تو به جاي گذاشتي
همش صورتت برام تكرار ميشه
درون خوابهاي شيرين من
و صدا توي همه سلامت غقل منو از من گرفته

These wounds won't seem to heal
This pain is just too real
There's just too much that time cannot erase

تكرار بالا
I've tried so hard to tell myself that you're gone
But though you're still with me
I've been alone all along

من خيلي تلاش كردم به خودم بگويم كه تو رفتي
ولي تو دائم با مني
ولي اين منم كه از اول تنها بودم

اين لينك دانلود اهنگه گفتم شايد نداري اونجا
http://www.4shared.com/audio/-syLRszN/evanescence_-_my_immortal.htm

آرش تر خدا حال كردي خاطره با حالي بود جا خوردي

شبنم said...

غزل جان بي نهايت خنك بود تو دقيقا ميدوني با اون دوست پسر احمقت كه من از چي بدم مياد
از كدوم شعرها به چه علت آرش گوش ميكرد متنفر بودم علتش رو تو ميدني ارش هم مي خواست منو زجر بده همش همين اهنگ رو گوش ميكرد
واقعا متاسفم خيلي زياد كارت مسخره ترين كاري بود كه ديدم

Anonymous said...

jenabe ostad kheli masruram ke belakhare yeki peida shod va ahagheto gozasht kafe dastet ke hala beshi ye varshekasteye eshghi.yadet biad be kia badi kardi va ta che had ino ono chejundi.bale gahi posht be zino gahi zin be posht.hala bad tar az inam be saret miad ajale nakon

Anonymous said...

عزیزان زیاد هول نکنید
هنوز از مادر زاده نشده کسی بخواد استاد جون منو حتی اخم رو قیافش بیاره چون خودش همیشه اخم کرده
بعدش هم استاد من که اگه میخواست توی عشق ورشکست نکنه استاد ما نمی شد قربونش برم
جیگر ماست
یک خوبی داره
کسی که بره میزاره بره امکان نداره بره دنبالش دمش گرم پس قهر نکنید

Anonymous said...

سلام بهت زنگ ميزنم جواب نميدي
ميدوني چرا از ديد تو كي خوبه؟
از ديد تو اونها خوبن كه مردي رو در اين ميبينند كه يكي بياد جلو بهشون پيشنهاد همخوابي بده و بگه من ميخوام باهت بخوابم و بگن مرد اينه چون راست گفت
برات همونها خوبن كه قدر موهاي سرشون دوست پسر داشتن و افتخار بزرگشان است
آنهايي كه برايت آبرو نميزارند با كلامشان با حرفهايشان و كلاس شخصيتي كه دارند
اونهايي كه هر چه داشتي ازت گرفتند و به خانواده ات توهين كردند حتي به دوستان عزيزت
اونهايي كه قدر يك سگ هم معرفت نداشتند
عشق بامرام

Anonymous said...

khob akhe in ostade aziz khodesham faghat tu ravabetesh donbale hamkhabie na chize dige.charandiatesho bavar nakonid

فرزاد said...

بچه ها الان كه من دارم اين مطالب رو مينويسم شبنم عزيزتون توي پرواز داره مياد و دوست و صاحبخانه عزيزو تنها گذاشته حالا نميدونيم كليد خونه اش رو دست اين آقا داده يا نه؟اگه داده جان ما بگوداده؟ماشينش جان آرش دست توست باز؟
استاد من به فكر همخوابي هست!! خفه شويد!! لطفا آرش بچه اينقدر با شخصيت و شريفي هست كه با يزيدي مثل اون كرده نامرد و بي معرفت و گربه صفت هيچ فردي يك كلام كسي نديد يك كلمه حتي جواب بده اون دختره ديدي چه دهن پاره اي بود از بس مرد ديده بود و چشيده بود در صورتيكه همين آقاي استاد توي يك دعوا با يك مرد ببين چه گنده لات وبددهني ميشه منتها بي نهايت جاي هر چيزي رو ميدونه
از شرافتش همين بس كه خونه اش رو داده دو نفر مستحق بنده خدا بشينند بدون كرايه( خدا خير بدهد كرمان را)
هر كسي گفت آرش به اين مسئله فكر ميكنه غلط كرد چون من ديديم چه كساني دور رو برش هستند و چطور حاضرند تنها دوستش باشند
زر زر زيادي هم نكنيد آرش تنها مردي هست كه بي نهايت با شخصيت در مورد همه صحبت ميكنه اينقدر هم پشمش هست نظر شما رو ميزاره بياد

Anonymous said...

سلام
خیلی نوشته جالبی بود
اما کمی ارمانی به نظر می رسید همان مدینه فاضله
این یک ایده ال است اما ما معمولا در روابطمان تدریجی رشد می کنیم ما در روابط از پایین کوه باید تصور کنیم میروریم بالا تا به اوج برسیم اگر ما از ابتدا بخواهیم در اوج باشیم بعدش کجا می خواهیم باشیم بنابر این در عشق و دوست داشتن ما می توانیم ان را به وجود بیاوریم ورشد دهیم اما این که اگر کسی از ما چیزی نخواست ان خواستن مطمئن تر است من شک دارم تازه چرا ما نخواهیم به خواسته طرف مقابلمان توجه داشته باشیم؟پس انتظار داریم چه اتفاقی بیفتد برای عشقمان وقتی نتواند ساده ترین حرفها را به ما بزنه چون ما احساس می کنیم این یک عشق کامل نیست چون ما کمال گرا هستیم نه واقعیت گرا تازه من فکر می کنم اگر روزی کسی رو که دوست دارم با من مسایل اش را در میون نگذاره برام جای نگرانی داره وخودم را زیر سوال می برم که من چه کردم چی گفتم که ان دیگه راجب مسایلش صحبت نمی کند وقتی باعث افتخار من می شه رفتارم که نیاز طرفم مال من باشه من توی دوستی هم ترجیح می دهم تو سختی کنار انها باشم چون می دونم توی راحتی خیلی ها پیدا می شوند ما نباید اسم معامله بگذاریم چون حقیقتا روی هر خواسته ای نمی شه همچین نامی گذاشت این واقعا یک خطر جدی است وقتی ما مدیریت می خوانیم توی بازاریم وراه تجارت را می دونیم طرف ما شاید اصلا توی این فضا نباشدواصلا این چیزا حتی اخرین فکرای زندگیش هم نباشد پس ببیند ما چیزی که در ذهن خودمان هست را داریم ایجاد می کنیم چون ما خودمون مشگل داریم نشنیدید می گن از کوزه همان برون طراود که در اوست بعدم هر کسی باید 1000 بار بیشتر به رفتار خودش توجه کنه ویک بار به طرف مقابلش هر کسی باید چون هر کدوم از ما وقتی به عیب های خودمان توجه می کنیم هر گز نوبت طرف مقابل نمی شود چون ما مسول رفتار خودمان هستم مثلا 2 دوست را در نظر بگیرید که یکی هر روز به ان یکی زنگ می زده بعد که از طرف مقابلش میخواهد یک بار هم تو زنگ بزن حالا بهش بگوییم دوستی مون مثل اول نیست تو معامله داری می کنی دیگه ما نگاه نمی کنیم کار ما هم همچین درست نبوده ما باید به رفتار خودمان با ظرافت بیشتری نگاه کنیم تا به رفتار طرف مقابل

شبنم said...

برگشتم خونه همه سفر خوب بود ولي خسته هستم دوري از بعضيها واقعا قدر سفر دنيا برام ميگذره
اگر توي اين مدت چيزي گفتم كسي رنجيد ببخشيد شرايط روحي خوبي بخاطر يك نفر نداشتم فردي كه توي هر مكاني رفت با تمام سر بلنديش بخاطر تعداد دوست پسرهاي دوست دخترش مسخره اش ميكردند يكي ميگفت شما مربوط به كدوم قسمت سرش بوديد يكي ميگفت فيلم سوته دلان دادشه براش اون زنه رو گرفت خوب بشه تو هم رفتي زن بگيري خوب بشي يك خانم با آرش داشت ميلاسيد آرش يك حرف درشتي زد كه حدتو بدون اون خانم هم نه برداشت نه گذاشت جلوي همه گفت ايشون گناه نداره نجيبه،فقط دنبال كساني هست كه بتونه بره توي........ اونجا دنبال ساعتش و كيفش بگرده البته اگر اون تو يك لشكر نشسته باشن و فرماندشونو گم كرده باشن ما مقصر نيستيم
كاش بوديد قيافه آرش رو نگاه ميكرديد براي اولين با ديديم جلوي كسي كم آورد از شكسته شدن يك كوه اينطور بيصدا رواني ميشدم و كوهي كه بخاطر شوخي اون خانم با مادر دوستش ،دوستش انتقام ازش گرفت،خانمي كه بخاطر انتقام از آرش كار خودشو كرد و فردي كه براي ندانم كاري آرش را به بهاي يك حرف فروخت و رفت با كس ديگه و آرش موند كه هنوز تنهاست و الان كه ديگه من هم نيستم بي ترديد توي خونه هاشميه داره الان اين نظر رو ميخونه و قبولي ميده كه بگه برام مهم نيست چه به سرم اومد
شبنمت