Friday, July 16, 2010

به من آنكه بدي آموخت

براي اولين بار قبل از نوشتن اين پست نشستم و قسمت نظرخواهيها پست قبل را با دقت خواندم واقعا همانند جامعه 
مي مونه كه ميتوني كاملا از روي كلام و نوشتار افراد به فرقشان پي ببري بداني كه شخصيت افراد وزنش چقدره بداني يك فرد با شخصيت چگونه مراقب كلمه كلمه گفتارش هست چون مسئول كلامش است جالب بود
در محل كارم بودم مهندس جواني كه خوب مهندس آي تي بود و مرحمت زيادي به اين حقير داشت از بچه ها شنيده بود كه گاهي چيزهايي مي نويسم يا شنيده بود كه چيزهاي ميگويم بدون مقدمه گفت :شما فيلم سكرت را ديديد؟نگاهي به وي كردم و گفتم كي بازي ميكنه؟گفت نه جناب فيلم اونطوري نيست يك فيلمي علمي و واقعا توي زندگي من به من كمك كرد و من توانستم در عرض 4 ماه خواسته ام اين بود مونيتور ال سي دي بخرم و خريدم باور كردني نبود گفتم چي ميگه :گفت اينكه تو هر چيزي كه بخواي تصور كني و هي بخودت بگي بوجود مي آيد
من گفتم من اين فيلم را نديديم ولي اين امكان وجود داره هر روز من تصور كنم تو يك دختر آروم و كنجكاو نيستي و فقط كار خودتو ميكني اين كار بشه؟خنديد گفت آقاي مهندس بچه ها به من گفته بودند با شما نميشه راحت صحبت كرد شما يه جوري آدم را لوچ و خنك ميكنيد من باور نميكردم اما حالا فهميدم ولي قبل از اينكه از اتاقم بيرون بره گفتم ولي مهندس جوان خارج از اينكه ديگران در مورد من چه گفتند من روزي نگاه ميكنم و آنچه دانستم و توانستم در مورد اين فيلم بهت ميگم
و اين فيلم را ديديم البته به زبان اصلي ولي نميدانم در ايران همينطوره يا ترجمه شده؟
ببينيد من يك چيزي رو شديد بهش معتقدم و شايد دليل حياتم اينه و اينكه اين دنيا بروي نظم و قوانين ثابت براي همگانه ابدا نه در رابطه با قوانين مخصوص خودش پير ميشناسه و نه جوان و گناهم هم هميشه اين بوده كه سعي ميكنم روي زمين راه برم و ارزشي براي شعارهاي ديگران قائل نباشم
من با يك چيز زياد رابطه خوبي ندارم و اينكه شعار خواستن توانستن است كه ابدا اين نيست اگر بود تعداد افرادي عالم كم نبود كه تنها انها در قسمت كامنتها يك چيزهايي كشف ميكنند نبود
من اين فيلم را نشستم توسط يكي از دوستانم ديديم به نظر من اين فيلم تمام قوانين طبيعت رو ناديده گرفته و يك قانون من درآوردي عجيب و غريب درست كرده و جمله هايي كه من باهش در بعضي موارد كه خواستن توانستنه اومده تبديلش كرده به خواستن داشتنه!!!
.يعني مثل دوست مهندس جوان من بخواهيد خواهيد داشت و همون افرادي كه در اين فيلم داشتند صحبت ميكردند كه اتفاقا موهاي سرشون هم كم بود به خودشون بگويند خوب حالا شما بخواهيد موهاتون در بيايد ايمان دارم قبول نميكنند اين اتفاق مي افتد و اينكه من دماغم عجيبه اگر بخوام كوچيك ميشه؟ ابدا اينطور نيست يا قدم و
من ميگم افرادي كه اينطور فكر ميكنند بهتره به آينه نگاه كنند ببينيد تازه آنهايي كه دارند كارش نمي شه كرد
اساس اين فيلم آن است بخواهي ميتواني داشته باشي فيزيكدانها در فيلم حرفهايي كه ميزندند در چهارچوب كار من  كه دقت كردم درست بود اما نتيجه متاسفانه غلط بود
ببينيد استدلالها اينطور ميتوانم مثال بزنم  مثلا شما اگر يك كبريت بزنيد هواي در آن اتاق كمي گرم ميشه ترديد نيست، اما كسي متوجه اين درجه حرارت نميشه و تازه آنهايي كه مي شوند بايد خيلي نزديك باشند و اينطور فيزيكي و علمي توصيف كردن كه روشن كردن كبريت باعث نشر گرما ميشه  از نظرعلمي درسته ولي وقتي بگيد اين كبريت مساوي خورشيد هستش، اشتباه هست و متاسفانه تمام اين فيلم و يا سياه بازيش اين بود چيزي كه ميدانند درسته آنرا تبديل ميكنند به يك مسئله عجيب غريب
تمام حرفهايي كه اين افراد ميزدند به يك اعتبار درسته اما اندازش نادرست بود يعني در اندازه كوچك ميتونه درست باشه مثلا بگم اگر خوشبين باشي حال بهتر و احساس بهتر داري اين درسته ولي فكر كني حال خوبي داشته باشي همه دنيا هم آروم و خوب ميشه اينجا با عرض تاسف گرفتاريست و بدبختي.
و داستان انرژي منفي و مثبت اينها اراجيفه و البته خوب خنده خنده مياره علتش انرژي مثبت ارسالي نيست چون ما از بچگي اينطوري شرطي شديم و خوب يكي هم گريه ميكنه شما رو غمگين ميكنه ولي انرژي منفي نميفرسته .
پس چرا دونفر كه دشمن من هستند شايد دارند ميخندند  و خوشحال هستند من عصباني هم ميشم و اگر گريه ميكنيد و دشمن من هستيد چرا من خوشحال ميشم پس اي علماي بزرگ كجاست اون داستان انرژي مثبت و منفي و ارسال آن پس اگر منفي و مثبت بود بايد روي من هم يك گونه اثر ميگذاشت و منتقل مي شد.
و صحبت در فيلم اينكه علف بي كوشش مي رويد بله درسته اما ،اينكه من هواپيما ببينيم توي هواي بگم بي كوشش داره ميره  و يا ماشين در خيابان همينطور درسته ولي يك نيرو و قاعده پشت اون هواپيماست و اصول قوانين طبيعت است اونو جلو ميبره  خنده داره ما فكر كنيم ما بي كوشش داره ميره جالب بود من جمله اي شنيدم كه به انگليسي مي گفت:
Don’t say how it’s happened?

يعني نپرسيدچرا اينگونه اتفاق مي افته؟ يعني چي!!!؟تمام علم داره خودشو شبانه روز وقف ميكنه كه بگه چگونه؟بعد بيائيد نگيد علت ايدزچيه فكر كنيد ايدز نميگيريد برويد با هر كه همخوابه شويد
اينها سعي ميكنند ما رو هل بدهند به طرف چرايي كه ميشه فلسفه گراي و اصلا بحث غلمي ندارند و اينطور ميخواهند به ما حالي كنند كه طبيعت نشسته تا و مانند روزنامه يا مجله ما سفارش بدهيم مي ايد
و در اين زمينه اگرشما فكر كنيد من ميخواهم فيل داشته باشم فيل مي آيد تو اتاقتون حالا همه تصور فيل بكنيد از كجا و چطور جالبه شما تصور و فكر چك كنيد چكها مي آيد نشون هم ميدهد و چكها مي آيد و اگر فكر صورتحساب بكنيد مي آيد نوكرتم من اصلا واضح هست كه چه چكهايي بارم بايد بياد و چه صورتحسابهايي
با فكر من كه قبضهايم و صورتحسابهايم متوقف نمي شوند
مي شه بگيد كي فكر كرده پول قبض موبايل نياد نمي آيد و پول آب و برق نياد نمي آيد
اين كدوم موسسه هست كه به يك نفر چك ميفرسته اونهم مطابق فيلم و فرمان چيه كه من فرمان بدهم بشه بابا جان مگه ميشه من تصور پاركينگ خالي بكنم جايي كه تنها براي 200 ماشين جاي پاركه 220 تا ماشين باركه 10 تا هم دارند ميگردند من فكر بكنم و بعد جا خالي بشه نوكرتم كو غول چراغ جادو ؟
يعني توي پاركينگي كه م خلوته بخوام  من بخواهم شلوغ بشه كسي مياد ماشينها رو مطابق ميل من ميزاره؟يا بر ميداره؟
و اگر من فكر كنم پليس جريمه ام ميكنه ميكنه يا نكنم نميكنه؟
تصورات و توهمات كه من تصور كنم دوچرخه ام را ميدوزدند اين دزد درست ميشه و مياد ميدوزده؟
كاري نداره توي مكانهاي ناامن بزاريد قفل كنيد ميدزدند توي مكان امن قفل هم نكنيد هست .
هيچ ارتباطي به درست كردن دزد نيست . پدران ما در طول تاريخ چقدر آدم به آسمون و كفترها نگاه كرد و عشق پرواز داشت اما نتونست فكر پرواز داشت امانتونست
تنها اوني كه قوانين طبيعت را در نظر گرفت تونست پرواز كنه علم هم كمكش كرد و اين توسعه پيدا كرد . ديگه اراجيف چيه ؟
چند نفر در گذشته پريد و كسي كه بخواهد مي تونه بپره. توي مسابقه بوكس من برم بگم من فكر ميكنم مشت نميخورم بعد نخورم گاردم هم پائين اون حريف هم هر چي ميزنه به هوا ميره
اگر قرار بود توي هر مسابقه من هرچي مشت دلم بخواد يا هر چي دلم بخواد توي فوتبال گل بزنم بايد 80 گل ميزدم نه همش دو تا و سه تا و فاصله امتيازها با دو و سه گل تموم بشه.
و اين فوتباليستها كه همه زنگيش گله؟ودروازبان گل نخوردنه همه چي با تصور من و فكر من تو خونه گل مي شه و من فوتباليست ميشم و يك توپ هم با امضاي مارادونا و عكس ساعتش دم خونه مياد؟واقعا حيرت آوره
ومثلا دزد فكر كنه صاحبخونه و پليسها خوابند و همهشون ميخوابند و تكون نمي خورند و مرد هوسبازي بخواد زني رو داشته باشه اون زن مال اون ميشه بابا اصول اخلاقي و انساني چي ميشه؟

حيرت آوره جسارت اين حرفها من توي گرما توي دفترم نشستم هوا گرمه مي خوام برف بايد و همش تصور برف دارم خوب عده اي ميخواهند هوا كمي خنك بشه برند پارك بابا تكليف طبيعت چيه اين وسط؟
از شهر 5 ميليوني نصفي برف نصفي خنك يعني خونه من ميشه برفي خونه تو خنك و اگر كسي هم گرم ديگه واويلا
و فيلم راز هيچ رازي را كشف نكرد اما ما تا حدي كه بايد باور كنيم و ببينيم طبيعت نشسته و مطابق سليقه من عمل ميكنه روزي ميخواستم زبان ياد بگيرم هميشه ميخواستم ولي نمي شد ولي روزي اومد من خواستن توانستن نبود بلكه خواست آفريدن بود من آفريدم طبق اصول خودش نه طبق خواست و تونستم
كدوم پدر و مادري بچه بد تصور كردند و نخواستند و شد يا نشد؟
كدوم زن و شوهري ميخواهند تمام عمرشون خوشبخت باشند و نشه يا بشه؟
و كدام مادر نخواسته بچه اش زنده باشه و من بگم اگر پول ميخواهم همينطور چك و پول ميرسه ولي فقط نياز به تصور من داره
از كجا و اگر فكر كنم تحقير و بي پول ميشوم همش حساب و قرض مي آيد؟از كجا با چه قانوني؟
ترديد نيست كه فكر خوب و تصور خوب تاثير توي محيط اطراف من ميزاره و وقتي شادم و مي خندم بي ترديد حس خوبي دارم و مغز من قسمتيش داره تحت تاثير اين مسئله است
خوشبيني منو به سوي دوستي رهبري ميكنه و اينها قوانين همكاري و دوستي و ارتباطيه ولي در اين فيلم ميبينيد
خانم سرطان ميگيره و تصميم ميگيره سرطانش رو انكار كنه و خوب ميكنه سه ماه بعد خوب ميشه
فكرشو بكنيد ما اينچنين زندگي ميكنيم ما افرادي رو ميبينم بيماري كشنده دارند كه خودشان نميدانند چرا يك دفعه ميميرند و خوب نمي شوند ولي تومور مغزي و ميدانند كه طوري نبوده استرس بله استرس زاست اما نه در قوانين بي جهت
آقاي ميگه من خانه ساختم و بعدش جعبه رو وا كردم و ديديم خونه رو داشتم تو ذهنم من مثلا الان دارم خونه ميسازم خوب معلومه خونه اي كه توي تصورمه دارم ميسازم و اين اصلا خارج از اون نيست معلومه
يك سنگ من دارم همه رو شفا ميده ما بايد بدونيم اگر به چيزي اعتقاد داشته باشيم يك كمي اثرات داره ولي بسيار محدود ولي آدم بخواد زنده بمونه ميمونه و ديگر كلمه
No limit
در اين فيلم بود  يعني دنيا منتظر دستورات ما هست اما اين آدمهايي توي فيلم چرا محض رضاي خدا چيزي واسه موشون و قدشون و قيافشون نمي خواهند
محدوديت نيست يعني چي ؟ نه عزيز دلم دنيا محدوده تنها اراجيفه كه تو ميريزي بيرون اونهم تو قسمت نظر خواهي بعنوان مثال محدوديت نداره تازه همونم من جلوشو هر وقت حال كنم ميگيرم
و مثلا
آمريكايي همينطور خواست شد آفريقايي بدبخت ياد نداشت فكر كنه بخواد نشد؟ نه همين امريكايي تازه چيزي كه اون داشت گرفتند ودارا شدند
و بعد اوها ميخواهند بچه گرسنه آفريقايي جز غذا به چي فكر مي كنه نمي شه؟
نه شايد ميگيد به نداشتن غذا فكر ميكنه؟نه اراجيف بود همش حقه بازي و كلك
علم با اندازه كار داره ولي اراجيف اندازه نداره ولي بدانيد مثبت فكر كنيد به طرف مثبت كشيده ميشويد اما باز نه بخاطر سفارش ان بلكه بخاطر كار آن.


22 comments:

شبنم said...

به من انكه بدي آموخت تو بودي تو بودي
منو آتيش زد و خود سوخت تو بودي
خيلي خوب بود
امروز از اينكه از صبح زود ساعت 6 جمعه ات تا اخر شب براي من وقت گذاشتي ممنونم
ولي آيا بايد دم رفتن من باشه تا تو دعوت قبول كني؟من هم سه هفته ديگه اونجا منتظرت هستم اميدوارم بليط رو اوكي كني تا ما همو اونجا باز ببينيت
با همه خداحافظي كن
كلك اين وي اي پي با كي توي طرقبه رفته بودي كه از همه چيزش خبر داشتي
منو مبادا جاي ببري كه بفهمم با كسان ديگه رفتي كه اصلا خوشم نمياد تو مي فهمي وقتي كسي به زبانت گير ميده خوشم نمياد همكلام نشي ديگه

فرزاد said...

ميبينيم كه باز شبنم خانم قسمت نظر خواهيها رو با ميكنه اصلا نمي زاره نظر بالا بياد تا مبادا شايعات و حقيقتها رو بشه ديدي رفت پژوي سفيدش رو فروخت تا با تو لجبازي كنه از اول ميگفت احساس خوبي با اين ماشين ندارم و ماشين خودم بهتربود

Anonymous said...

به من آنکه بدی آموخت تو بودی، تو بودی، تو بودی

منو آتیش زد و خود سوخت تو بودی، تو بودی، تو بودی

آنکه با تیر به زهر آلوده ی عشق دل و دیده ام رو بهم دوخت تو بودی

آنکه با شعبده بازی به نیرنگ لب فریاد منو دوخت تو بودی

آخر این قصه ی مااز خود ما از ابتدا پیدا بود نیرنگ بود رویا بود

دشمن ما از خود ما هر لحظه بین ما بود از ما بود با ما بود

تو منو به بازی تلخی کشوندی که ندونسته به انتها رسوندی

من به خواب تو, تو جادوی شده ی خوار دشمن ما رو سر سفره نشوندی

انکه دل به قصه ها باخت تو بودی، تو بودی، تو بودی

خونمونو روی آب ساخت تو بودی ،تو بودی ،تو بودی

Anonymous said...

هنرپایداری عشق
قفسه کتابخانه ها ی ما مملو از کتابهایی است که به ما می گوید چگونه در بازی عشق پیروز شویم.مشگل این است که اغلب ان ها به عشق به عنوان یک یک بازی نگاه می کنند اما نمی خواهند قوانین دست وپای انها را ببند علاوه بر این تعداد بیشماری از افراد به طرز اسف انگیزی اصلا اگاه نیستند که قوانین وجود دارند عاشق شدن اسان است درحقیقت انقدر اسان که برخی افراد به طوره منظم به این امر می پردازند شهوتی که عشق می نامند بندرت از مرحله ترشح غدد فراتر رفته است و اگر دقق تر بگوییم از کمر بند بالاتر می رود این عشق نمایانگر کمی بیشتراز یک تجلی نفسانی است که وقتی شناخته شد نیروی ان کم می شود تابار دیگر توسط یک رابطه ی عشقی نوین فعال شود
ماندن در عشق از ما بیش از اینها انتظار دارد راضی کردن حواس شاید برای بعضی ها چالش عمده ای باشد اما در واقع اسانترین بخش است ذهن وروح نیاز به توجه ماوم وانگیزش دارد تا زمانی که پذیرش مسولیت برای تقویت و بهبود کامل خود را به عهده نگیریم عشق نمی تواند بقا یابد
شما می توانید برای بیست سال کاری انجام دهید و با تجربه ای گرانبها به ارزش بیست سال سر بلند باشید یا می توانید با یک سال تجربه بیست بار کنار بییید شما فرق انسانها رو تنها در انتخابهاشون می توانید ببینید ما تنها می توانیم خودمان را بزرگ یا کوچک کنیم یا بزرگ کنیم

Anonymous said...

باب جان چرا ميرويد از سايت ديگه كپي ميكنيد به عنوان نظر خودتان ميزاريد
سخنان لومباردي رو اينجا كپي ميكني ميزاري خانم و آقايي كه اومدي گفتي هنرپایداری عشق
قفسه کتابخانه ها ی ما مملو از کتابهایی است که به ما می گوید چگونه در بازی عشق پیروز شویم.مشگل این است که اغلب ان ها به عشق به عنوان یک یک بازی نگاه می کنند
برو پي كارت فكر كردي اينجا يك مشت الاغ دارن ميخونند و سواد هم ندارند
برو پي كارت

Anonymous said...

سلام داشتم یک کتاب ازلیو باسکال گیا می خواندم خیلی کتاب جالبی است به نام زاده شده ایم که عشق بورزیم دوست داشتم چند سطری از ان را برای دوستان بنویسم امروز رسیدم به
عشق و برچسب:
در شگفتم که چند نفر را تا کنون چون علف هرز کنار نهاده ایم زیرا به دلیل نا موجه ظاهرا لایق عشق و توجه ما نبوده اند؟ انسانهایی که با انان مواجه می شویم کسانی که بر می گزینیم تا با ما نزدیک باشند انتخابهای شخصی ما هستند و همان چیزی هست که باید باشد وکلمه ما بسیار جالب تر بوده و کم تر محدود می گردند اگر با تحلیل گرایی از ورای برچسب ها وبهانه هایی که برای فاصله نهادن میان خودمان وسایرین افریده ایم نگاه می کردیم اگر چنین بود
احتمالا پی می بردیم که این طبقه بندی راحت بر اساس نوارهای از مد افتاده ای است که دوباره و دوباره در مغز های ما تکرار می شود در تلاش ما برای نمادن انسانها در طبقع بندی مناسب به این نتیجه می رسیم که ارزش انان را بحداقل رسانده یا انانرا بدون دلیل منطقی مجزا ساخته ایم ما از سن جنسیت وضعیت اجتماعی وضعیت مالی رنگ پوست مذهب ملیت استفاده کرده از هر چیزی که بتواند ما را از انان دور کرده به این بهانه که ما متفاوت هستیند مسلما این ما را از مشگل تفکر مستقلانه و ارزش نهادن به هر انسان به عنوان فردی مجزا تنها وسزاوار حفظ می کند بسیار واضح است که اکثر انسانهای که ملاقات می نماییم ارزش بیشتری از توجه ای که به انان می بخشیم دارند کسی چه می داند ؟احتمالا شگفت زده می شویم که انان اصلا علف هرز نیستند بلکه گلهایی می باشند که ما قادر نبودیم به اندازه کافی تامل کرده تحسین کنیم.ذهن انسان مرتجع مانند مردمک چشم است هر اندازه نور بیشتری در ان بریزی بیشتر منقبض می شود جمله اخر از الیور وندل هولمز بوداما در همین کتاب قسمت عشق وکمال در مورد کسانی نوشته که همه چیز را بدون نقص می خواهند و میگوید کمال انسان یک وهم است....تعداد کمی از افراد از عدم کمال می میرند بیشتر انان امکان تلاش مجدد را دارند که تصمیم ها و رفتارهای خود را بهبود بخشند مجبور نیستیم که همیشه درست بگوییم هنگامی که این نیاز وسواس گونه کامل بودن را کنار بگذاریم از بار طاقت فرسای قدیس گونه بودن رها شده ومی توانیم از کاستی های خویش اموخته به جای ان که توسط ان به نابودی کشانده شویم

Anonymous said...

جند روز پيش با آرش صحبت ميكردم
از نوشتن اينجا خسته شده بود و ازاينكه در دوست و دشمن گوهر شناس پيدا نكرده كه واقعا متوجه نوشتنش باشه وي ميگفت به انگليسي مي نوشتم بيشتر مردم درك ميكردند اينجا نگاه ميكني ميداني شده براي خالي كردن تمام عقده هاي شخصيتي
هر كس به طريقي سعي ميكند خود را آروم كند
اما دوست من تو كارت درسته من هميشه دوست داشتم و واقعا نوشته هاتو تك تك مي خوندم و برايم بي نهايت تحليل و مثالهاي تو
برام هميشه جالب بود بي ترديد اومدي سعي ميكنيم يك سميناري براي دانشجوها بزاريم و اين بار تو بايد در مورد شكستهاي عشقي و غلبه بعد از اون صحبت كني
من دوست دارم بنويسي خودتو لوس نكن
فرزين

Anonymous said...

دانم اکنون از آن خانه ی دور
شادی زندگی پر گرفته
دانم کنون که طفلی به زاری
ماتم از هجر مادر گرفته
هر زمان می دود در خیالم
نقشی از بستری خالی و سرد
نقش دستی که کاویده نومید
پیکری را در آن با غم و درد

بینم آنجا کنار بخاری
سایه ی قامتی سست و لرزان
سایه ی بازوانی که گویی
زندگی را رها کرده آسان

دورتر کودکی خفته غمگین
در بر دایه ی خسته و پیر
بر سر نقش گل های قالی
سرنگون گشته فنجانی از شیر

پنجره باز و در سایه ی آن
رنگ گل ها به زردی کشیده
پرده افتاده بر شانه ی در
آب گلدان به آخر رسیده

گربه با دیده ای سرد و بی نور
نرم و سنگین قدم می گذارد
شمع در آخرین شعله ی خویش
ره به سوی عدم می سپارد

دانم اکنون کز آن خانه ی دور
شادی زندگی پر گرفته
دانم اکنون که طفلی به زاری
ماتم از هجر مادر گرفته

لیک من خسته جان و پریشان
می سپارم ره آرزو را
یار من شعر و دلدار من شعر
می روم تا بدست آرم او را

Anonymous said...

ارش عزیز
به من انکه بدی اموخت تو بودی
بازم مثل اینکه توی یک فکر هایی هستی فکر رفتن یا موندن برام خیلی عجیب است که چه چیز تو را دوچاره تردید می کنه؟رفتن یا ماندن مسله این نیست مسله دانستن یا ندانستن است؟ ایا اینطور نیست راستی فرق کسی که می داند با ان کسی که نمی داند در چه چیز نهفته است اگر قرار باشد که مانند انها رفتار کنیم راستی ما چگونه می توانیم بفهمیم که چه جیزی در زندگی برای ما از هر چیزی مهمتر است وچرا انسانها می خواهند در لحظه های واپسین زندگی کسانی را که دوست دارند در کنار انها باشند شاید در ان لحظه فکر می کنند ایا تمام کارهایی را که باید انجام بدهند انجام داده اند ایا به تمام کسانی که دوست دارند گفته اند که انها را دوست دارند ما امده ایم در این دنیا که چه کاری انجام بدهیم و چه کاری انجام ندهیم چرا اغلب ما متوجه کذر لحظه ها نیستیم

Anonymous said...

دوست روشن زبان و تحصيلكرده من
شما واقعا چرا اينقدر كم كار شده ايد واقعا مشخص هست كه ديگر واقعا شايد با اكراه مي نويسيد از نوشته هايتان معلوم است شمايي كه ديگران در برابر ديگرلن هم خود دشمنانتان ديديم وقتي ميخواهند اضهار نظر كنند سعي ميكنند از مثالهاي شما و همانند شما سخن بگويند
جالبه اين افراد حرفهاي شما را قورت ميدهند و رابر ديگران براي اينكه نشان بدهند فهميده هستند تكرار ميكنند اما خود شما را قبول ندارند؟جالب نيست؟
اي استاد دنياي جالبي و مردم به قول شما بيمار

Anonymous said...

فرد محترمی که اظهار و به صورت اضهار می نویسی و سوتی بزرگی می دی که املای تو همیشه افتضاحه و قبلا هم این سوتی و دادی
یه بار بهت گفتم که اظهار با ط ظ نوشته می شه نه با ص ض
چرا می یای واسه خودت کامنت می زاری

شبنم said...

عزيزم
خودتو زياد ناراحت نكن از اون روز كه بيسواد بود و كس ديگه ميگفتي براش اينها رو مينويسه و بعدش هم ادعا كردي اينها يك مشت نوشته هاي طوطي وار هستند و فقط كتابند تا چند وقت هم ادعاي خيانت داشتي تا خود كسي كه باهش صحبت كردي نوشت بابا جان من تنها به دوره شناختم به ارش اشاره كردم نه رابطه اي كه تو ساختي
حالا هم ميايي ادعا ميكني كه خودش براي خودش نظر ميزاره
ببين دوست من تو واقعا كي ميخواهي خوبترنگاه كني براي تمام بديهايي كه به اين آدم كردي و گفتي مسئول هستي اگر وجداني داشته باشي
تو نظرات پست قبل رو اگر ميخوندي كمي منصف تر برخورد ميكردي نگران نباش اينقدر دلشكسته شده كه داره ميره ديگه اسمش رو هم نمي شنوه اينقدر بروش اثر بد گذاشتي كه از هر زن و دختري بدش ميايد اينقدر سرش داد زدي خردش كردي و ازش ايراد گرفتي نزديك كسي حتي نمي شينه تو تنها منت وقتي رو سرش داري كه تو ميتونستي با يكي از چند صد هزار موي سرت سر كني ولي تو به اون زندگيش روبدهكاري
تو بشين وببين سر كي ميتوني اونقدر داد بزني و سكوت كنه و تنهااسمتو به خوبي هنوز صدا كنه و توهين بهت نكنه ببين كي برات از مال و زندگيش برا ت ميزاره وهمه چيزش رو دستت ميده من خودت شاهدي كه چند بار جلوي تو بهش زنگ زدم و تو شنيدي و هميشه از ترس تماس من به قول تو شماره خارج ميديد ميترسيد تو برنجي نارحت بشي برو ببين كي برات اينقدر ارزش قائل مي شه كه آيندش رو عوض كنه بعد بره با يك شرايط و هزينه سخت جبران كنه تو رو خدا تو اصلا اينها حاليت هست نه قربونت بشم حاليت نيست
ببين من شنيدم انسان بد ذاتي نيستي همين آرش بارها گفته داد ميزد ولي مهربون بود ما كه نديدم حتي گوشه اي از مروت اما اگر بخواهم آرش رو به قضاوت قبول كنم كمي بشين فكر كن تو هنوز داري كسي رو به دار ميكشي كه بي گناه بود
نظر با غلط املايي نظر من بود منتها اسمم رو ننوشتم تا از من ناراحت نشه و نگه همش تو منو مجبور به نوشتن ميكني دلم نميخواد ديگه بنويسم
تو مشكلت تماما اينه تهمت و توهين و دعوا و تمام دلايلت همينه بخاطر غلط املايي ببخش ولي به آرش لطفا توهين نكن ازت خواهش ميكنم آرش يك مردي هست كه نمونه اش ديگه نيست من قدر تو دوست پسر نداشتم اما دنيا رو ديديم اگر نبود اون ادمها باهش نبودند كه من و تو انگشت كوچيك انها از تحصيلات و تيپ ونمي شديم حتما اونها چيزي ديده اند
آرشم برات بميرم كه اينقدر افراد نامروت هستند از همه جا به تو بند كنند

Anonymous said...

اخه تو چرا اینقدر عقده ای هستی دختر جون
من اگه به اندازه موهای سرم دوست پسر داشتم اخه به تو چه ربطی داره تو بهت گفتم سر پیازی یا ته پیاز
اصلا من هر کاری که دلم خواسته تو زندگیم انجام دادم و به کف پام هم حساب نکردم دیگران چه فکری می کنند و چه برداشتی دارند تازه امثالی مثل تو که بهتره برین گند کاری های خودتونو ماست مالی کنین
ده ها نفر اومدن اینجا هی گفتن که به اندازه موهای سرش دوست پسر داشت
اره داشتم دلتون بسوزه تا تونستم هم تفریح کردم و همشونو هم دوست داشتم
اخه چرا شماها دارین می میرین
واسه ارش که مهم نبود شما چرا دارین دق می کنین
البته با این حرفها چیزی از من کم یا زیاد نمیشه فقط دارین استاد محبوبتون و می جزونین با اینکه ادعا می کنین دوسش دارین
و تو شبنم جان اگه جای دیگه ات سوخته تقصیر من نیست حالا بین همه هرزگی هایی که می کنی یکی بهت محل نمی ده
اقا جون ازت خوشش نمی یاد چرا دق دلیتو سر من خالی می کنی
اگه اون متن و هم تو نوشتی پس باید برای اون دکترات متاسف باشم با این سوادت
البته دکترای پولی از دانشگاه خارجی بدون کنکور با زور مامان بابا بهتر از این نمیشه
در ضمن من همه این کامنت ها رو می خونم و نظریات پر از لطف همه رو هم می بینم و فقط به ریششون می خندم چون خیلی ادمهای بیکاری هستین که راجع به دوست پسر داشتن من نظر می دین کثافت کاری های خودتون و برین راجع بهش نظر بدین
البته برای من مهم نیست من زندگی می کنم به خاطر خودم نه به خاطر شبنم و فرزاد و فرزین و قلی و نقی ....

فرزاد said...

برو خدا رو شكر كن اين پاش به اينجا ميرسيد به قرآن همه فك و فاميلش رو يكي يكي مي آورد و الان اگه اينجا بود عمرا اگر ميزاشت ما تو خونه اين پسره رفت و آمد كنيم
چشمش به پول هم مي افتاد فكر كنم حتما مي خواست توي كلاسهاي اين آقا هم بره بشينه و جلوي دانشجوها بهش فحش بده و بگه پدرتو مادرتو در ميارم
نه شبنم جان ترش نكن پاش به اينجا ميرسيد بهت ميگفتم اونجا چي مي شد
من نامرد باشم اگر اين كرد جماعت رو نشناسم تو ازش چي گله ميكنه اين كله خره حاليشه مگه

Anonymous said...

فرزاد
آرش به من زنگ زد گفت بهت بگم خفه شي و الا گفت يك بار ديگه بد دهني كني مياد مثل سگ از خونه مي اندازت بيرون
منو ببخش من پيامشو دادم
فرزين

Anonymous said...

به به دکتر روانشناس دیوانه هم که حضور دارن
چه غلطای اضافی
تو برو خودتو درمان کن بعد واسه مردم دلسوزی کن
ارش خودش زبونشو گربه خورده
البته در این مورد من کاملا خاطره دارم که زبونشو بعضی وقتها گربه می خوره
اما احتیاجی به زحمت شما نیست دکتر جون
من هر چی دلم بخواد می نویسم ارش اگه دلش بخواد پاک می کنه پس اگه اینجا می زاره برای اینه که امثال بی جنبه ای مثل توبخونن و داغ کنن و دکترای روانشناسیشونو بهتر نشون بدن
منم هر و هر به ریشتون بخندم
ارش خیلی باحالی همه رو به جون من انداختی ولی می دونی که کسی حریف من نمی شه
به این بازیت ادامه بده دارم حال می کنم
خل و چل ها همه دارن می میرن
در ضمن فرزاد جان تو بخاطر خصلت گوسفند گونه ات واسه چریدن من چیزی بهت نمی گم درکت می کنم به چریدنت ادامه بده ارش دریغ نداره اخلاقاش دستم هست

غزل said...

جناب دكتر ناظم باز اين دختره بي همه چي يك خط نوشت همه شما به هم افتادين
اين آرش از دست اين دختره سرشو نميتونه توي آمريكاش بلند كنه مثل موش شده بود حالا مي خواد كسي رو از تو خونه بيرون كنه توي ايرانش از خجالتش كه خانم چي نوشته به هر كي حرف ميزنه ميگن اين حرف از كدوم دوست پسر معشوقه ات ياد گرفتي جلوي همه همين خانم شبنم مگه نگفت تو كه ادعاي روشنفكري ميكني با اين دوست دخترت ما فهميديم حتي لياقت با ما صحبت كردن نداري بعدش قيافه هم ميگيري
فاتحه هيكل آقا رو خونده ننه باباشو فحش داده از درس زندگي انداختش آبروشو برده كاري باهش كرده كه ديگه با هيچ زن و دختري تا اخر عمر فكر نكنم بتونه حتي صحبت كنه
فرزين خان شما كه آدمي فهميده هستي به آرش مي گفتي يادت رفته همين جا اين خانم چي بارت كرد؟يادش رفته بيسواد و خائن خطابش كرد يادش رفته جز ميزد كنار درياچه مي گفت من كاري نكردم من اصلا تو ذهنم هم نمي اومد كه خيانت كنم يادته مي گفت اون خانم اون شب تنها خواست منو ادب كنه اما كبابم كرد ولي من ديديم طرفم چطور به خودش اجازه داد جلوي اون به من توهين كنه يادته ميگفت براي من سنگين بود اون جلوي آنشخص ديگه به من فحش بده؟حالا ايشون مي خواد بخاطر اين فرد كه خودش گفت قدر موهاي سرش دوست پسر داره و فرداش ايراني و غير ايراني زنگ زدند گفتند هورااااا استاد سرت سلامت عشقت ج ازكار در آمد كه ايشون از فشار توهين ديگران موبايلش رو سه روز خاموش كرد
نه عزيز آرش چرا براي فرزاد گردن كلفتي ميكنه چرا واسه اين خانم زبونش به همه جاش هست
چرا شهامت نداره بهش بگه تو هنوز هم همه بخاطر اين رابطه دارن تف تو صورتش مياندازند مگه يكي جلو تو نگفت مثل اينكه پير شده يا ضربه مغزي شده كسي كه شاگردش بود اخه چقدر خواري واسه كجاش اين حرفها رو شنيد ما كه ميدونيم توي اون قسمت برات فت و فراوان بود
من اميدوارم آرش اگر مرده و مردانگي داره نظر منو بزاره بزار همه بخوانند كه رفته ته مونده 1000 نفر ديگر رو مي خواسته بكنه زينت گردنش
من ترديد ندارم آرش مشاور خوبيه من ترديد ندارم كه رو دستش وقتي ناراحتي دوستي نيست كه آرومت كنه من قسم ميخورم جنتلمن تر از اين فرد و وفادارتر مرد توي زندگيم نديدم اما بايد قبول كنيم جلوي اين دختره گند زده هنوز هم دوستش داره همش فيلمه فقط خيلي خيلي مغروره و ميدونيد هزار بار ميگه كه كه كسي قهر كنه واويلا

Anonymous said...

اي بابا من بدبخت اومدم از تو حمايت كردم به من چرا بند ميكني
من گناهي ندارم ترو خدا ببين من اومدم از طرفداريش به منم توهين مي كنه
فرزين

شبنم said...

تر و خدا قسمتون ميدم
آرش ديگه توان اين حرفها رو نداره ترو جون هر كي دوست دارين بسه اين حرفها فقط چهره آرش عزيز منو كدر و داغون ميكنه آرشم داغونه قدر 20 سال پير شده
تر و خدا با حرفات غزل اذيتش نكن بخدا قسم اين حرفها من ميدونم ارش رو شكنجه ميده من دستتون و پاتونو ميبوسم اذيتش ديگه نكنيد التماس ميكنم
تر خدا سوگندتون ميدم

غزل said...

باشه آرش معذرت ميخوام ببخشيد عصباني شدم

Anonymous said...

يك چيزي رو اين خانم راست ميگه وقتي آرش ابدا با اينكه ايشون با كي بوده و هست ياطبق گفته امروزيهاي اينقدر فهميده يا باز به قول شما بي غيرت بوده كه براش فرقي نميكرد اين خانم در قبل چكار ميكرده شما چرا ترش ميكنيد
آرش اين خانم رو با همه بديهاش دوستش داشت چه مشكليه؟
وقتي خودش چيزي نمي گه وقتي حتي با وجود اين همه حرف كه براي خرد كردنش استفاده ميشه لب از لب باز نمي كنه حتما ميدونسته با كي بوده و كي رو دوست داره
آرش اين خانم رو دوست داشته انكار هم كجا كرد كه نداشتم ولي باهش نيست اصلا هم كار بدي نميكنه مرد اينقدر بوده كه نه براي اين خانم مزاحمت نداشته باشه يا موي دماغش بشه توي اين مدت هم ثابت كرده كه ابدا حاضر نيست در موردش بد بگه عزيز من در مورد اون خانم بد بگيد راحتتون كنم ناراحت ميشه ولي اون خانم هر چي بهش ميگه ناراحت نميشه

Anonymous said...

bah bah jenabe shamspoor bavar kon majera ro shenidam kheli hal kardam yadete sare kare ghablit cheghad ghod bazi dar miavordi hala khub haleto gereftan.mikhasti ba ye zane harjaei ezdevaj koni va ba khodet bebarish kharej.joone to kheli hal kardam liaghatet hamin ha hastand