Friday, June 25, 2010

روز پدر

مادرم نمي دونم چگونه اغاز كنم روز مادر گذشت و روز پدر پشت سرش اومد

به هر دو تاريخ بر گشتم نگاه كردم تو رو ديديم دلم برايت تنگ شده اما مثل هميشه نمي دونم چه چاره اي دارم
از وقتي يادم مي آيد كه تو دختري 20 ساله بودي و توي گرماي تهران منو به يك بغلت گرفته بودي و در دست ديگرت نان بود و هن هن كنان مانند يك گربه مادر كه توله خود را به دندان ميكشد مرا به دندان ميگرفتي و زيرچادرت قايم ميكردي كه مبادا آفتاب صورت سبزه مرا بيشتر بسوزاند
هنوز يادم مي ايد دست كوچكم را كه زخم اتو سوخته بود با چه وسواسي مي شستي ولي سوزش اون دست هيچ زمان قابل مقايسه با رفتن تو توي زندگي من نيست و نخواهد بود  
 يا بعضي وقتها من كه از گرما مي رفتم زير قالي مي خوابيدم كه سرماي موزائيك ها خنكم كنه را بر مي داشتي و مي بردي توي جايم مي خوابوندي و بغل گرفتن تو صداي الهي قربون بچم بشم هنوز تو گوشمه كه منو از خواب مي پراند و نقي ميزدم كه چرا تكانم دادي توي گرماي خارج از كشور همين كار رو ميكردم ولي ديگر مادري نداشتم كه حتي بهش نق بزنم
بزرگتر كه شدم هر زمان دعوا ميكردم و بعلت ضعيف بودنم هميشه در كوچه و خيابان كتك مي خوردم و هر وقت شكايت ميكردم ميگفتي قوي شو و از خودت دفاع كن و چه درسي بود كه بايد براي حيات قوي مي شدم براي مني كه بايد تنها و زير حمايت مادري كه پدرم بود قوي شدم ديگر كسي جلودارم نبود ولي يادم ندادي كه نامردها قويترند تا مردها
روز و شب يادم ميدادي كه مبادا منادي كني و پشت سر ديگران بد بگويي به سرت مي آيد  يا دستگير فرزندانت مي شود ولي امروز ميبيني مادر نگفتم و نكردم اما  بهم مي گويند و مي شنوم  وسكوت ميكنم .
زماني كه  دستت را بوسيدم و مي خواستم از ايران برم گريه نكردي چون مي خواستي من ياد بگيرم كه ما براي از دست رفتن كسي فقط تمام عشق و علاقه خويش را مي گذاريم نه اشك ريختن كه آسانترين كار است و وقتي  هم تو رفتي گريه نكردم چون دوست نداشتم ساده ترين كار را براي نبودنت انجام بدهم
هنوز وقتي كتاب مي خوانم يادم مي آيد كه هر روز برايم كتابي ميگرفتي و ميگذاشتي جلويم و مي گفتي خط ببر من بخوانم و مني كه هنوز الفبا را نمي دانستم از تو آموختم براي زندگي كردن بايد خط مي بردم و خط كشيهاي دنيايم را مشخص ميكردم و از خطها نمي گذشتم  
هنوز وقتي از خوبيها يم مانده و ديگران مي گويند مي دانم اگر ژن بود از تو به جاي ماند و اگر آموزش بود از تو فرا گرفتم چون اگر تو نبودي كدام خوبي براي من مي ماند و كدام مهرباني به جا
رفتم و نماندم توي تنهاي گريه كردي و گفتي پسرم و تو هم آمدم  نموندي و رفتي توي تنهايي گريه كردم و گفتم مادرم نه كسي گريه تو را ديد نه كسي گريه من تا با هم بي حساب شويم تا هر دومان منتي سر يگديگر نداشته باشيم
برايم هميشه بس كه وقتي مي گفتي پسرم درسش تمام شد وذوق ميكردي با خود مي گفتم جان تو نيز با درس من تمام شد بارها به خودم گفتم شايد دوري من تو را زرد و نحيف كرد ولي سرطان زودتر خودش را به رخ من كشيد كه فهميدم هنوزم ضعيفم و باز  نياز دارم  كه بگويي: برو بيرون بزن  حقت رو بگير بيا وگريه كني والا منهم
مي زنمت مرد باش
مادرم و اي پدرم روزت مبارك باشه هميشه دوستت داشتم
وقتي تو بيمارستان تنها چشمات كار ميكرد پايت را بوسيدم گفتي نكن ازت راضيم و هميشه بودم چون هيچكس جز تو از من راضي نبود ترسيدي دم آخر باز دلم بشكنه و خوشحال نروم خونه تا بهم زنگ بزنند و بگويند بيا حال مادرت بده مي خواهد ببينت من اومدم ولي اين بار تو رفته بودي
مادرم 

پسرت  

12 comments:

Anonymous said...

چقدر زيبا تو دهني به اون خانم ك.پ كه نوشته بود نمي تونه بنويسه
چقدر زيبا و قشنگ بود

jojo said...

khili ghashang bod azizam roz mard mobaraket bashe

شبنم said...

محشر بود از اينكه مي بينمت و صداتو دارم خوشحالم

Anonymous said...

miane an che shaiesteh taghdir ast va anche az ma bar miaiad niazi be barabari nist bitardid an che taghdir mishavad rohi ast joiandh va an ke taghdir mikonad ma nistim hameganand
dar in masnavie bozorge tabiat * mesraii natamamim,bodaneman, entezarh ik bit shodan
rozeton mobarak bashh

Anonymous said...

سلام
شما اين هستيد كه نوشتيد انساني مهربان با تفكر و احساسات
دوست داشتني
بقدري زيبا بيان كرديد كه واقعا جاي براي هيچ تفكر منفي باقي نماند
هيچ بدبين و دشمني هم چيزي نگفت اين بار

Anonymous said...

فردی به نام ک.پ وجود نداره و این یه سوء استفاده از یک اسم قدیمی است که مدتهاست کامنتی نمی زاره برای خوانندگان این صفحه متاسفم که فقط منتظر این هستند که یک نفر یه چیزی بنویسه و زود به سمتش حمله کنند و کمی عقل و درایت خودشون و به کار نمی اندازن که ک.پ یعنی چی
و خانومی که به اسم ک. پ اومدی و سوءاستفاده کردی تو یه ادم عقده ای و احمقی چون اگه احمق نبودی کمی راجع به زندگی خصوصی ارش اگه می دونستی این اراجیف و نمی نوشتی تا ارش و کسانی که ک.پ رو می شناسن به ریشت بخندند
ارش نه از کسی پولی می گیره نه به این جور خرچ کردنها احتیاج داره. به نظر من اون یه سخن پرداز فوق العاده است و مثالهای خیلی خوبی می یاره و درد و دلی که راجع به دلتنگی اش با مادرش کرد منو خیلی تحت تاثیر قرار داد و چون می شناختمش بعد از خوندن این مطلب گریه ام گرفت و خانم ک.پ قلابی تو یه احمق هستی که خودتو اومدی با این کامنتت مسخره کردی و فکر کردی که مثلا چه کامنتی نوشتی و گل کاشتی
و ارش برای تو متاسفم که حاصل سالها تلاش و زحمت و شب بیداری و سمینارو کنفرانس داشتن و تدریس کردنتو می یای اینجا برای یک مشت بی سواد عقده ای می زاری که به قول خودت اینجا رو توالت کنند و توش استفراغ
تو که خودت ارزش نوشته هاتو اینقدر می دونی وای به حال کسایی که می یان اینجا و برات نظر می زارن
و دوستان من خانم ک.پ قلابی رو من به همتون معرفی کردم که اگه از این به بعد اومد اینچا کامنت گذاشت با نظر دادن راجع به اراجیفش وقتتون وهدر ندین

Anonymous said...

و شما آقای فرزاد که می یای و اینجا می نویسی کرد کله خر و نفهم
باید بگم که کله خر و نفهم هفت جد و آبادته چون اگه کمی شخصیت خانوادگی و تربیت و ریشه داشتی مث یه آدم صحبت می کردی و ادب و شعورو فهم از خودت نشون می دادی
می نویسی کرمونیه مغرور
من چیزی به نام غرور در این مرد ندیدم چون اگه کسی و دوست داشته باشه مغرور نیست و اگه غروری نشون می ده به آدمهایی نشون می ده که لیاقتشون بیشتر از این نیست
و از این به بعد اگه می خوای بیای و اینجا از آرش دفاع کنی قبلش برو یه دوره تربیت ببین و یه کمی تاریخ و مطالعه کن تا بفهمی کله خر نفهم اجداد خودتن

Anonymous said...

جون جون
من به اطلاع شما برسونم شبنم جون از وقتي وارد ايران شده آقاي استاد موبايلشو روي ايشون خاموش كرده و اصلا شايعات از دوستان ايشون تو ايران ميگويند اصلا موفق نشده حتي يكربع جناب استاد رو ملاقات كند
اين خبر از يكي از صمصميترين دوستان شبنم خانم هست كه الان در ايران به با ايشان است و مثل بلبل داره خبرها رو به اينجا مفرسته
شبنم جان بهت گفتم هنوز گيره رابطه است هنوز ميبيني ديونه هست
ولش كن پدر من اين كسي دنبالش بره به خدا خوشش نمي آيد اخلاقش اينه بعدش به تو گفت 100 بار جلوي ما كه من كسي رو دوست دارم و تا حس دوست داشتن اون فرد تو خونمه من محاله با كسي رفت و امد كنم ولش كن خره اينقدر خرج كردي رفتي بعدش پشت در بسته نگهت داشت باعث مضحكه شدي خانم دكتر

فرزاد said...

چه زر زرهاي زيادي
تا ديروز خون اين آقا حلال بود بدترين تهمتهاي دنيا رو به اين مادر مرده كه براي مادرش اينطور نوشته ميزديد حالا يك دفعه شد مريم مقدس
به نظر من حتي آرش به حرف مادرش گوش نكرد چون خودش گفت برو حقتو بگير اما اون زمان ساكشو بست هفته بعد از ايران رفت و نه حقشو گرفت نه از خودش دفاع كرد من غدتر و مغرورتر از اين بشر تو عمرم نديدم كه يكي باهش بزنه بهم اينطور جلز و بلز بزنه اما شهامت نداشته باشه يك زنگ بزنه
شبنم جلوي خود من زنگ زد بهش گفت شماره جديدشو مي خواي بهت بدم ميدوني چكار كرد گفت مرسي و قطع كرد
آدم عوضي و مغرور هميشه تنهاست هميشه چون مي خواهد ثابت كنه به دنياكه من ميتونم نبودن همه رو تحمل كنم چه برسه به اين داستانهاي الكي
لطفا خانم ك .پ
رو همه ميشناسن و ايشون صد البته آقاي- دكتر بعد از اين رو مي شناسه- و چون اون ارش رو مي شناسه تنها اون تايئديه داده كه آرش نمي تونه بنويسه كه چه حرف مزخرفي زد چون اين بشر بقدري مسلط صحبت ميكنه كه تمام پرفسورهاي ما ميگن اگر روزي رئيس جمهور مي شد يا روانكاو موفقترين بود اما اومد عاشق شد و بي آبرو شد و خودمونيم شبنم چه تو سر آرش زد سخنان حضرت ك.پ رو كه بخور حقته
زور نزنيد ك.پ مخفف اسم يك بنده خداست كه ما ميدونيم تازه همون اسم هم مستعار بود كه آرش بعضي وقتها لبخند مي زد مي گفت من بهش مي گفتم

شبنم said...

دوستان
بزاريد يك چيزي رو بگم من توي عمرم از خانم ك.پ كذايي كه شما ميگيد بعلت منطق و استدلالهاي وي ابدا خاطره خوشي ندارم
اما اين فرد رو من نديدم اما كاملا مي شناسم بارها براي من نوشته و خوندم وي تنها فرديه كه هر جور توهيني به آرش ميكنه اما من تا به حال نشنيدم بگه بي سواده يا حتي مي خواهد خردش كنه ديدم گفته آرش سخن پرداز ماهريه پس راستش من با وجوديكه تنها كسي هستم كه به حقيقت دو نفر آگاه هستيم با وجوديكه فرزاد جان عقده هاي گذشته خودش با من رو در اينجا داره پياده ميكنه ولي متاسفم ك.پ كيه اين نامي بود كه من براي اولين بار روش گذاشتم كه باهش صحبت كنم و نامي هم بود كه خودش خودشو خطاب ميكرد كه ريشه ماجراي اين اسم رو من به شوخي شنيده بودم و درسته آرش با لبخندي تلخ توضيح ميده ريشه اسم از كجاست
ميدوني مقصر آرش هست كه ميزاره نظرات آبگوشتي افرادي عمله مثل فرزاد كه توي همون خارج براي اينكه با همين آقا كرموني همه چي به قول خودش باشه براش جارو هم ميكرد
فرزاد خان هم من شما رو ميشناسم هم همه بچه هايي كه ما رو ميشناسند مسئله ك.پ كار همون دوست دختر درست حسابيته كه از ته مونده هاي همونهاي هست كه اينجا بهشون توهين ميكني
برو به دوست دخترت بگو غزل جان چيه فيلت ياد هندوستان كرده مي آيي از طرف كس ديگه با نام ديگري توهين ميكني بدخت بيچاره خوبه تو خونش همش پلاس بوديد و ميخورديد كه هر وقت من اومدم شما در حال تغذيه بوديد
برو نه آرش از اين حرفها ناراحت مي شه نه من ميدونم مشكلت چيه اون آدم كه براتون خبر مي اره بزودي بايد برگرده ايشون هم دكونش بسته هست بعد چي

Anonymous said...

شبنم جون اونم دکونش بسته شه همه میدونن تو یک دختر خرابی که تازگی روانی هم شدی و میخوای با این چرندیات به آرش انگ بچسبونی که با توست و باهات کاری داره . اما نه اونم نگه همه میدونیم آرش به امثال تو نگاهم نمیکنه

Anonymous said...

آرش جان خیلی زیبا نوشتی تو وقتی از احساساتت مینویسی کاملا در واژه های فارسی مسلط میشی. چرا دیگه مثل سابق لطیف نمینویسی آیا واقعا تو دیگه عاشق نیستی؟ منکه باورنمیکنم حرفهای این انسانهای بی ارزش صحت داشته باشه و شما دیگه عاشق نباشی. منتظر نوشته های قشنگت که از حرفهای دلت هست هستم