Sunday, May 09, 2010

الهه ناز

ما بعضي وقتها مي آيم و ميبينم در هر جا يك وقتي كه يك شوهر يا همسر ناگهاني يا دوست پسر ناگهان به اين نتيجه ميرسه يا حتي دوست دختر كه ناگهان مي خواهد بعد از چند وقت سفر يا دوري راهشو عوض كنه و ميخواهند قطع رابطه كنند ولي من ميبينيم باز همين خانمها با تمام دليل و برهان ميخواهند ثابت كنند كه ما در مدتي كه بوديم خوب و خوش بوديم ناگهان چه شد و چطور شد يا ما چه كارها كرديم طرف لياقت نداشت و يا من بهترين بودم چرا اين كارها رو كرد و خاطره خوش و بد و مردي يا زنده ماندي .

يكي هم به طرفداري ميگفت كاش به همه شما نشان دهم و يا عكسي نشان دهم كه اين افراد در زماني كه با هم بودند خيلي خوب و خوش بودند همش شاد بوده پسره و حالا ميگه دختره فلا نو فلان بود

اين چه حرفيه؟

شما بيائيد من به شما عكس دلقكها رو نشون بدم كه چقدر شاد و خندون عكس انداختند و خوشحالند اين يعني اينكه اونا خوشحال هستند چرا يكطرفه بايد حرف زد و قضاوت كرد

درسته من خيلي شده كه مثلا كنار كسي بودم خودم احساس بد نكنم ولي وقتي رفت حس كردم ديدم چقدر حالم بهتره اگر شما اينو نشنيديد من 100 دفعه در ديگران ديدم و شنيدم

ما براي ديگران هيچ زمان نميتونيم تصميم بگيريم كه چرا فكر ميكنيد من اگر غذاي كه امروز دوست ندارم بايد بگيد اي؟ چطور ديروز دوست داشتي ؟

من مثلا در يك زمان به نظر كسي بايد گوش ميدادم چرا معلوم بود چون بعدا بازي در مي آورد اين دليل

نمي شد كه من كلاحرف گوش كنم

مشكل دنياي ذهني ما ست بعضي وقتها مشكلش اينجاست كه فكر ميكنم ديگران بايد مثل ما حس كنند و عمل كنند

اين كه فردي خودش را با اين كارها مستقل و آزاد حس كند خيلي فرق دارد تا اينكه در واقع آدمي لجباز و كله شق باشد و مي خواهد به جاي مهريه ليست مثلا جلوي همسرشان بزاند امضا كند استدالهاي شما همش شايد همينه و مشكل دارد شما نميتوانيد به من بگوئيد خوب و خوش بودم بله بودم ولي خيلي بهتر ميتونستم خوبتر و خوب و خوشتر باشم ولي نبودم.

بعضي هم ميخواهند در مقام قضاوت بشينند و بگويند اگر بد بودم چرا مرا انتخاب كرده و ميكنند چون جواب دارم هر آدمي مي تونه از يك آدم خوشش بياد و بعدهم بدش بياد و دوما هدف ديگري داشته باشه و سوما در مجموع ميتونسته طرف خوب باشه در اول.

اصلا هيچ وقت نگوئيد طرف بياد بگويد به چه علت منو مي خواست مردانه بگويد توقع نداشته باشيد اصلا وي نامرده و دوست نداره بگه. به كسي مربوط نيست شما از انساني توقع داريد بگويد من بدم بعد شما بگيد خوب حالا بيا آدم خوبي شو و از حالا حرف راست بزن؟ شما توقع داريد فردي بيايد به من بگويد من دروغگو هستم بعدش من بگم بيا اينجا حرف راست بگو؟

شما توقع نداشته باشيد كه طرف بيايد بگويد به من كه من از روي برنامه با تو بودم مطمئن باشيد بهترين چيزي كه ميگه اينه كه من با تو فكر ميكردم خوب و خوشم اما نيستم حالا يا بودم باهت كه با تو بودم مشكلاتم حل بشه و ميبينم نه نمي شه

ما بعضي وقتها تو روابطمون ميآيم بعضي مسائل رواني افراد موقع دوستي قبول ميكنيم ولي ميبينم اين اوني نيست كه تو زندگي مي خواهيم

شما مي آيد ميگوئيد رابطه طوري جلو مي رفتيد كه شما شايد به طوري نباشد كه علاقمند شويد و دوست داشته باشيد

ما چرا هيچ زمان نمي فهميم ديگران بازي نمي كنند و ما بازيگريم كه مجبورشون نمي كنيم خودشون باشند

شما هيچ زمان خودتان هم قبول نميكنيد كه بازيگريد چون نميدانيد كه نمي خواهيم انچه كه افراد هستند ببينيم ما اگر به افراد زمان بدهيم ميبينيد كه وي هم ميگويد ما فلان جا مشكل داشتيم ولي شما نديديد.

ما مشكلمون اينه كه سرمونو ميندازيم پائين و ميخواهيم همه كارها رو با هم انجام دهيم

من اشتباه ميدونم امروز از چيزي بزنم و اصلا هيچ فردي رو لايق نميدونم كه ما شغل و كار و آيندمونو به ريسك بزاريم چون مثلا نامزد يا دوست دختر آدم جاي ديگريست و كار ديگر دارد بيشتر اين بهانه را

مي آوريم كه دوستش داشتيم من ديديم به چشم خودم !اما عزيز ما فراموش ميكنيم كه افراد بازيگر را فراموش ميكنيم و بازي ميكنند.

كسي كه دو تا خط موبايل داره ترديد نكنيد مي خواد رابطه و رابطه هاي داشته باشه كه شما ندانيد

بي ترديد كسي كه موبايل خود يا شماره خودشو قايم ميكنند پس بدانيد خبريه؟شماره ايرانسل يا خط ثابت دوتا شد خبري خوبي نيست عزيز ما بايد بدانيم كه ما در ايران زندگي ميكنيم و اين افراد پنهان كار و فريب كارو دروغگو هستند و كسي كه تو رابطه پنهون ميكنند شمارشونو دليل نيست نگيد به تو رسيد نفهميدي

ما بعضي وقتها دلمون نمي خواد بدونيم واين تز نيست كه من چون خوبم تو هم خوب باش من با خوبي خودم ميدانم من روزي كه پدرم با ازدواج يا مادرم مخالف باشه بايد اون زمان بازم تحقيق كنم و حتي بيشتر هم وسواس به خرج بدم اما كدوم يكي ما اينكارو ميكنيم؟ و خاطر جمعي ميدهيم كه درست فكر ميكنيم؟

راهي كه ما بعضي وقتها با اون روشها مي رويم چاه هست نه راه من بايد يك بتي ساختم خراب كنيم



دقت كنيد اگر ما تا اين سن بررسي كنيم و بنويسم كه 20 تا اشتباه كرديم ما به 20 دليل 20 اشتباه نميكنيم بلكه به يك دليل اين كارو ميكنيم و مادام كه ما همون آدم قبلي باشيم باز همون اشتباه رو ميكنيم چرا چون تغيير نكرديم.

و ما وقتي تغيير ميكنيم كه چرايي و دليل اشتباهمونو بدونم كه تكرار نشه

من اگر بخوام هنوزآدم قبلي باشم اشتباه دومم از اولي بيشتره

ما يك ويژگي رواني داريم اينكه بعضي وقتها براي تصميم گيري هميشه غلطه اين هست كه

ملاك ارزيابي كه ما داريم مشكل داره چون ما با غلط و خوب كاري نداريم ما همش درگير دنيا ذهنمون هستيم

ما وقتي هر زمان دلمون بخواد 1 رو 10 و 10 رو 1 ميكنيم چون گير داريم چون دست ما بازه براي اينگونه تصميم گيريها ما حتي ميتونيم موضوعي رو عوض كنيم مثلا كسي را نابود كنيم يا آباد جلوي خانوادمون مادرم و برادرم و خواهرم چرا چون ما عادت داريم اينگونه باشيم هر روز جنس جديد و بهاي جديد.

بعضي وقتها مادر و پدر اگه تازه بگن ما با تصميم تو مخالفيم براي ازدواج اما اون كاري كه تو رو خوشحال ميكنه بكن من حتي با اين حرف مادر پدر مخالفم چيز درست اينه كه بگن چيزي كه درسته اينه كه تصميم تو در اين مورد اشتباه هستش و بايد به ما دليلش را بگويند.

مگه دليلي داره مثلا بچه بگه من مدرسه نميرم بگيم نرو من خوشحالي تو رو ميخوام؟ يا بگه واكسن نميزنم خوشحال نميشم بگم نزن خوشحالي تو مهمه و خوشبختيت/

من نميگم پدر و مادر دخالت كنند بلكه ميگم پدر و مادر جدا بگن اين موارد رو بررسي كن

ببينيد آدمي كه شما امروز ميگيد بده براي هر كسي ديروز هم بد بوده نه امروز شما بايد بدانيد كه ديگران دروغگو نيستند شما هستيد كه به خودتان مادرتان پدرتان دروغ مي گوئيد و مي گيد چون اطلاعات غير واقعي ميدهيد به مغزتان به خورد ديگران بزرگترين دروغگوي روي زمين.

ملاك واقعيت ما نيستم كه بگويم احساس من ملاك واقعيته كسي از فرد ناداني نقل قول ميكرد در برخورد اول مي شود همه را شناخت و هر چه برداشت شد همونه بنده خدا خودش را بعد از يك عمر زندگي نشناخته بود كه چقدر دروغ به ديگران و خودش تحويل ميدهد واقعا اگر همون فرد را به فرد ديگري معرفي ميكرد جالب بود ببينيم نتيجه چه بود؟آيا همون آدمي از آب در مي آمد كه ايشان تعريف ميكنند يا حتي همون جور برخورد ميكرديم؟

چون حس از پرتو پلاهاي خودشان را مي كنند ملاك واقعيت افراد مي آيند ديگران را به حساب نابود ميكنند كه مسئوليت واقع بيني را زير بگذارند و ارزيابي و قضاوتو براي خودشان و ديگران دور بريزند

من يك بار اشتباه كردم گذشتم تو مسير درسم مشكل قرار بگيرد ديگر نميزارم

من بايد واقعيت رو بپذيرم نه ذهنيت رو قبول كنم من با واقعيت هميشه با ذ هنيت و موضوع برخورد ميكنم و بايد بگم بروي ابرها نبايد پرواز كنم

البته زماني ما تاثير كمتر ميگيريم كه واقعيتو داشته باشيم كه البته توقع زيادي هم از درسم ندارم با شرايط روحي شايد نداشته باشم

البته بعضي دردها اجتناب ناپذيره بعضي ها مي شه كنار گذاشت ما طلاق قانوني ميدهيم و شرعي ا ما طلاق رواني نداديم بعضي وقتها سالها اينگونه زندگي ميكنيم من روزي كه پرونده رو بستم ديگه بستم و از قبرستون مي آيم بيرون من آدمي داشتم توي زندگيم به هر عنوان خوب خوب بوده شايد شد متوسط متوسط شد و بعدش شد بد بد ما بايد ديگه سراغ آدمي كه خوب بود نبايد بريم ببينيم چي بود و در اخر سر هم اگر شد بد بد را هم كه نبايد بهش وقت داد

من از كم كم و آخر آخر افرادو ميبينيم بعدش با اوني كه واقعيته سعي ميكنيم كنار بيائيم نه با دروغي كه خودم در ذهنم مي سازم

مثلا ما وقتي ازدواج ميكنيم با يك فردي كه اون روز اول خوب ميبينم اما خوب روزي ميآيد كه اونو بد بد ميبينيم و نميتونيم زندگي كنيم پس ملاك من بر اون اساس آخريه نه اون خوب خوبه.

من نمي تونم مثلا با ديدن خاطرات بيام اون آدمي كه بده رو ناديده بگيرم بگم خوب بود من با خودم به اين نتيجه ميرسم كه اون آدم همون بود كه به من اون شب يا صبح ديديم نه اوني كه خوب بود ديديم من ملاكم بدي لحظه ا خره ربطي به مدت دوست داشتم مسخره ام به سال 7 سال و چرنديات ندارم ديگه اگر داشتم گيرم بدبختم

من به دوستم ميگفتم من غذايي بود خورم ديدم مسمومه خوب حالا بايد چه كار كنم؟نرم دكتر؟ نه من بايد برم دكتر چون مسمومم هر چند اون غذا در اول خوش بو بود خوش تزئين بود حتي اگر ترشي ليته 7 ساله بود مسموم مسومه اين داستانها رو براي بچه ها حكايت كنيد نه من

من گذشته خوب و بدو هر دو رو خاك كردم و ميكنم حتي خوب خوبشو و بر اساس واقعيت فكر ميكنم من وقتو براي فريب خوب ندارم كسي گذشته خوبو خاك نميكنه كه امروز خوبي نداره من امروزم خيلي خوبه و جالبه

گذشته چه خوبي داره و داشت اگر براي من خوبي كه منشائ درد و ناراحتي من شد؟

اون چه خوبيه كه خونه و خانواده منو بهم ريخته؟

شما مي خواهيد در رابطه با كاردي كه من هر شب باهش پرتقال پوست ميكندم صحبت كنيد و بگيد خوب بود من ميگم نه اين كارد توي قلب پدر من رفته و من نميتونيم از شباي خوب پرتقال پوست كني صحبت كنم

مسئله اينه كه اين كارد منو آزار داده بايد دورش بندازم ولو بسيار لحظه هاي خوب داشتم باهش

چه خوبي كه من به نداشتنش و خراب شدنش برسم؟

يعني روزي كسي كه مرد مرده و همه چيزو باهش خاك ميكنيم نمي آيئم بگيم اي جان اين دست منو نوازش كرد نگهش دارم

من از نحوي افراد با هر نوع نحوي برخورد آنها آموختم نه اينكه خودمو آويختم

12 comments:

شبنم said...

سلام آرش جان
زيبا بود پسر تو محشري از همه سري تو يك افسونگري
خيلي قشنگ مينويسي خيلي كارت درسته دستت درد نكنه
تو آرش واقعا يك استعداد عجيب در اين روابط داري و واقعا خدايش همون كسانيكه كارشون اينه قبولت دارند منم قبولت دارند واقعا بودنت در كنار ادم نعمته بمون نرو
الهه نازم واقعا قشگ بود

Anonymous said...

خودت به چندتا جمله از نوشته هات عمل میکنی؟ پس چرا خودت هنوزم با گذشته ات زندگی میکنی؟
به خودت بیا آرش .تا کی دروغ تاکی شعار. به خودت بیا

Anonymous said...

گفتید "ما در ايران زندگي ميكنيم و اين افراد پنهان كار و فريب كارو دروغگو هستند". آیا واقعا زندگی با فرنگی ها اینقدر مجذوبتون کرده ؟اگه اینطوره, اگه اونها بر خلاف ایرانی ها اینقدرانسان های درستی هستند, پس چرا وضعیتتون این شده ؟! من اگه مثل شما فکر میکردم هیچوقت به این ایرانی که میگید برنمی گشتم

Anonymous said...

bah bah
bazam mibinam shoro shud rikhtid sar in arash madar mordeh akheh ahmagha elat iran omadanesho ke hame midonan badesh vazesh cheyeh?shuma ha kharid ke feker mikunid ishun vazesham ye toreyeh.
baba shuma aghleton iz jaye digast on in hame chiz jaleb neveshteh shuma jayetoon misozeh che sar ham mikonid

Anonymous said...

va shabnam joon che khabare?cheghad zogh kardi nakone az vaghti arash omade onja khabarie?

Anonymous said...

گذشته را نمي‌توان دوباره زنده كرد. بايد خاطره آنها را نگهداشت و با مرور اين خاطرات، از آنها درسهاي لازم را فراگرفت. گذشته براي بعضي افراد مي‌تواند چراغ راه آينده باشد

Anonymous said...

با درود
اين خانم شبنم بياد روش بشه بگه اونطرف چه كار ميكرده همون زمان كه ارش اونجا بود ايشون و سه تا از دوستاش اويزونش بودن
من مي خوام بگم شبنم جان تو فردي هستس تحصيلكرده و يك استاد دانشگاه داري مي شي به قرآن او حركات در اون مكان كه شما يادته و همه يادشونه سر تيوپ واقعا شرم آور بود عكس العمل آرش رو ديدي ديدي چطور نگاه تو و دوستت كرد ببين عزيز زشته خودش گفت ايشون استاد چي مي خواد بشه
از دست از پا اندازي براي آرش دست بردار ميبيني كه چي ميگه با اون دختره هم باهش همش با اون طرز نشستنت جلوش حرف نزن پستي تو رو ميرسونه

Anonymous said...

salam alyekon
arash jan fara kardee jan to ehmikhastam yek ash digeh ham barat bepazam mel in yekee digeh
dashtam asas in bar kare kardam az iran bere yek bar digeh khurdeto vasam begerkon betabone be morteza ali midam hamon 2 khtareh in bar atishet bedeh

zahr said...

hich kas nemitune baraye kase dige tasmim begire ya kasi ro baraye dashtane zendegiye delkhahe khodesh tahdid kone.aghaye arash baram ajibe ke ejaze midid kasi be khodesh chenin jorati bede.har ensani azade baraye entekhab tuye zendegi.

Anonymous said...

نابیتا به ماه گفت:دوستت دارم.
ماه گفت :چطوری؟ تو که نمی بینی.
نا بینا گفت:چون نمی بینمت دوستت دارم. ماه گفت:چرا؟نابینا گفت:اگر می دیدمت عاشق زیبایی ات می شدم ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم.

Anonymous said...

آرش تو يك گه واقعي هستي

Anonymous said...

arash goh hastesh?
to koja mazash kardi?