سامان و ناودون

سلام

مرسی از تمام دوستان و نظراتشان

عزیزیان مشکل این است که شما تمام نوشته های مرا نخوانده اید من بعنوان خدای این وب لاگ حق دارم که نظر هر کسی رو حذف کنی و حتی عوض کنم

ببینید با نظرات خود انسان چی استفراغ می کنه؟بزارید بگم چیزی که خورده بالا می اره.کسی که حرف از گ.. یا هر چی دیگه میزنه خوب وجودشه درونشه به من چه واقعا چه ربطی به من داره

من با کسانی که عدد یک رو ده می کنند و عدد ده رو یک چه بحثی میتونم داشته با شم

شما توقع دارید به عنوان هر کس من بیام با اين نمونه انسان با صدو و درصد صحبت کنم نه من میدونم نمی شه؟ ببینید من نسبت به چیزهایی که میدانم وعلم دارم صحبت ميكنم اما همیشه بدانید دانستن دلیل عمل صددرصد نیست برای همین این افراد  بي تربيت فردی هستند که واقعا وجودشونو و درونشو استفراغ می کنند و من تنها ضا من و مسئول گفته های خودم هستم نه نظرات کسی

بگذریم در کنار دریا سیامک نزدیکم شد و گفت امروز می برمت پهلوی یک نفر که دیونشی

با بیخیالی گفتم من دیونه کسی نیستم ببینیمش

گقت آرش با می خوام ببرمت پهلوی سامان گفتم اون دیگه کیه؟گفت خواننده

بلند شدم گفتم کجا؟گفت تو بیا بهت میگم

بالاخره کاری نبود که نشه مهرشاد هم بودش بسیار مهرشاد بچه متواضعی بود هر چند من ازش خوشم نمی اومد ولی باور کنید وقتی باهش دست دادم تا کمر خم شد بهم گفت سیامک عزیز گفته تو میایی و چند تا ازنوشته هاتو بهم داده بخونم ولی خوشم اومد من در خدمتتم راستش از تواضعش خیلی جا خوردم

یک آهنگی که هنوز نوار نشده خوند که بود راست میگی راست میگی جواب خوبی بدیه

سامان عزیزم که اونشب چندین بار موقع اجرا آهنگ درخواستی من واقعا شرمندم کرد برام آهنگ ناودون رو خوند و تقدیم کرد از طرف من به فردی که دوستش دارم و زمانی که آهنگ بهار رو می خوند بارها اسم فرد مورد علاقه منو می آورد وآخر سر با تمام درگیریها با من چند عکس گرفتن سامان برام آهنگ اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد تا قیامت دل من گریه می خواد داریوشو خوند تقدیم کرد به من و گفت من تو کاباره می تونم آهنگ کسان دیگر رو بخونم و عشق من یکی هست و اونم داریوشه

بهش گفتم تو با جواد هم خواننده عرب خوندی گفت آرش من با تاتلیسیس تو ترکیه هم خوندم که اون افتخاره خودش

ازش عکس گرفتم که میزارم واقعا اینقدر درگیرم که فرصت نوشتن ندارم درگیر هستم شبانه روزي و ابدا ابدا از کسانی که فرصت پیدا می کنند وجود شونو اینجا نشون میدن ناراحت نمی شم من از کسی نمیتونم توقع داشته باشم که قول بده از نوشته هايم ناراحت نشی ونباشی ولي توهين افراد و این حرفها منو نمی کشه ولی می خندونه ببینید انسانها چی توشونه ببینید حسادت تا چه حد هست یاد بگیرید چون به بیماران هم باید فرصت داد اظهار نظر کنن به من ربطی نداره تو توالت چی میگذره من نه دوست دارم خودمو مطرح کنم و نه معرفي چون از لحاظ علمی باید کجا برم و بشینم که نیستم؟

از لحاظ عنوان و احترام چی باید ازم ارضا بشه که نشده؟با کی ها باید بعنوان دوست دختر و همسر از لحاظ عنوان اجتماعي باید می شستم که نشستم؟ برای من کار درست و فرد درست مهمه من امروز برات می میرم ولي فردا اگه آدم من نیستی برو گورتو گم کن .اصلا من همه چی هستم چه فرقی میکنه تو و دیگران چی فکر میکنید شما خودتونو نمی شناسید با یک اسم ناشناس وارد قسمت نظرات ميشويد و برای دیگران هم می ترسید اما من که هميشه جای خودمم وبلاگم هست عقایدم و نظراتم هم هست چرا باید بترسم چرا باید ناراحت بشم باور کنید با این حرفها امار وبلاگمو بالا بردن که نگو چون بهترین زمان برای خانمها اینه بریم ببینیم امروز آرش ازش چی آمار میدن منم چرا بدم بیاد نظر همه رو می زارم

من هميشه توی یک زندگی میرم و اگر لازم باشه نگهش میدارم من به دنیا نیومدم زجر ببرم ناراحت بشم چون دیگری دوست داره یک جوری که می خواد باشم تازه خودشم داره رنج میبره با روشی که اون میپزیره زندگی کنم

من به جایی رسیدم که نگاهم به واقعیته و شما هم برید یک روانشناس ببینتون اصلا ببیند مشکل جدی شما چیه ؟شما درگیرید بیاید برید روانشناس بهتون بگه گروه خونیتون از لحاظ رواني چیه؟ و از چه گروه خونی باید استقاده کنید نه هر چند وقت یک بار یک مرد رو ما با هر گروه خونی به خودمون تزریق کنیم و بعد ببینیم وای خون اشتباه بود همش با گفتن این خواستگارم بود به این علت بهم زدم این معرفی شد به این دلیل خیا نت کرد زندگی نیست گروه خونی اشتباه منو میکشه برید تکلیفتونو مشخص کنید دوست دختر نادان مثل گروه خونی اشتباست من چرا باید این خونو نگه دارم یا به شناسنامم تزریق کنم ولو خوش رنگ باشه؟نه من میگم موضوعات عادی رو با شعور سادمون می شه برطرف کرد اما بی توجهی به عمق داستان این دوستان کار دست آدم میده

طبیعت مثل شماره تلفنی هست که اشتباه بگیری با مقصد مورد نظرت نمیتونی صحبت کنی چرا زور میزنید من شماره هر کی اومد بگیرم تا با اون شماره که شما می گید صحبت کنم من شماره روش زندگیم مشخصه و همین کار رو میکنم تا بتونم به مقصد برسم همیشه همین بوده

با انشاله با شماره اشتباه وصل میشی يا بيايي تلفنتو عوض کن درست میشه که نمی شه من اینم می خوای بیا نمی خوای جلوی سایه و وقت خودتو با توهین هم نگیر  برای تويی که فحش میدی مهمه الان حالم چطوره؟یا  چرا چمه؟نه پس چرا فکرمیکنی برام فحشات یا حتي مردم مهم هستن من دارم درسمو سر جمع میکنم برای خودم نه برای تو و برای تو هم نمی نویسم چون تو هستی که میایی اینجا می خونی من که دعوتت نکردم

خوشت اومد توزمانی با من میتونی همکلام بشی که نظم شماره هاتو برای من مطابق شماره تلفن من بگیری تا با من بتونی تماس بگیری الا بختکی که همش با ماشالا و ایشالا نمی شه

بگذریم مرسی درست بخونید تا من مجبور نشم نوشتهای گذشته رو توضیح بدم زنی که شرایط رو با شارلاتانی جلو میبره من نمیتونم بگم عادیه مگه می شه بگم برای یک مرده نگران بند کفش باش كه لازم داره
عكس سامان كه من ازش گرفتم منتها بنده خدا خوب نيافتادهاما مهرشادم دراه دماغشو مي خارونه تو عكس معلومه