Sunday, December 12, 2010

گذشته من

خانمي ميگفت من شوهرم هي مي خنده و ميگه و منو همش به شك مياندازد كه من يك كاري كردم بايد بهت بگم وقتي پيله ميكنم يك دفعه ميگه شوخي كردم و چيزي نيست من هم اصرار كه ميكنم ميگه خاطر جمع باش طوري نيست توي اين هول و ولا هميشه منو نگه ميداره
به اين خانم ميگم عزيز معمولا از ده نفر آدم كه مياد در رابطه با گذشتش و امروزش كه كار بدي كرده پنهون نميكنه و اعتراف ميكنه به نظر من اصلا نميتوانم قبول كنم كه اين افراد خودشون دوست دارند به شما بگويند چي گذشته بلكه از اين ده نفر نه تاشون چون اطمينان دارند شما به نحوي مي فهميد و خبردار خواهيد شد پيش دستي ميكنند و بيان ميكنند پس بازي در نياريد چون كسي من ديديم روي وجدان به ندرت مياد چيزي رو اعتراف ميكنه و ما اصلا دليل نميدونيم چيزي رو بگيم كه طرف نبايد بدونه

و شما هم اگرهمش بخواهيد نگران اين باشيد كه در گذشته چون به شما توسط فرد ديگر خيانت شده امروز هم خواهد شد و ميشود ما دليلي هيچ زمان نداريم چون صد نفر امروز مردند ما هم امروز چشم بروي هم بزاريم و بميريم چيزي كه در مورد يكي بوده قانون نيست
ببينيد در رابطه با گذشته فرد مورد نظرشان عده اي هستند من ديديم كه ابدا دوست ندارند بدانند و بفهمند و هيچ زمان هم از طرف نميپرسند كجا ميري و چه كار ميكني من بارها ديديم خانمي براي دوست پسر قديميش همين صفات مثبت را براي من ميشمرد و فكر ميكرد وي جواهري بود كه رفت بغل يكي ديگه خوابيد آنهم با خيانت بعد از هفت سال من سوال كردم كه اين پسر بچه چندم بوده خوب بعضي ها كه بچه بزرگ خونه معمولا هستند ابدا فكر نكنيد دوست ندارند در رابطه با گذشته شما و روز شما هي سوال كنند ولي علت خوبي نداره بزاريد بگن كمي رك و راستتر جرات ندارند سوال كنند .

وقتي من زيربناي فكري من در رابطه گذشته من با فردي بوده كه خيانت بهم كرده و پدرم نيز اين كارو ميكرده و اطرافيانم هم كمي دست به آتش داشتند با خودمون ميگيم بزار فراموش كنيم و نفهمم ولي هرگز چنين كاري نميتونيم بكنيم ولي من ميدونم اين افراد به محض اينكه سر نخي پيدا كنند تا ته نخ را خواهند رفت و ميكشند

ما به عنوان فرزند بزرگ مخصوصا اگر يك دونه پسر يا دختر باشيم كلامتخصص دو چيز خواهيم بود شك نكنيد و ترديد هم نكنيد

دوري گزيني و انكار كردن

و من نوعي از اين طريق ياد ميگيرم خودمو محافظت كنم يا به قول خودم زنده بمونم و به حيات ادامه بدم يعني وقتي ميبينيم توي اون خيابون شلوغه ميرم توي خيابون اونطرفي كه خلوته بعدش خوب من چنين دنيايي را خواهم داشت

يعني من فردي خواهم بود نه از اتوبان استفاده ميكنم نه از خيابون اصلي و اين مكانيزم براي من هميشه بي ترديد راحتترينه

ولي براي من نوعي اشكال و عجب كار اينه كه من معمولا ميرم كسي رو انتخاب ميكنم كه اهل كوچه نيست و فقط اهل خيابون اصلي و اتوبانه و اگاه و نا آگاه ما بدنبال فرصتي هم ميگرديم كه عقيده مونو اثبات كنيم چون من اگر اينطور عمل نكنم بايد هميشه به خودم اثبات كنم كه اشتباه ميكردم و هميشه نا اگاهانه من اين كارو ميكنم

ما شوهر و همسري كه انتخاب ميكنيم يا دوست ميشيم با اون مشخصاتي كه من بيان كردم فردي خواهد پنهان كار و يا بازيگر.و شما هم فردي خواهيد بود كه متخصص سر به زنگها رسيدن هستيد مانند ماموران خصوصي با مدارك و اسناد حتي اگر پنج سال يكي رو تعقيب كني باز زماني جلو ميري كه مداركت كامل باشه و شما كارتون اينه

ولي من بايد بعنوان يك كسي كه ميدونه من چه خصوصيات اخلاقي دارم بايد مشكل را حل كنم

فردي كه ميگه من نمي خوام از گذشته طرف كلا هيچ بدونم و هيچ سوال نميكنم چون فضول نيستم من ميگم نه شما نمي خواهيد بدانيد قاطي نبايد كرد چون اين خوبه كسي فضول نباشه ولي آدمي كه اصلا نخواد بدونه از اون بدتره

ببينيد من خودم شخصا موافق اين هستم كه گذشته فرد به امروز و آيندش ربطي نداره اما اين سو تفاهم شده كه من اصلا كاري به گذشته ندارم و برام مهم نيست ولي منظور من در همه زمينه ها نيست در بعضي زمينه ها برام مهم نيست چون ما پيرو اون طرح دوران زندگي فبليمون از كودكي هستيم و براي همين مسئله فراموش نكنيد و بدانيد كه شخصيت چيه ؟

شخصيت يعني ما يك دستگاه در حدود هفتاد تا هشتاد درصد حالت اتوماتيك داريم و حدود يك چهل و يا ده درصد هم آگاه.

ما به لحظه اي كه بزارم دستگاه شخصيتي خودمو روي اتوماتيك مي شوم هموني كه هستم ولي من چون ميدونم بايد طور ديگه باشم اوضاح رو خوب كنترل ميكنم ولي رفتارهاي اساسي ومهم ما از اون قسمت اتوماتيك ما برون مي آيد و مثلا مانند كسي كه قصد ميكنه رژيم بگيره چيزي نخوره يك سه ساعتي مقاومت ميكنيم بعد از اون در يك فرصت ميبيني بيش از حد هم ميخوريم

ما بعضي مواقع خيلي موضوعها با عرض تاسف ميگم چون براي ما بي نهايت مهمه بروي خودمون نمياريم در حاليكه ما اشتباه ميكنيم و من هميشه ميگم آدم يا بايد به طرفش رك و راست بگه يا كلا ذهنشو در رابطه با اين موضوعها عوض كنه و البته شما هم نبايد توقع داشته باشيد اگر يك دختر يا پسر 33 ساله كه ديدي توقع نبايد داشته باشي كه گذشته اي نداشته باشه ولي بايد مطمئن بشي و حتما مطمئن بشي كه طرف گذشته اش خطري براي آينده نداره و گذشته اي داره كه بسته شده

براي بار دوم تاكيد ميكنم گذشته اي داشته باشه كه خطري براي آينده نداشته باشه و گذشته اي داشته باشه كه بسته شده باشه

و الا من يك بار توي مسابقه اي كه خوب من باعث افتخارمه در ميان دانشجوهاي انگليسي زبان مقام اول رو در اون مسابقه بدست آوردم سوال اين بود كه پنچ سال ديگه زندگيتو چه طور زندگي ميكني من جواب دادم مانند 30 سال گذشته زندگيم يعني انتظار متفاوت از رفتارم نميتونه داشت وقتي من 30 سال مشروب نخوردم و با اين باور كه اعتياد بده و الكل خوب نيست زندگي كردم يك دفعه باورم عوض بشه مگه قراره من برم آدم ديگه بيارن يا فرق كنه فارسي بود كه يادم بره

ولي شوخي و مسخرگي داستاني ديگريست و ما قراره خودمون باشيم كه مسئله ديگريست پس حرف خودتون را به هم بگوئيد اين مهمه چيزي كه ناراحتت ميكنه به هم بگيد نزاريد بمونه

5 comments:

شبنم said...

هر زمان ميخونم و ميبينيم و هر روز شايد صد بار باز وبلاگتو باز ميكنيم ببينيم
و هر بار تو منو غفلگيرتر از قبل ميكني مرسي تو كارت درسته

Anonymous said...

درسته خیلی از مسائل گذشته نباید برامون اهمیت داشته باشه و همه شاید در گذشتشون چیزهایی داشته اند که باید برای خودشون محفوظ بمونه مگر گذشته ای که هنوز با فرد باشه و زندگی آینده اش رو تهدید کنه. مثلا بعد از طلاق اگر یکی از دو طرف هنوز مزاحم زندگی اون یکی باشه و حتی طرف رو به بهانه داشتن بچه و ... تهدید کنه و اون هم تلاشی برای قطع رابطه ی کامل نکنه میتونه به آینده لطمه بزنه پس مهمه
ممنون آرش جان

جادو

Anonymous said...

من از كدوم ايميل و تلفت ميتونم با شما صحبت كنم
خيلي تمايل دارم كه شمارو بتونم ببينيم و در رابطه با خيلي مسائل صحبت داشته باشم

Anonymous said...

سلام
گذشته خیلی اهمیت دارد چو ن ادمها به ندرت روش زندگیشون عوض می شه در شرایط خاص ممکن است انسان یک جهش رفتاری داشته باشه معمولا صفت های ادمها خیلی کم ممکن است تغییر می کنه یک ادم حسود حسود است یک فرد خسیس یک انسان درو غگو یا پنهان کار یا هر صفتی که شما فکر کنید من منظورم این نیست که طرف باید قدیسه باشد یا هیچ اشتباهی در گذشته نداشته باشد یا بگم انسان از اشتباهاتش درس نمی گیرد اما مثلا یک انسان عجول عجول است یک فرد دهن بین دهن بین است کاریش نمی شه کرد اگر طلاق گرفته طرف مقابلش می گه این دست بزن داره الکلی است یا معتاد است این همین است و این که ما فکر کنیم با ان انطوری بوده با من اینجوری رفتار نمی کنه یک خود فریبی است حالا واقعا کدوم ادمها هستند که به این درجه از رشد رسیده باشند که در مورد گذشته راستش را بگویند؟و حتی اشتباهات خودشون را بگن؟ یا اطلاعات درست و کافی در اختیار طرف مقابلشون بگذارند تا با چشم باز به سمت ما حرکت کنه ولی اغلب ما شاید دوست داریم چشم طرف ما نیمه باز باشه تا تمام حقایق را نبینه و این خیلی اشتباه بزرگی است پنهان کاری خیلی چیز بدی است ما باید بدونیم طرف ما حق داره واقیعیت را در مورد ما بدونه
حتی اگر ان گذشته حالا بی اثر است این به ما شناخت می دهد و این با فضولی خیلی فرق داره این که خیلی بهتر است ما خودمون در مورد مسایلمون صحبت کنیم تا ان را از زبان افراد دیگه بشنویم این ما هستیم که این فرصت را به طرف مقابلمون می دهیم تا درمورد نگرانیش یا ناراحتیش با ما صحبت کند یا نکند.

غزل said...

بابا اينا كه همون حرفهاي آرش رو كپي كردن اينجا نوشتند چيز جديد شما ميبينيد؟