Wednesday, December 08, 2010

شخصيت نا پايدار

من قبلا در رابطه با افرادي با شخصيت حد مرزي نوشتم ولي متاسفانه بعلاوه بر مطالعات قبل من در رابطه با شخصيت حد مرزي يا شخصيت نا پايدار ولي اينقدر اين شخصيت را من ميبينيم و وقتي به ديگران گوش مي كنم مي شنوم كه باز هم منو مجاب كرد در رابطه با اين افراد برايتان بنويسم تا شما به اين بيماري را كاملا با آن آشنا شويد .من شخصا بلافاصله از اين افراد هميشه دوري ميكنم يعني اوايل كه علم نداشتم اين كار رو نمي فهميدم و با چنين افراد سر ميكردم و زمان درازي هم مي ماندم چون هميشه بعد از مدتي طرف چنان طرف آويزون بود حتي به گريه مي افتاد كه دل من بعنوان يك دوست و حتي استاد نرم مي شدم ولي باز و باز هفته بعد تكرار مي شد اينقدر فاصله اين مسائل نزديك بود كه من ديگر گاهي اوقات من از هر كلامي كه از دهنم بيرون بيايد مي ترسيدم اين تجربه زماني بود توي زندگي من وقتي يك معلم داشتم كه زبان رو ميدونست وي سالها بعد اگاهي پيدا كردم مشكل چي بود چرا اينطوري بود. و جالب بود اينقدر جالب انسان پايندشون مي شه كه اين مسئله جاشو توي زندگي به يك حالت عجيب ميده كه آدم واقعا نميتونه بكنه و بره چون اين فرد بقدري شوك به مغز تو ميده تمام بخشهاي كله آدم بي حس شده و وقتي باز بر ميگردي به شادي مي افتند و باز ميبيني هفته ديگه همونه سالها در خارج از كشور وقتي از اين سمينار و از اون كتاب مي خزيديم فهميدم حالا ميدونم چقدر حالم خوبه پس تنها توصيه من به شما قشر جوان اينه بي نهايت دوري كنيد ار اين افراد ابدا دور بر اين افراد اگر شده در شهر ديگري گدايي كنيد و طرفشان نريد. اين كار را بكنيد و چون اثرات مخربي كه نشست با اين افراد بروي ما مي زاره باعث ميشه ما كه الان ميدونيم زندگي عشقم و بچه ام را بعلت برش رواني كه اين افراد به ما ميزنند هيچ زمان نتوانيم جبران كنيم اگر روزي فرزندم اين خطها را مي خواند و كسي برايش مي خواند مي گويم من اينهايي كه نوشتم و حتي زانو ميزنم و التماس ميكنم هر زمان با چنين افرادي حتي بعنوان دكتر روانكاو هم برخورد كردي بعد از يك جلسه ردشون كن بروند و فقط توصيه كن كه در كلاسهاي عمومي با افراد ديگر حضور پيدا كنه و بهت ميگم اين افراد با آنها دوستي كردن تنها و تنها خودكشي محض و اتلاف زيباترين لحظات زندگيته و من به تو قول ميدم تو بعدا مي فهمي بدون اين افراد چقدر حالت بهتر و خوبتر خواهد بود اينها همون جنايتكاراني هستند كه روح روان و اعصاب تو رو ميخورند پس خط خط را بخون و من تمام سعي خودم را ميكنم كه تا جايي كه ممكنه بهت سرنخها رو بدم پس كاملا دقت كن و اگر در دوروبرت هست بدون چه خبره همين امروز فرار كن كه اينها تو را درون زنداني مي اندازند كه تا ابد درون ديوارهاي اون بايد با نكبت و حماقت بسازي راههاي فرار از اين فرد بي نهايت سخته چون با هيچكدام موارد منطقي به مغز تو حمله نميكند پس تو هميشه منگ و بي حس مي موني و كم كم وي چاقو رو بر ميداره همه كار با تو ميكنه همه كار من تاكيد ميكنم همه كار و تو روي اين تخت عمل بي حس فقط ميبيني نميدوني به سرت چي مي آيد بي ترديد در زندگيت ديدي و خواهي ديد هوشيار باش و اما چه هستند
Border line personality disorder
همانطور كه گفتم يك شخصيت نا پايدار مي باشد يا حد مرزي به اين علت كه ما وقتي به اين دنيا مي آيئم مغز ما يك مغز فرمت شده و سفيد مي باشد كه به مرور زمان شكل مي گيرد و پر مي شود و اين مغز دقيقا مانند يك دوربين فيلمبرداري عمل ميكنيد و مانند نوار خالي ضبط ميكند و اين نوار خام پر ميشود و اتفاقات و صداهاي ديروز همان چيزي هستند كه بي ترديد من امروز هستم بعنوان مثال مني كه در خانواده فارسي زبان هستم پس خيلي طبيعي است كه به فارسي كلام مي گويم و اون ژاپني به زبان ژاپني و مثلا همينطور اگر من در مكاني سردسير زندگي ميكنم مغز م بدن من به طور متفاوت از يك فرد ديگر كه در منطقه گرمسيري است عمل ميكند و نه اينكه من دخل و تصور نميكنيم در اين حسها اما چون ما بازيگر و گارگردان اين فيلمرداريها و صدا ها هستيم دخل و تصرفي هم گاهي در آن ميكنيم و حتي واقعيتي خواهيم داشت مانند يك كارگردان در جهت فيل و سناريوي مغزي تغييرش ميدهيم و اونطور نيست كه ما فكر كنيم نقشي زيادي نداريم
ولي در تغيير نهايي ما در آنچه كه درش قرار ميگيريم خواهيم بود مثلا اگر ما رو توي استخر بياندازند اين مسئله خيس شدن بي ترديد تفاوت داره تا اينكه من توي يك باغ و خشكي قدم بزنم
و اين شخصيت ما تا سن هشت سالگي كلا فرم و شكل ميگيره و در ده سال بعد مطابق اون دنيا رو تست ميكنه و جهان را قبول ميكنه يا دوري كنه منظورمو با اين مثال بيان ميكنم مثلا اگر كسي فارسي صحبت مي كنه من گوش مي كنم و توجه ميكنم ولي ژاپني حرف بزنه من توجه نميكنم و نمي فهمم حتي اگر توجهم را جلب كنه ولي گوش نمي كنم و اما برگردم به موضوع قبل يعني اين نكات منفي در شخصيتي كه در اون سن ساخته شده تقويت و تضيف ميكنه ببيند مثلا من آدم حسود با گذشت زمان يعني حسود تر ميشم و من نگران نگران تر مگر من براي اين حسها و احساسها كاري بكنم يعني از مراحل هوشي و عقلي كه دارم براي رشد اگاهي موارد منفي و مثبتم استفاده كنم
و اينكه ما در كودكي بعلت شرايط مانند زندگي كردن در يك منطقه كه لهجه ما و گويش ما فرق ميكند با يك انسان منطقه ديگر نه بلكه ندارند بلكه ميبينيم مسخره هم شايد بكنند ما هم به دلايل شرايط حالات بدي به ما دست ميده
ما همانطور كه امكان داره چشم ما در كودكي كور بشه يا فلج بشيم همانطور هم مي تونيم يك اختلال شخصيتي برايمان بوجود بيايد كه متاسفانه ما چون مسائل شخصيتي رو همانند چشم كور نمي تونيم ببينيم بي ترديد هميشه اين لطف رو پدر و مادر ما در حق ما هميشه ميكنند كه چشمان ما رو با بدبيني يا مريض خودشون كور ميكنند و مثلا امروز مدعي هستند كه چرا زمين مي خوري و چرا خودتو لوس مي كني
و شخصيت بردر لاين يا حد مرزي يعني اين افراد واقعا در حد و مرز بيماري رواني هستند و كلا آدمي هستند كه روان پريشان هستند و بهم ميريزه و يعني مفهوم نا پايداري اون يعني اينكه شما اين آدم را نمي توانيد پيدا كنيد مانند آبي درون ظرف هستند يعني ظرف هميشه ثابت ولي آب شكل ميگيره با هر تكون و حركت اين افراد ميبينيد با يك دقيقه چنان دوست هستند كه انگار شما رو ميشناسند و ما شنيديم مثلا ميگه فلاني منو ديدي انگار ده ساله منو ميشناسه و به نوعي چنان خودش را بخاطر چند مسئله كه با هم تفاهم داريد خودشو بي نهايت نزديك حس ميكنه ولي فرداي اون روز ميبينيد كه بخاطر كوچكترين اختلافي كه بين شما و وي وجود داره از شما متنفر مي شه و اين آدم شما را هيچ زمان يك مجموعه نميبينه بلكه بخاطر يك حرف امروز طرفدار شماست و فردا دشمن و مخالف شماست ما بايد بدانيم اين افراد چنان با مسائل برخورد ميكنند كه انگار مسئله مرگ و زندگي فقط مطرح هست و مفهوم ديگر اين افراد كه من زياد خودم شخصا ديديم اينه كه بي نهايت يك دفعه شيفته و شيدا هستند و حاضر هستند حتي براي شما بميرند و ناگهان بخاطر يك جمله و حرفي كه از دهن شما در مي آيد بسرعت يك دفعه بهم ميريزد و توهين و يا هر حركت شديدي را مرتكب مي شود و حتي بيزار مي شوند يا حتي فكر مرگ و نابودي شما را مي كنند
اين آدم هميشه افسردگي و اضطراب و خشم را دارند معمولا وقتي دقت ميكني احساس بدي نسبت به خودشون دارند و وقتي هم دقت ميكنيد ميبينيد كه حس ميكنند از ديگران بهترند و حتي خود تو و صفات منفي و نقاط ضعف تو را بينهايت اين شخص به رخ ميكشد مثلا اگر قدش كوتاه هست و رنج ميبره بعد از مدتي به اين نتيجه ميرسه كه اصلا اين قد كوتاه هست كه خوبه و قد بلند مخصوص آدمهاي احمقه يا برعكس
و ميبيني ديروز كه والا و شيدا بوده امروز ديگه بيزار از هر چه هست و هستند وخواهند بود اگر دقت كنيد بعلت حس و احساسي كه نسبت به خودشون و محيط زندگيشون دارند بيشتر اوقات تن به دوستها و روابطي با آدمهايي ميدهند كه اصلا متناسب اونها نيست و براي مثال فرد و پسر محترمي ميبينيد كه بسا بعضي اوقات با حتي كلفت خونه روي هم ريخته و توجيه و توضيح هم داره يا همينطور دوستانش رو وقتي شما نگاه ميكنيد ميبينيد اصلا اينقدر داغون هستند كه اين از شخصيت پاييني كه وي در درون داره مي ايد ولي شما ميگيد اين چه دوستي بود كه طرف داره نه شخص خودش حس درونش اينه و پست هست
اين فرد ابدا حساس مسئوليت پذيري نداره و اعتماد به نفس اون رو هم نداره و اگر هم مسئوليت به وي ميدهند يكدفعه اينقدر سفت و سخت ميگيره كه پشتكار داره ولي در عوض بينهايت پنهان كاره بي نهايت دروغگوست،هميشه دروغ ميگه منظورم اينه كه با واقعيت اصلا كار نداره و بحث در رابطه با واقعيت هم نميكنه
اعتماد و اطمينان به كسي نداره فرضش هم اينه كه همه پسرها و دخترها و آدمها دروغ ميگويند و حالت شك و ترديد داره و خيانت كار هستند بنابراين وقتي كسي رو ميبينه كه كسي رو نداره و ميتونه در اختيارش احيا نا باشه بهش نزديك ميشه و كافي است اين آدمي كه گيرش افتاد كمي ادعاي استقلال و حتي ارتباط با ديگران بكنه، ميگه اين به من خيانت كرد و ميخواهد رهايش بكنه بنا براين يك شخصيت بيمار با درجات مختلف داره و خودكشي و آسیب زدن به خودش خيلي مطرح هست.
گاهي به بدنشان مبینید خيلي حساس هستند يعني يك بار چاق مي شن و خودشون و چاق ميكنن يك بار خودشون و لاغر يا مبینید غذا میخوره ميره بالا مياره كه چاق نشه و هميشه مشكل آرايش و بدن و لباس بي ترديد براش مطرحه
بدنشونو طوري نشون ميدهند توي مهموني مثلا كه خيلي سكسي هستند و حتي طرز اين لباش پوشيدنش شما را ناراحت و مردها رو شايد تحريك كنه اما وقتي رابطه رو باهشون شروع ميكني ميبيني تمايل جنسي ندارن و علت اطمينان اينكه خودشون كاري نميكنند باعث مي شود ديگران را به ميدان دعوت كنند
ولي درمان بي نهايت مواظب باشيد كمك گرفتن براي اين آدمها بي نهايت مشكل و كمكي بهشون نمي شه كرد اشكال كار اينه كه فرد جهان را اينطوري حس و عمل ميكنه و به حرف كسي هم گوش نمي كنه اشكال اينه كه اين افراد در عقيده شان اصلا شك و ترديد ندارند و درمان حرفه اي يك كار دو سال تا ده سال كم كم كار ميبره علت اينه كه عزيزان من اين مانند اين ميماند شما ميگي من كمكش ميكنم ولي حتي يك دكتر متخصص هم كم كم به اينها كمك كنه بايد پنج سال وقت ببره و مانند اين ميباشد كه شما دماغ و چشم طرف را بشينيد با دقت عوض كنيد و اين ابدا كار شوخي نيست شما بايد لب ابرو و دهن رو عوض كنيد من ميگيم نزديكي به اين افراد مانند اينه كه كسي ميخواهد خودشو منفجر كنه و شما بعنوان يك حامي خودتو بندازي روش و باهش منفجر بشي فقط همين
در اين زمان بايد كل سيستم رو بايد عوض كنيد در چنين آدمي و تازه ترس هم همش داري چيزي كه عوض كردي به صورت اول بر نگرده
برخي مواقع به دارو هم نيازه و البته زمينه ارثي اضطراب داره و خشم ولي كلا خود بردر لاين ارثي نيست
يك فردنا پايدار فرضش اينه دنيا يا براش دنيايي زيباست يا وحشتناك يا دنيا براش وقتي صحبت ميكني تاريكه يا همش روشن بين يك دنياي بهشتي يا نكبت بار همش ميبيني گير كرده براش هر چيز فقط شكل صفر يا صد داره
و اين جهان دو قطبي همش هست وي وسط اصلا نيست و با گذشت زمان بديهاش و مشكلاتش بيشتر هم ميشه و اگر از لحاظ جنسي فعاله با هر كسي ميخوابه و اگر هم بدش بياد تا مرحله رختخواب ميره ميبيني بهم ميزنه يا ميبيني ازدواج ميكنه نميزاره طرف بهش دست بزنه
يعني يك موجودي هست كه با گذشت زمان بهتر كه نميشه ميبيني بدتر هم ميشه يعني ببينيد مثل يك زخمي كه بوده ميبينيد حالا عفونت هم پيدا ميكنه و جاي ديگه هم ميزنه و مثلا استخون رو هم سياه ميكنه معالجه بينهايت سخته
اين آدمها بعضي مواقع اون بخشي كه باهشو هم هستند سعي ميكنند كمك بگيرند چون زجر ميبرند و اينو حس ميكنند پس كمك ميگيرند و بعضي هم به بيمارستان و از طريق بيمارستان قرص ميخوره ميگه واي چه دنيا خوبه ولي از بهترين پروفسورهايي كه من باهشون حتي تخصص آنها اين بود با اين افراد كار نميكنند و رد ميكنند به كسي ديگر چون وي مياد وقت ميخواد و وقت ميدهي دير مياد وقتش هم كه تموم ميشه نميره بعدش وقتي بهش هم وقت ندهي كار دست خودش ميده و ميده جدا با كارد ديديم خودشونو زدند
روزي چنين فردي كه من ميخواستم طبق توصيه برادرش باهش صحبت كنم وشفاش بدم و شك ندارم بي تعجب بعلت كمي تجربه بود كه گفتم مخلصتم هستم باهش صحبت ميكنم بعد از مدتي ديديم اصلا دارم از پا در ميام و روزي كه از وي خواستم مرا معذور كنند چون وي نمي تواند عوض بشود و بايد با دكتر صحبت بكند ومن رها بشم ديديم كه گفت اگربري رگمو ميزنم و من گفتم بزن و زد. یادم نميره اين شخص داشت براي من در حضور خانواده اش به حساب داشت تخم مرغ نيمرو درست ميكرد اونهم با كره. ديديم تخم مرغ قرمز شده و توش رب زده گفتم من با رب نميخورم گفت رب نيست نگاه كردم ديديم رگ دستشو زده داره خون ميچيكه تو تخم مرغها و چه نيمروي بود.
يعني با فردي طرف هستي كه جواب نه رو قبول نميكنه و در نتيجه اصول اخلاقي و انساني رو كاملا ميتونه زير پا بزاره يعني ميبينيد اينقدر مذهبيه ولي دست به يك كارها و خيانتهاي عجيب غريب ميزنند و در حالي كه نشون ميدهند چه مادري هستند و سالها در دادگاه هم براش جنگيده و همش براش گريه ميكنه ولي ميبيني وقتي بچه رو دادند بهش اصلا به بچه اش كاري نداره و مدعي هستند چقدر پاكه ميبيني با ده نفر در يك زمان همخوابه شده اشكال بهم ريختگي سيستم داره و كلا خود مخربي دارند
مثلا ميبينيد يك دفعه خودشو لاغر كرده استخوني شده باز داره ادامه ميده و با سرعت وزنش اضافه شد و كاملا براي يك چيزي ميجنگه كه بگيره وقتي ميگيره ميبيني ول كرد رفت و اصلا ميبيني اكثرادر خانمها معمولا به صورت شخصيت ناپايدار ظهور پيدا ميكند در آقايون معمولا به صورت خود شيفتگي ظهور پيدا ميكنه همراه با افسردگي ولي اي واي كه خانمهاي رواني و ديوانه اين عادت را به غدي و غرور تعريف و ترجمه ميكنند چنين حالت بيماريه كه خوب چنين طفلاني هم بهتر اسير چنين افراد قدرتمند باشند.
كار ي سه ماهه و يكساله هم شفابخش نيست و متاسفانه خانواده و ما كه آگاه نيستيم اوضاح رو نميتونيم هدايت كنيم و اعضا خانواده همه بايد بدانند فرد كلا بازيگره و چنان يعني خودشو يك مدت واله و شيدا نشون ميده كه شما فكر ميكنيد ميميره اما بعد از گرفتن جواب مثبت ميبيني با كس ديگه رفته
برخورد من با اين آدمها اصلا نميتوني پيش بيني كني و بيمار عصبي هم هستند و روان پريشان هستند و شرايط و روابط رو بايد درست كرد و تهديد به خودكشي و گرايش شديد به مواد مخدر به هر شكلش هم وجود داره

 
اما شدت و ضعف وجود داره سوال هم نميتونم جواب بدم كه چكار كنيد تنها مثل اينه كه شما فردي كه پا نداره و شما مي خواهيد عمري صرف اين كنيد كه بگيد من ميخواهم ازش قهرمان دو بسازم نه شما با بودن با اين آدمها تنها و تنها با پاي خود فرار كنيد و بدانيد كه چون علم نداريد و اطلاع نداريد تنها و تنها دست به يك خودكشي ميزنيد اگر دوست دخترتان است امروز همين الان اگر ميخواهيد حالتان خوب شود وي را به خانواده اش بسپاريد و برويد دنبال زندگي خودتان و الا شما تنها تبديل ميشويد به يك انسان ديوانه كه همه را بدبخت ميكنيد

اگر كسي رو ميخواهيد نفرين كنيد بي ترديد بگيد خدا نصيبش چنين فردي رو بكنه ولي جدا حرف منو جدي بگيريد در اطرف ما زياد هستند و شايد جتي با ما زندگي ميكنن

 

6 comments:

شبنم said...

مدتي هست كه نظرات رو نميزاري
ولي خوب بود
عالي بود

فرزاد said...

اي آقا ما اينقدر توي اين قسمت نظر خواهي امثال اين شخصيت نا پايدار رو ديديم كه اسم نمي برم
خدا رو شكر مدتي هست ارشون خبري نيست

Anonymous said...

ممنون آرش جان که بازهم این شخصیت رو باز کردی
واقعا من هم با چنین شخصیتی روبرو شدم. اینها همینطور که گفتی اصلا حد وسط ندارند یا بسیار عاشق هستند و یا متنفر. هرجا حرف از مسئولیت باشه سریع و بدون دلیل کنار می کشندو احساس خودشیفتگی خارق العاده شان واقعا آزاردهنده است. و بهترین کار هم قطع رابطه و کندن از این آدمهاست
مرسی عزیزم


جادو

Anonymous said...

شما يك جادوگر هستيد شما ديوانه وار يك مسئله رو خوب حلاجي ميكنيد من خيلي ياد گرفتم خدا پشت و پناهت باشه ميدونم مادرت مرده و مادرت خدا رحمت كنه كه فرزندي مانند شما پروراند

Anonymous said...

من واقعا حسوديم ميشه به كسي كه باتوست و تو رو ميبينه و هر روز ميتونه صداتو بشنوه
من نميدونم تو يك نعمتي كه من هميشه دوست داشتم كه كنار خودم ميداشتم
واقعا حال ميكنم يكبار داشتي صحبت ميكرديد من داشتم گوش ميكردم قيافت جدي و خيلي متفكر ميشه و كلا طرف وقتي از خط رد ميشه زود قطعش ميكني
كلا جزئياتو حوصله نداري گوش كني ولي طلا هستي

fereshteh said...

سلام ممنون از مقالتون خیلی جالب بود
من خودم بردرلاینم و اکثر این موارد در مورد من صدق میکرد .راستش الان که این متن و خوندم کلی از خودم ترسیدم:D