Saturday, October 23, 2010

مهرباني من

بارها و بارها ديديم طرف ميگه من به تازگي دچار استرس شدم ولي من مي خوام يك چيزي را در اينجا در معناي كه امروز برخورد كردم معين كنيم  كمي تامل كنيم چون بارها و بارها من ديديم افراد فرقهاي رو نميدونند

ما زمانيكه مي گيم من دچار استرسم و صحبت ميكنيم ما از اضطراب صحبت ميكنيم نه استرس ،استرس در يك جا يا مجموعه تحت فشاره ولي اضطراب وقتي كه نگران اتفاقات آينده و چيزي هستيم اين جواب يكي كه سوال كرده بود برگردم به يك چيزي كه مدتي بيشتر در موردش مي خونم و جمع ميكنم كه در دنباله اون دوست دارم واقعا دقت كنيد.

هميشه گفتم مهربان بودن و مهر خواه بودن و محبت را گدايي كردن هم معني آن فرق ميكنه از شما خواهش ميكنم به عرايضم دقت كنيد بقدري در اين مورد خواندم و هميشه مي خوانم و علم داريم و شما هم بخوانيد ميدانيد كه ما در ايران معزل داريم و واقعا وحشتناكه چيزي كه من ميبينيم و هر روز برخورد ميكنم.

عزيزان توجه كنيد آدم مهربان كسي است كه اين انسان فردي شده كامل و به قول ما پخته شده و با توجه به زندگي و شرايط موجودي كه داره و به جهت خاطر جمعي كه فرد به خودش داره و حسي كه به ديگري داره كاري رو انجام ميدهم و محبتي رو ميكنه كه درسته. و يا محبتي ميكنيم كه درسته مثلا خريد يك اسلحه يا هر نوع چيز بد براي پاسخ به نياز فرد اسمش محبت و مهرباني نيست شايد دوست داريد اين كار رو بكنيد ولي درست نيست فراموش نكنيد انسان مهربان بعلت حس و كاري كه درسته اون كار روميكنه.و اين كار به آدم حس پاداش دست ميده آدم به حس اين كار و حتي عشق به اون آدم حتي از خواب بيدار ميشه و چشماشو صبح باز ميكنه

من فردي رو ديديم با وجوديكه ابدا فردي رو كه دوست داشت در صبح كه بيدار مي شد دلش نمي خواست بد خواب بشه با همه حس اگه مي تونست بيدارش ميكرد چون وجودش از اون فرد لبريز بود و مي خواست باهش حرف بزنه و باهش خوش بگذرونه چون ا ز بودنش وداشتنش احساس رضايت و خوشحالي ميكند و واقعا خدا رو هم شكر ميكنه كه چنين فردي رو داره و اين فرصت بهش داده شده كه دوست داشته باشن و به همه نشون بدن و زندگي و جهان رو لمس كنند و بفهمند و هيجان وي هيجاني هست كه وجود آدم ازش لبريز مي شه و به خودش ميگه من كاري خوب و درست رو كردم و ازش بي نهايت پاداش بردم و حس خوبي كردم و هميشه اين حس رو داري آنهم چند برابر بردي وقتي كه توي اين كار مهرباني و كار گذاشتي و بهت سود و احساس خوب دست ميده چون عملا اين حس بهش دست ميده اگر 50 تومان خرج كرده 500 تومان گرفته و حسش رو داره و خسته نمي شه و در اين شرايط هست كه من مي تونم بگم نسبت به كسي مهربونم و از اين شرايط هم ديگران لذت مي برند هم خودم و كاري كه كردم برام رنج و درد و سر شكستگي هم نداشته و وقتي از اون براي ديگران تعريف ميشه و ميكنم حس سربلندي بهم دست ميده چون مي دونم هيچ حسابي نه داشتم و نه كمبودي محبت و عشق و دوستي و مالي.



ولي ما توي مملكت عزيزمون ما بيشترمون واسه هم به حساب كار ميكنيم ولي بر خلاف عرض بالاي من رنج ميبريم و براي اينكه هميشه از رنج و درد براي ديگري كاري ميكنم كه دوست ندارم و كاري كه ميكنيم دوست نداريم و نگران هم هستم و شايد هم ميكنيم و فكر ميكنيم و سوال ميكنيم چرا بايد اين كار رو براي كسي و فرد بكنم ميدونيد چرا ميكنيم؟ چون فكر ميكنيم طرف را دوست داريم و مي خواهيم محبت وي را جلب كنيم چون وي هم متقابلا براي ما به هر شكلي جبران كند ولي من حسابي با كسي توي محبت ندارم ولي فردي كه براي كسي محبت خركي ميكنه چرا اين كارو مي كنه؟

چون شما درك كني و بفهمي من آدم خوبي هستم توي ايران طرف رو دعوت  مكنيم خونمون يا بيرون دعوت ميكنيم نه حوصله فرد را داريم نه جونشو ولي من بايد تو رو دعوت كنم چون من توي اين شهر بايد با ديگران ارتباط داشته باشم و بچه هايم هم همينطور و من شما رو دعوت ميكنيم غذا مي پزم ازتون هم تعريف و تمجيد ميكنم و چند بار تا دم در مي آيم و منت ميزاريم اما اسمش مهربوني نيست بلكه مهر خواهي منه.

چون همش از اين مهماني و دعوت رنج بردم و درد كشيدم هم خودم هم دخترم هم مادرم هم شوهرم و من در انتها عصباني هم هستم

ما محبت گدايي ميكنيم چرا؟ چون مي خواهيم بگويند ما خوبيم و فداكار ما محبت گدايي ميكنيم چون از شما فرداش آسيب نبينم و نق نشنوم و پشت سر من خانواده حرف نزني و آبروي منو نبري

مهرخواه كسي هست كه كاري ميكنه كه درست نيست و درست نميدونه با كارش حرص ميخوره ولذت نمي بره

من هميشه وقتي جاي خواهش مردم مي رسه نگاه ميكنيم چطوري صحبت ميكنيم ميبينيم و مي بينند كه با اشتياق صحبت ميكنيم يا نميكنم و ميبينيم لذت ميبرم يا نه؟ ولي وقتي حوصله ندارم ولي فرد رو تحمل ميكنيم من مهر و محبت رو گدايي ميكنيم چون يا تو بزرگتري يا اومدي خونه من يا فردي هستي كه همه بهت احترام ميزارند و من هم بايد اينكارو بكنم من بايد از تو بترسم چون فردا نري توي فاميل پشت سر من صحبت كنيد كه من توي نظر مردم مشكل دار بشم و فاميل حرفي بزنند و روزي كه شما مهرخواهي مي كنيد كاري نيست كه شما دوست داريد بلكه رنجي رو تحمل ميكنم كه از تو به هر شكل يا تمجيد بشنوم و يا آسيب نبينم ميدانيد بعد من با اين رنجي كه به خودم دادم كه كسي خوشحال بشه مي خواهم در خانواده و فاميل و دوستان و اطراف كم كم مي خواهم كسي باشم كه مردم منو دوست داشته باشند.

ولي چرا و ما كي بچه مهرباني بار مي آيم؟ بزاريد بگم ما وقتي پدر و مادر مهربان داريم كه امكانات هم دارند به ما امنيت و آرامش ميدهند و به ما عشق ميدهند به ما محبت ميكنند و ما رو دائم نوازش مي كنند و دائم به فرد اعتماد به نفس مثبت ميدهند من تبديل مي شوم به فردي كه روي پاي خودم مي ايستم و هر كاري كه ميكنم دوست دارم.

ولي وقتي ما پدر و مادر نا مهربان داريم و نادان هم باشند، امكانات و تربيت اين باشه كه تشنه و عطش عشق و محبت را حتي كنار پدر و مادر داشته باشه و نوازشش نكنند و تنبيه بشه و تهديد بشه ميدانيد ما همون دو سالگي مي فهميم كه بزرگترين و مهمترين كالاي دنيا مهرباني است و چون خودش محبت نديده و نداره تشنه محبت ميشه و توي زندگي راه مي افته براي گرفتن محبت و گداييش مي كنه.

آنهم به هر شكلي و با كلك ميبينيد اين بچه هاي به زبان شما بي گناه و معصوم اينقدر به نظر من كلك باز هستند نه معصوم دست به هر مانوري ميزنه وقتي تنها وقتي سه يا چهار سالشه مي بينيد دروغ ميگه ،تملق ميگه،توي بغل مي ره بوس ميكنه تا محبت بگيره چون مي دونه وقتي محبت مي گيره تنبيه نيست و نمي شه

من دست فردي كه به من فرصت داده دوستش داشته باشم هميشه مي بوسم چون به من وقت و فرصت داده كه من عشق و محبت كنم و هر كاري هم بتونم مي كنم البته هر كاري كه درسته و خوبه و خدا ميداند اندازه سر سوزن هم انتظار بازگشت نداشتم هيچي تصورش رو هم نكردم و نميكنم چون عشق داشتن مثقالي و محبت براي من وزني نيست كه طبقه بندي بفروشم و معامله كنم.

و روزيكه پدر و مادر توقع داشته باشند و به زبان بيارند من تو رو به اينجا رسوندم بايد تو هم براي من فلان و بهمان كني

من محبت نكردم اما معامله چرا با طفلم كردم

من اگر همه دنيا جمع بشوند روزي بياد بهم بگه محبتم طبيعي و نرمال نيست و غير طبيعي است توي زندگيم براي من زماني خالصترينه زماني كه ميبينيم دارم كاري ميكنم كه دوست دارم و لذت ميبرم من كاري رو نميكنم كه به قول شما بايد انجام دهم من كاري ميكنم كه دلم مي خواد و بي نهايت دوست دارم .

من در همه جا و شكلش هم ميكنيم

ولي فردي كه محبت رو گدايي ميكنه اوني است كه براي حقش نمي ايسته نمي گيره وناراحته و مضطربه .

كسي كه آدمي هست كه محبت گدايي ميكنه وقتي كسي ميدونه خواسته اون نامشروع هست نمي تونه بگه نه و كلا در برابر خواسته هاي آدمها مشروع و نامشروع به شرطي كه مي شناسند و نزديك بهش هستند نه نمي گويند بعد ميدانيد چرا من بد هستم كه نه رو به همه كس ميگم.

توي ايران همسايه مي ياد ماشين ما رو قرض كنه ميگيم با كمال ميل خواهش ميكنيم ،قابلي نداره متعلق به خودتونه ولي هم ماشينو برد درو بستيم ميگيم: عوضي چرا ماشينو از من گرفتي مگه همسايه بغلي نبود، مگه داداشت نبود، ميرفتي از آشناها ميگرفتي ،مگه كسي نداره بايد من تاونشو بدم ،بعد طرفو دهنشو توي ذهنمون سرويس ميكنيم تازه مي آيم سراغ خودمون كه آره مثل اينكه روي پيشوني من نوشته ،احمق يا خر،نوشته از من سواري بگيريد ، نوشته و مي دونند من نمي فهمم .

بارها افرادي كه با من بودند ديدند و البته صد البته رنجيدند و تائيدم نكردند ديدند كه كسي چيزي خواسته گفتم نه نميدم و

نمي تونم شرمنده ام و هميشه زير بار انتقاد بودم همه خانواده ميدونند چون من اين جرات را دارم كه وقتي ازم چيزي ميخوان بر ميگردم ميگم نه شرمنده نميدم احتياج دارم شايد نزديكان من مي توانند شهادت دهند

عزيزي بهش توصيه ميكردم تو هم سعي كن مثل من باشي البته خيلي دوست داشت مثل من به قول خودش رك باشد مي گفت نمي تونم دو روزه كم آوردم چون تازه كه مثل تو صحبت ميكنيم گرفتار مي شم چون باز خودمو سرزنش ميكنم وقتي ميگم نه مثلا ماشينمو نميدم كه اي بابا دشمن ساختم، يكي رو دشمن خودم كردم ماشين ندادم ،حالا ببين چي پشت سرم نگه،حالا اين ماشين چه اهميت داره،كاش با تاكسي ميرفتم اين كار رو نمي كردم ،



ببينيد بدبختي اينجاست فردي كه دستش به جهت انتظار محبته حتي وقتي كه محبت مي دهد زجر ميكشه توهين ميكنه هم به خودش هم به ديگري و تازه خواهش طرف رو مي خواهد رد كند باز گيره چون ما ياد نداريم صادق باشيم و واقعي نيستيم

من افراد ديدند ماشينم را ميدهم وقتي هم دادم ميگم ببر نه حرفي ميزنم و نه منتظر هستم تازه راحت هم هستم اگر هم ندم و ماشينمو بارها شده ندادم، ولي بازم راحتم چون با خودم و ديگري صميمي هستم من اگر ميگم بله با بله گفتنم راحتم ،ميگم نه با نه گفتنم هم راحتم.

من نه به كسي بدهكارم و طلبكار نه حسابي به كسي دارم كه طبق اون محبت كنم چون فردي كه منو مي شناسه ميدونه كه من هم نه مثل آب خوردن ميگم نه و بيشتر برخورد جدي دارم و هيچ زمان هم متاسف نيستم و وقتي بله ميگم ناراحت نيستم و پشت سر عصبي نيستم اونهم توي برخوردهايم با ديگران

من اگر كاري كردم كه درست بوده و اسمش محبته رشدم رو كردم و پاداشمو ده برابر گرفتم

من محبتم رو يكطرفه بي اندازه ميكنم و محبت رو هم هميشه يكطرفه ميخواهم

4 comments:

شبنم said...

سلام مرسي مرسي حال كردم من با شناختي كه از تو دارم هزار در هزار در مورد خودت و طرز صحبتت ترديد ندارم كه در نه گفتن استادي
چشم كساني كه نمي تونن ببينين من نظر ميزارم و رنج ميكشن كور

Anonymous said...

"شرط دل دادن دل گرفتن است وگرنه يکي بي دل ميشود وديگري دودل و بدان بايد گرمترين احساسات را نصيب کسي کني که در سردترين لحظه ها به يا د توست و آگاه باش که خوشبختي ,داشتن دوست داشتني ها نيست ,بلکه دوست داشتن داشتني هاست "
مرسی آرش جان

جادو

Anonymous said...

جناب شمس خيلي جالبه اين مطالب رو براي خودتون و ديگران ميزاريد من فكر نكنم كسي بگه بي فايده بوده
شايد بهتر باشه بعضي مواقع عكسي هم از خودتان بزاريد يا كمي هم عكي بزاريد مي شود كمي هم به زبان انگليسي بنويسيد من مطالب شما را به زبان انگليسي خوندم خيلي لذت بردم

Anonymous said...

سلام
نوشته جالبي بود واقعا احساست همين است رك بودن يك امتياز است اينكه ما بتوانيم با خودمون و احساسمون رو راست باشيم تا مجبور نباشيم خودمون و ديگران را وادار به كاري بكنيم كه پي امدي از نارضايتي داشته باشه و نه گفتن يك هنر است من وقتي مي خواهم نه بگم به 3 چيز توجه مي كنم احساس خودم انچه كه درست است و تاثيري كه اين نه ممكن است روي طرف مقابل من بگذاره را در نظر مي گيرم مثال مي زنم من سر كلاس دوست ندارم موقع درس دادن كسي بره بيرون وسط درس دانش اموز اجازه مي خواهد كه بره بيرون من در حالي كه تعجب خودم رو نشون مي دم مي گم الان؟!وسط درس ؟!بعد شاگردم يك دليلي مي اره من در جواب بهش مي گم مي دوني كه من دوست ندارم كسي وسط كلاس بره بعد مي گم بهتر نيست بموني و اخرش بري بعد يا قبول مي كنه يا نمي كنه در نهايت من مي گم اگر خيلي ضروري است مي تواني بري ما بايد كار درست را انجام دهيم گاهي احساس ما كار درست نيست بايد در شرايط سنجيده بشه من از سر كار مي ايم يك فرد توي خونه نياز داره بره دكتر من بگم خسته ام شما با اژانس بريد حالا ان نفر هم مادر يا پدرت باشند چه حالي بهشون دست مي دهد ؟يك عمر است زحمت ما را كشيدن تو همان لحطه يك قلب يواش و بي صدا ترك بر مي داره بعضي وقت ها لازم است ما بر خلاف ميل خودمون كاري را انجام بدهيم چون عقل بايد بالا تر از احساس عمل كنه اما عزيزي كه مي گه من محبت را يك طرفه مي كنم و يك طرفه مي خواهم مثل اين ميمونه كه من بگم من انقدر پر از محبت هستم و غني هستم كه مي توانم برم بچه از پر ورشگاه بيارم بزرگ كنم و تمام محبت هاي يك مادر را بهش بكنم اما بچه من بره از تو كوچه محبت گدايي كنه اين چه صيغه اي است ؟در حالي كه چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است اول خونه بعد همسايه شما بدانيد و بچه نباشيد كسي مي توانه محبت اش را منتشر به خارج از خونه كنه كه خونه رو لبريز از محبت كرده چرا بعضي ادمها دوست دارم را به كسي كه دوست دارند نمي گويند ولي توي نوشته مي ايند دست طرف مقابلشون را مي بوسند طرف دلش لك زده اين و از زبان عشقش بشنوه اما ان وقتي روبروش است مي گه من كسي رو دوست ندارم هيچ كس را روي كلمه هيچ هم كمي تاكيد مي كنه من نطر خودم را مي گويم بعضي افراد مي ترسند كه بگن كسي را دوست دارند چون گفتن اين حرف شهامت مي خواهد چون انها فكر مي كنند تا زماني كه اين حرف را نزدنند مخصوصا رودر رو مسوليتي را ندارندطرف مي گه من انطور عشق مي ورزم كه خودم بخواهم نه ان چيزي كه ان ازم بخواهد چون من توانم شايد براي محبت كردن يك مثقال است ان يك كيلو مي خواهد اما من زعفران فروشم به ديگران مثقالي زعفران مي فروشم براي همين زعفران گران است اما جنس هاي كيلويي ارزون است عزيز دل ديگران كه لبريز از محبت هستند و مي توانند به ديگران محبت كنند بدونه چشم داشت چيزي از دست نمي دهند و كلي هم بدست مي اورند اما از قديم گفته اند از نخورده بگير بده به خورده كه خورده دونش درد مي كنه من كه ازبچه گي لبريز از محبت پدر و مادر وخواهر و برادر بودم و هميشه بهترين دوستان عالم همراهم بوده و هيچ كمبودي از هيچ نطر ندارم تشنه اين هستم كه كسي كه دوستش دارم ان محبتي را به من بكند كه من ازش مي خواهم در حالي كه من خيلي از خواسته هام رو به خاطر ان گذاشتم كنار يا تغيير دادم اما ان از ساده ترين چيزها هم نمي توانست بگذره من از گذشت فداكاريهاي خودم خوشحالم از اينكه مي توانم اين طوري باشم اما از اين كه طرفم نمي توانه انعطاف داشته باشه من احساس مي كنم فلج عطفي است دستش را يكي قطع كرده پاش را يكي حالا معلولش به ما رسيده ببخشيد از دوستان كمي از اين حرفها شوخي بود چون بعضي ها جدي مي نويسند ما هم گفتيم كمي مسايل را باطنز بنويسيم ارش عزيز وقتي ديدي كه مي تواني در خواسته هايت تغيرايجاد كني و خواسته ات شد خواسته طرف مقابل ات البته خواسته هاي معقول بدون كه توي دوست داشتن ات حل شدي و تو ديگه ارش نيستي تركيبي از ارش و عشق ات هستي لطيف تر مهربان تراز تمام انچه بودي وهستي
ممنون