Monday, October 18, 2010

ما هنوز همو دوست داريم

هميشه ديديم افرادي كه مشكل دارند يا جدا مي شوند براي فرار از درد فراق و جدايي سفر ميكنند

عالمي مي گفت هم جدا شدي بايد سفر كني بعد برگردي زندگي ديگه اي شروع كني و توي زندگي نكبتي مي مانند و تحمل ميكنند و بعضي وقتها وقتي سوال ميكني چرا جدا نمي شوي ميگويند ته دل به هم علاقه دارند .

ببينيد ما اگر مشكل و گيري تو احساسات و ناراحتي داريم و جدا هم شويم اما فكر كنيم سفر كردم مشكل حل مي شود متاسف هستم چون اگر به هر جاي دنيا هم برويم مسائل و مشكلات با ما مي آيد

آخه اشكال ما توي اين سفرها اين است كه ما خودمون را با خودمون مي بريم و حتي اون شخص را با خود مي بريم و مشكلات هم همچنان مي مونه البته محيط خيلي خيلي كم اثر داره بعضي مواقع هم هيچي اثري نداره.

ولي اينكه ما بگيم كه به هم علاقه داريم در ته دلمون علاقه داشتيم و داريم من برام هميشه جاي سواله كدوم علاقه ؟و دوست داشتن؟ چون من باور دارم آدمي كه به كسي علاقه داره مراقب و مواظب ديگري هستش نه جدا و با مشكل با هم كنار بيايند نه اينكه خون ديگري را بريزند و هم را آزار دهند به هر طريق و هر درجه اي

تعجبم بعضي اگر علاقه نداشتند چه ميكردند؟

اين جور افراد يا يك زندگي عجيب يا خيالي دارند و ذهني كه هيچ چيزش با هيچ چي جور نيست ما سر زندگي و رابطه نكبت مي مانيم چون

بعضي از ما فقط وحشت از طلاق و جدايي داريم و اسمش را مي زاريم علاقه و دوست داشتن مسخره ترين كلمه ساخته شده مغز بشر ولي بايد واقعا بعضي وقتها ته اين قلب را لايه روبي كرد و ديد اين چه عشق و علاقه اي هست كه اينطور تعريف

مي شه

ببينيد بعضي عشقها واقعا فقط در ذهن هستند و واقعي نيستند و ما ازدواجي هم داريم كه ذهني است نه واقعي و بعدش جالبه طلاقي هم داريم كه ذهني است نه واقعي افراد گاهي عشق به هم ندارند بلكه از روي خشم و قهري كه ما به زندگي و بقيه در زندگي داريم و ما كه در خانه زير دست و پا له مي شويم ميريم مردي را پيدا ميكنيم كه وقتي بيشتر جلو مي ريم ميبينيم مرد ما نيست و ما تازه رفتيم اين فرد را پيدا ميكنيم كه از ما مراقبت و مواظبت كنه و بعد هم مي بينيم وي ميره دنبال موارد ديگر مثلا خانوادش ميره و يا ميبينيد بله به ما كاري نداره و چيزهاي ديگه ارجح هستند

ما يك چيزهايي مي سازيم و با دنياي ذهني زندگي ميكنيم و وارد دنياي تخيلات و ذهني هم مي شويم براي همه موارد تعريفي از عشق داريم كه اصلا عشق نيست و تعريفي و تصوري از دوست داشتن كه اصلا دوست داشتن نيست و از ازدواج كه اصلا اسمش ازدواج نيست يا حتي از طلاق كه اصلا اسمش طلاق نيست

خوب زندگي رو جالبه ول هم ميكنيم و جدا هم زندگي ميكنيم و ترديد هم نيست هر كس دنياي ديگر بعد از اون دنيا رو داره

آخه چي باقي مي ماند و كدام معجزه باقي مي ماند و تنها مي خواهيم طرف صرفا تازه متعلق به ما باشد كه اصلا شايد وي نخواهد
تازه همان مرد جالبه وقتي در مورد بچه و زندگي چيزي از آنها مي خواهيم بعنوان باج دادن آن را تفسير ميكنند و تازه عشق و علاقه را در خود ميدانيم و مي گويم در وجودمان است.
توي خانه خانوادگي پدر و مادرمان هم هميشه عشق و علاقه بعضي وقتها رو هوا پخش مي شود و تازه ما نمي دانيم چيزي را مي توانيم بگيريم يا نه ؟خدا بخير كنه اگر ما از خانواده پر جمعيت هم باشيم كه چه بگويم پدر و مادر تنها به دو تا سه بچه بيشتر نميرسند چه برسه به 4 يا 5 تا بچه آخه بچه و زن امروز همون بچه ديروزه كه هيچ نداشته.

چون ما در يك زمان نمي توانيم دو تا ماشين را رانندگي كنيم تازه من هميشه تعجبم مسئوليت پدر مادر كجاست كه همينطور بچه مياورند
تازه ما مي ريم دنبال كسي كه همانقدر كه ما از خونه بيزاريم يا وي وابسته هست يا بيزار اگر هم فكر ميكنيد اسم اين زندگي است نه نيست و اينكه طرف تغيير پيدا ميكند بايد بگويم نه ،نه، تغيير نميكند
متاسفانه بايد چشم را بايد باز كرد و گقت صبح بخير چون واقعيت هميشه جز چيزي هست كه ما تصور ميكنيم
ما فقط دوست داريم جهان را بپرورانيم و تخيل كنيم چون ما توي خونه هم كه بهمون محبت نمي شد جز تخيل چاره اي نداشتيم
ما مجبور باشيم و هستيم كه همسر دوست پسر خودمون را پنج برابر زيباتر و بهتر و عاليتر مهربانتر و پاكترتصور كنيم چون بتونيم باهش ازدواج كنيم و وقتي هم ازدواج كرديم تا دلمون خواسته به اون سمتي رفتيم كه نبود و فقط تحمل كرديم
با مشكلات هم كه رو برو هم مي شويم راهي انتخاب ميكنيم كه واويلا است مثل اينكه مي گوئيم مدتي جدا زندگي كنيم به به،مانند اينكه كسي بگه من توي جاده صاف نميتونم راه برم اما ميخوام برم توي جاده سنگلاخي بدوم بله بعضي واقعا ته داستان اين هستند
اينها واقعي است و آيا چيزي كه در اين زندگيها شبيه واقعيت است نه نيست ما بروي زندگي و افراد بايد روي آنها حساب كنيم مسدوليت در قبال هم 100% هست نه 50 درصدي در برابر هم ابدا سهم بندي ندارد
واقعيت را نگاه كنيد ول كسي كه اول اشتباه مي كنيد بار دوم اشتباه بزرگتري ميكنيد اگر درست پايش را نگذارد توي اين دنيا ميليونها انسان شايد خواستگار داشته باشند مهم اين است كه مناسب هستند يا نه

11 comments:

شبنم said...

هميشه زيبا و محكم مانند خودت
باعث افتخاره شناختنت و دوستي با تو

Anonymous said...

کاملا با نوشته ات موافقم. خیلی ها موقع جداشدن همون لحظات خوش کوتاهی راکه با هم داشتند بهانه می کنند به نام عشق و دوستی که باید گفت این خیلی احمقانه است و این حس جز یک وابستگی که به مرور زمان رفع میشه نیست. و این احساس در خانمها خیلی بیشتر دیده میشه که باید با این حس مقابله کنند تا بتونند تصمیم درستی بگیرند. ممنون آرش جان

جادو

Anonymous said...

مطلب قشنگي بود اما من يه اعتقاد كلي راجع به شروع يك رابطه دارم كه به اين فلاكت نيافته اونم اينه كه وقتي با يك نفر اشنا مي شيم بايد در مورد گذشته اون فرد تحقيق كنيم و بدونيم چرا رابطه قبلي اش به هم خورده يا چند سال طول كشيده و علت اختلافشون چي بوده و با اگاهي از گذشته و مشكلات اخلاقي و رفتاري فرد وارد رابطه با اون بشيم يا نه
خيلي وقتها مردهايي كه ازدواج مي كنند و جدا مي شوند اگر زني با انها رابطه عاطفي بر قرار كند بعد از طلاق ان مرد بايد بداند چرا همسرش او را ترك كرده تا مجبور نشود وارد يك رابطه غلط شود و تحمل كند و بعد هم عذري داشته باشد كه ما همو دوست داريم با اينكه اقا دست بزن داره
البته ازقديم مي گن زن مرده رو زن بده زن طلاق داده رو سنگ بده

فرزاد said...

به نظر من از وقتي فيلترها اين سايت كمي زياد ميشه كسي كسي رو دوست نداره كسي هم نظر نمي زاره از من مي شنويد ايت قسمت رو بديد به مت تا بتركونم واستون

Anonymous said...

جناب فرزاد از نظر شما وقتی میایید اینجا فحش نثار هم می کنید یعنی همدیگرو دوست دارید؟ نه آقا برو خودتو درست کن شما یک آدم لوده بیشتر نیستید که دچار اختلال شخصیت هستید

Anonymous said...

مطلبي بي نهايت درست و خوب بود
شما واقعا كارتون درسته
خدا پشت و پناهت

Anonymous said...

به طور کل این صفحه غیر از خوانندگان گذری که گه گداری یه سری می زنن و یه چیزی می گن چهارتا خواننده بیشترنداره که سه تاشون دیوانه اند و یکی شون انسان عادی
دیوانه شماره یک - خانم دکتررررررررررررررررررشبنم ( لطفا به گزینه دکتر توجه فرمایید ) که یک انسان آویزان بیشتر نیست که یه مدت آویزون شد بعد شاشیده شد به هیکلش
دیوانه دوم - خانم غزل خانم که یه بی حیا ی بی چاک و دهن بیشتر نیست که مامانش فقط بهش یاد داده فحش بده
و دیوانه سوم - جناب آقای پروفسور فرزاد که یک لوده به قول دوستمون و یک لات پایین خیابونیه که احتمالا با غزل خانم تمرین فحش دادن می کنند
یک انسان معمولی هم هست به نام جادو که سعی می کنه بچه خوبی باشه تا حالا هم موفق بوده
البته با عرض پوزش جناب اقای دکترررررررررررررررررفرزین یادم رفت دکترای مشاور خانواده از امریکا که همیشه مارو مورد لطفشون قرار می دن و سخنوری های بسیار می کنند ( البته فقط تو همه حرفاش می خواد بگه که من دکترم )

Anonymous said...

تعداد خواننده ها رو با تعداد کامنتها نمی سنجند. من خودم ممکنه خواننده و طرفدار یک وبلاگ باشم اما نظر نذارم. به این دسته توی دنیای مجازی میگن خواننده ی خاموش. این چند نفری که شما معرفی کردید خواننده هایی هستند که همیشه نظر میذارند و آرش رو از نزدیک میشناسند. من خودم به شخصه بخاطر مطالب مفیدش این صفحه رو به چندین نفر معرفی کردم. منتها بخاطر نظرات همون سه نفر بعضی ها ترجیح میدن در نظرات دخالتی نکنند و فقط به خواندن اکتفا کنند
یک دوست

شبنم said...

من باز مجبورم يك احمق بي بته رو ارشاد كنم با دليل و مدرك
با آرش صحبت كردم و اين آمار رو برام فرستاد براي هركس دوست داره من اين آمارو چاپ كنم
در ما قبل طبق آمار وبلاگ
Pageviews last month
869
نزديك به 869 نفر بدون تكرار آي پي اين وبلاگو بازديد كردند
در يك روز متوسط 89 نفر اين وبلاگو بازديد ميكنند و روزي 20 نفر تنها تازه وبلاگو بازديد كردند
دكتر بودن يا نبودن هم بي ترديد عرضه مي خواهد چون شما هم كه نظر گذاشتي بي ترديد عرضه داشتي چيزي ميخوندي و چيزي مي شدي
بس بريد قبرستاني كه لياقتتون باشه

فرزاد said...

اي ننه،خواهر
اولا تو و امثال تو دستمال دم مستراب من هم نيستي اينو جدي بهت ميگم چون ما اسم داريم و هويت تو معلومه اسم كه نداري و هويت كه هيچ سواد و مدرك هم به قول شبنم نداري بته هم نداري ايمان دارم
پس اگه تو هيكل تو آرش شاشيده ما خبر نداريم ولي از امروز ما تو رو بعنوان دستمال كاغذي مي شناسيم كه مي تونيم مثل همه كه خودشونو با تو تميز كردند انداختند بيرون ما هم بهت هويت و كار بديم

Anonymous said...

تو بگو كي هستي كه دكترارو مسخره ميكني؟
بايد يا علمت و مدركت بيشتر باشه يا كم كم بايد قدر كلفت من چيزي
بدوني و سواد داشته باشي