Saturday, August 07, 2010

معتاد و اعتياد

در رابطه با اظهار نظر خانواده در رابطه با ازدواج فرزند و جهت ازدواج چه راهي باید طی كرد و چه بارها به کرات اشاره كردم و شاید نیاز به برگشت به گذشته نيست كه مادر و پدر بايد چگونه عمل كنند
اما من چيزي كه در ايران ميبينيم كولاك كرده معتاد مي باشد يكي شخصیت معتاد شخصيتي در رابطه با انسانها اينها كساني هستند كه از اینکه تنها باشند وحشت دارند و همیشه باید با يكي باشند و وقتی با يكي هستند اين مسئله تمام زندگي آنها را تحت شعاع قرار ميدهد و در رابطه اینها توقعات بسیار هم از خودشان دارند و هم ديگری و نوع ديگر اعتياد مواد مخدر چگونه است
اعتياد زمينه ارثي دارند ثابت شده بعضي  افرادي با خوردن اولين جرعه و يا اولين مستي ده برابر هر فرد ديگر لذتي و حالي كه به آنها ميدهد بيشتر است  اين مسئله تقريبا كمي بحث ميشود كه ژن الكلي بودن توي افراد هست در رابطه با ديگر مسائل در رابطه با مواد مخدر هم همینه  
توصيه من جدي هميشه اين است كه اينجورمواد رو يك بار هم نبايد امتحان كرد چون اولين پك به سيگار يا شما را شيفته ميكند يا حس ميكني ازش و تغيير حالت بدت مي آيد ولي زمينه ارثي است و تحقيقات در مغز نشون داده لايه هاي پاييني مغز اين لايه فعال هست و افراد رو سيگاري ميكند افرادي بوده اند سكته مغزي كردند اون تيكه كه آسيب ديده است ديگر ميلي به سيگار نداشتند ولو 40 سال سيگاري بودند
ما زمينه هاي مغزي و ژني داریم و متاسفانه آمادگی هم وجود داره ولي يك چیزی را من با توجه به محيط خودم و مكاني كه زندگي كردم و دوستانم بگم من تا به حال نديدم آدمي معتاد باشه و این شخص خجالتي نباشه من اكثريت افرادي كه ديديم معتاد بودند خجالتي هم بودند كه باز اين بر ميگرده به آسیب همون 14 تا 36 ماهگي كه همه خجالت ما از اون زمان توي شخصيت ما مي آيد
روزي كه من آسیب مي بینم و كمي هم حالت طلبكارانه واضطراب همراه ميشه خطر منو براي اعتياد بيشتر ميكنه
و مسئله ديگر اعتياد اينه وقتی ما در خانواده اين برامون نهادينه ميشه كه ما ديديم كه حل مشكل و نگراني تنها توسط يك جسم و چيز خارجی هست مثلا من گريه ميكردم بهم پستونك مي دانند يا من ميديديم تا مادرم يك مسئله مي شد ميرفت يك قرص ميخورد و يا پدرم ميخواست بگه خيلي ناراحته سيگا رميكشيد من نا خودآگاه ياد گرفتم كه با يك ناراحتي و مشکل و پديديه اي
 مي شه ناخوداگاه با يك وسيله در افتاد و رفع مشكل كرد.
و شكل ديگر افرادي هستند كه زمينه اي دارند از افسردگي كه آنها را آماده ميكند براي اعتياد اينها كلا بي انرژي و بيحال و كم حوصله هستند يا سر خوش هم هستند كه ميزنند يا ميخورند كه از اين حال تكون نخورند
چرا توي مجالس مشروب ميخورند توي ايران بارها ديديم و بي نهايت ديديم چون افراد
 مي خواهند حال يا شكل و حس ديگري پيدا كنند فردي كه 40 سالشه يك گيلاس دستشه هي مزه مزه ميكنه چرا اينكار رو ميكنه؟جز اين است كه مي خواهد اون حس عادي و طبيعي خودش را نداشته باشه و يك حس و احساس ديگر داشته باشه و يا ميخواهد از طريق اين مشروب حال ديگري داشته باشد و موسيقي براش معني ديگري پيدا كنه يا اين اجتماع و دخترها و رقص براش معني ديگري بده؟
ولي منو ببخشيد ما اين كارو توي مهموني ميكنيم كه رنج رو آنشب لا اقل نبريم درد نكشيم و امشب خودمون نباشيم و از خودم نفهمم كه حال كنم و اين زمينه جدي مي شود كه آدمها رو ميتونه به اين سو بكشه البته مي شه به اين موضوع اعتياد و معتاد به عنوان يك بيماري هم نگاه كرد
ولي خوب اينكه بگيم معتاد بيماره من موافق نيستم چون اين خوب مسئوليت رو از طرف دور ميكنه و ميگه خوب من بيمارم و ديگران بايد من درمان كنند و خوبم كنند
ولي من شخصا مسئوليت را گردن خود فرد ميزارم و ميخواهم خودش براي خودش يك كاري بكنه
در نتيجه واقعا اعتياد همانطور كه فردي در استعداد موسيقي و شعر  و تواناييهاي فردي متفاوتيم و كمه ولي در رابطه با اعتياد متاسفانه زياده يعني يك عده آدم هستند كه آماده هستند كه درگير شوند
مسئله ديگر به نظرمن در دسترس بودنه يعني در دسترس باشه شايعه تر هستش ولي در جوامعي كه مشروب بيشتر مي خورند ولي متاسفانه وقتي هم غير قانوني هست مسئله كه رو مي شود به نظر اين فرد سر تا پا تقصير و بيسواد ضررهاي و تبعات پنهاني اون صد برابر مي شود طوري كه الان حرفي كه هست و من ديديم خودم خوندم و اينو بعنوان پروژه ارائه دادم يك بار در آمريكا وقتي ويسكي ممنوع بود جنايت و فساد در رابطه با ويسكي خيلي زيادتر بود
وقتي هم كه قانوني شد معتاد زیادتر شد ولی جرم جنايتهاي آن از ميان رفت
در نتيجه مسئله اجتماعي اعتياد  مربوطه به مثلا علامت سيگار در كشور ما بعنوان كلاس و بزرگي بود وقتي من كمي جوانتر بودم  معمولا اين مسئله دست به دست هم میداد كه اين ماده بيشتر شيوع پيدا كند
منظور من اينه مجموعه مسائل بالا ميتونه ما رو معتاد كنه و وقتي بحث اجتماعی است ولی در مورد فرد بخصوص اگر نام ببريم شرایط خجالتی و پدر قرصی و اضطراب همه و هميشه يا تصور فرد از خداي خودش كه پدرش بود هميشه سيگار ميكشيد من هم بعنوان فرزند اینطور آماده تر هستم
شايد هم سبب اعتیاد نمیشه  ولی عادت میشه

و بر ميگردم از اينجا به يك سوال و پاسخ جدي خانمي كه به كرات براي من نوشته و همش در مورد گذشته در رابطه با فرد و شخص و كاري احساس همش در مورد گذشته حس گناه و وجدان درد دارد من از شما معذرت مي خواهم بارها خواستيد راه تماس پيدا كنيد ولي براي چندمين بار ميگويم من امكان نه تلفني صحبت كردن دارم و نه من در تخصص من اين است و نه كاري ميتوانم بكنم و نه چنین اجازه ای دارم من تنها و تنها عقيده خودم را ميگويم چون فكر ميكنم آزادي بيان عقيده دارم ولي با توجه به شرايط سفرم كه اين روزها مرا درگير كرده حتي فرصت نوشتن هم ندارم ولي جواب شما را بزاريد اينجا بدهم شايد جواب شخص ديگري هم باشد

ببين عزيز من تو تا زماني كه اين فكر گناه را داري در همين جهنم اين دنيا بارها و بارهاسوخته ميشوي و ميميري به هركه هر چه كردي بگذر. تا از آتش جهنم اين دنيا در امان باشي.
ببين من يك چيزي را قبول دارم و  خدم قبول ميكنم بارها گفتم ما ناقصيم خدا هم اين را ميگويد كه ما ناقص هستيم ما نه بديم نه غلطيم نه گناهكاريم نه كثيفيم نه نجس هستيم نه فاسديم و نه خوب

ما يك موجود ناقص هستيم كه بسوي كمال حركت ميكنيم و در اين مسير به سوي كمال ميتونيم تكميل شويم  من دنيا اومدم مادرم من رو با دختر همسايه مان فرستاد مدرسه چون من انساني بودم ناقص از لحاظ علم و آگاهي  من آموختم و رفتم ولي خوب كلاس اول رو كه خوندم تموم و تكميل كردم دوم رو خوندم و تكميل كردم من هيچ زمان سال اول و دوم را كامل نكردم ولي من تكميل كردم در هر مرحله عمرم من موجودي هستيم ناقص و ميخواهم به كمال برسم و در مراحلي تكميل ميشوم ولي كامل نمي شوم همان كه ما در انگليسي علما ميدانند بهش ميگوييم
 Self actualization
چرا بايد احساس گناه كني و هر روز خودتو محاكمه كني گناه در حق چي و كي؟
من زماني كه چيزي كه صلاح اخلاق و مسئوليت من هست انجام نميدهم اينجا بايد احساس گناه كنم و درد وجدان داشته باشم جرمي در كار نيست
جرم چيزيست كه من وقتي خلاف قانون است ميكنم و گناه چيزي است كه ما مطابق قانون خدا و وجدان اخلاقي انجام ميدهيم
پس گناهكار مسئله اش با خداست و وجدانش و مجرم گرفتاريش با قانون است
اين مسئله را خواستم تفكيك جرم را داشته باشم كه توضيح دادم
صد بار ميگويم انساني كه در بين 14 تا 36 ماهگي با مشكل مواجه ميشه مشكل شرم و خجالت داره ولي انساني كه بين 3 تا 6 سالگي آسيب ميبينه با مشكل سركوفت بد هستي و بد كردي مواجهه است يعني وقتي در بين 3 تا 6 سالگي درست در مورد فردعمل نشده ما موجوداتي  هستيم كه خودمون را حس ميكنيم كه كاري كه بايد بكنيم فكر ميكنيم نميكنيم
مسئله ما توي خيلي جاهات توي تاريخ اين است كه بيشتر مردم رشد بيشتر از 7 سال ندارند يعني
در مرحله اي هستيم كه ميدانيم كه ما موجود بدي هستيم و حس ميكنم و همش ميكنيم و كار بد كرده ايم.
بدي تو چيست كه بايد بد باشي و حس كني بدي تو به اين دنيا اومدي گناهت پس چيه؟
بزرگترين و شاهكاري كه من در عمرم در جمله شنيدم و توي همين اسلام هم من ديديم داريم اين است كه هيچ كس مجرم و گناه كار نيست مگر خلافش ثابت شود و واي بر تمام ما كه هيچ زمان اين نكته رو رعايت نكرديم و از خدا هم جلوتر رفتيم و خود را محقتر حس كرديم
پس تو كاري كه در گذشته كردي فقط يا اشتباه بوده يا درست و همين و تمام
ما خوب و بد هم نميكنيم ما اشتباه ميكنيم وقتی آهنگي رو اشتباه ميزنيم و جواب بد میدهم اشتباه است نه بد
شما در آن مورد فقط كار بد و اشتباه در حق اون فرد كرديد همين

8 comments:

Anonymous said...

بارك ا....
باز هم زيبا كاشتي توي هر مسئله اي هولت ميدهند باز يك جوري به زيبايي بيرون ميايي

فرزين

شبنم said...

مسئله دوم رو كمي بنا به دلايلي بسته بيان كردي و خوب هم حق داشتي
اما باز هم طرف زرنگ باشه حاليش ميشه چي گفتي
مرسي از اينكه همه كامنتها رو ما ميزاريم پاك ميكني

Anonymous said...

ممنون از متن قشنگ
و ممنون از پاک کردن اراجیف همین کسانی که اعتراض می کنند
خسته شدیم اینقدر چرت و پرت خوندیم
کاش کسانی که ادعای تحصیلات می کنند حداقل مث شما کمی توانایی سخن زیبا گفتن داشتن نه اینکه دائم حرف مفت بزنند

Anonymous said...

متن زيبا بود
توضيحات دلچسب
آدم به دوست دخترت حسوديش ميشه

Anonymous said...

سلام آرش جان اینبار هم مثل همیشه خیلی خوب نوشتی. چه زیبا و منطقی جرم و گناه رو از هم تفکیک کردی و چه زیبا بود "هيچ كس مجرم و گناه كار نيست مگر خلافش ثابت شود و واي بر تمام ما كه هيچ زمان اين نكته رو رعايت نكرديم و از خدا هم جلوتر رفتيم و خود را محقتر حس كرديم"
واقعا جای تحسین داره
ممنون آرش جان

جادو

Anonymous said...

تو معركه هستي پسر
رحمت به اون مادري كه شيرت داد

Anonymous said...

من يك مشكلي دارم يك دوست پسر دارم كه خيلي ساعتهاي گرانقيمت دوست داره يعتي ساعتهايش قدر قيمت يك خونه هست
اين علتش چيه؟
يعني پول يك ساعت دستش دو برابر پول ماشيني هست كه سواره؟
اين آدم خيلي هم در خيلي كارها زيادروي ميكنه خيلي كارهايي كه نميشه گفت

Anonymous said...

سلام
من تمام این موضوعهایی را که نوشتی واقعا قبول دارم دبیرستانی که بودیم یک دبیر دینی و قران داشتیم که هنوز یک حرفش توی گوشم است می گفت اگر یک دوستان را توی خیابان با یک مرد دیدید چه فکر می کنید؟هر کسی چیزی می گفت ؟معلممان می گفت 70 بار راجبش فکر خوب کنید و یک بار فکر بد یعنی دین ما دینی است که باید خیلی وقت ها دیده ها را ندیده گرفت چه برسه به
چیزای دیگه این که انسان بتواند حتی عیب های دیگران را به دیده اغماض نگاه کنه و همیشه تا فکر خوب می شه در مورد دیگران کرد فکر بد نکرد اما ما معمولا ادمها را بیشتر در حالت تهاجمی می بینیم بگذریم این که گاهی سخت گیریها و نا اگاهی ها باعث می شه ما تاثیر بدی در زندگی دیگران بگذاریم اما در مورد رشد کردن ما تنها زمانی رشد می کنیم که خواهان این رشد باشیم اگر من درد خودم را می دونم اگر من درمون خودم را می دونم منتظر چی هستیم ؟چون ان معجزه چیزی در خارج از وجود شما نیست؟اره ای معجزه گر معجزه کن
مهشید