Monday, February 11, 2013

دخالت والدين توي زندگي


دست به كيبورد بردن و نوشتن جستجو براي مطالبي كه شايد درسته ولي قبول و رد كردن ان به عهده خود آدم هستش
بقدر كافي در مورد مطالب متنوع نوشته ام جالب است بيشتر وقتها خودم بر ميگردم همه را از جايي كه حتي انگليسي نوشتم ميخوانم نوشته هاي انگليسي خود را بارها بازبيني كردم و به خودم افرين هم گفتم چون زبان در زمان نوشتار آن خوب بود
بعد رسيد به يك دوره كلا شايد ميشه گفت يك تحول نوشتاري در رابطه با مطالب افراد و انسانهايي كه دور رو برم بود و خوب مطالب خوبي نوشتم
صدها بار مورد توهين و اعتراض و تشويق قرار گرفتم ولي از آنجايي كه براي خودم مينوشتم اهميتي نداشت ديگران چه ميگويند مانند اين است كسي بخواهد شما را تشويق كند كه بايد مادرتان را دوست داشته باشيد يا از وي متنفر باشيد
ولي بايد عزيزان بدانند كه انچه كه خواندم و نوشتم براي خودم نافع بود همانطور كه عشق مادرم به من نافع بود ولي عزيزي خانمي براي من نوشته بودند كه مادر شوهرشان در زندگي انها دخالت ميكند , و شديدا مادرش با همسرش و متقابلا دو خانواده با هم مشكل دارند و خيلي هم زياد دخالت ميكنند وقتي سوال كردم خيلي زياد يعني چي؟گفت يعني اينكه مادر شوهرم  در كليات و جزئيات زندگي ما دخالت ميكند وقتي از مرد(پسر اون خانم) خونه سوال كردم چند درصد خانم شما حق دارد جواب داد  حرف زنم چيزي حدود 50 درصد درست است
خوب ميدانيد بحثي نميماند چون وقتي من بزارم مادرم حتي پنج درصد توي زندگي من دخالت كند من رو به فنا هستم چرا چون اين مسائل كلا اصلا درصدي نيست مشتي هم نيست  و كيلويي هم نيست همش دخالته شما ميتوانيد بگوئيد همسر من ميتونه پنج درصد به من خيانت كند؟يا من حدود ده درصد بهش خيانت كردم . نه همش چرنده. فقط مثال ميزنم كه قدر و مثقال آن به دستتان بيايد .توي زندگيتان نزاريد اين چيزها درگير زندگي مشتركتان  شود
براي خودتان و ديگران ميگوئيد مادر من دلسوزي ميكند و مثلا بخاطر علاقه به ما اين كار را ميكنيد . نه عزيزان دخالت اصلا دلسوزي نيست براي زندگي شما تنها يك آتش سوزي است و علاقه هم نيست بلكه يك ملاقه براي فرق سرتان است كه له شويد.
مشورت با مادر جهت مسائل مربوط به برخورد با همسر مانند مشورت با يك دزد براي سرقت است البته با اطلاع قبلي است
دخالت معنا ندارد آيا ميشود بگوئيم من دارم با زن ديگري هم نشيني ميكنم كه همسرم را كه يك زن هست بهتر بشناسم آيا چنين استدلالهايي درسته ؟من نمي فهمم دو تا مشكل ما توي ايران كه هميشه بوده يكي وابستگي  است و ديگري مهر طلبي كردن است عزيزان من ازدواج كرديد بريد سر خونه زندگيتون مگر  سوالي داشتيد و نظري نياز داشتيد بريد از پدر و مادرتان  بپرسيد آن هم فقط در حد نظر خواهي نه زياده خواهي .همين و همين
من توي زندگي خودم قرار هست همسر خودم را دوست داشته باشم و اصلا بايد جدا از اين حرفها  قبول كنيم قرار نيست كسي از مادر و حتي من از مادر و پدر كسي خوشم بياد گذشته فرق داشت مادر من زماني كه ازدواج كرد شرايط اين بود كه جزو خانواده پدرم بود و ارتباطي كه در روز با مادرشوهر داشت ده برابر رابطه اي بود كه با پدرم داشت الان اينطور نيست قربونتون بشم اصلا اينطور نيست .چرندياتي كه بارها شنيدم زن چند تا ميتونه باشه و لي مادر يكي است و خواهر يكي همش جملات چرند كنترل كننده است مادرم ازدواج ديروز داشت ولي ازدواج امروز ازدواجي هست كه فقط شامل شوهر و بچه ها است و هيچ كس حق دخالت نداره و همه خارجي هستند و غير اين هم امروززندگي زناشويي شدني نيست و كسي هم  تو اختلاف كمك نميكند نگوئيد فرهنگ ما چنين و چنان  به فرهنگ هم ربط نداره  كه مادر حق دارد و پدر حق دارد ولي من همانطور كه نميتونم بگم خونه شما مال من است كسي هم نميتواند تو روابط زندگي شما دخالت كند و حقي داشته باشد مار و پدرم ناراحت ميشوند بشوند ولي اگر كسي سهمي  از چيزي ندارد حقي هم نميدهم من ميخواهم به شما برسانم كه ببينيد نگاه ما چيست ؟ولي رابطه اي كه    بين عروس و داماد و خانواده زن  خراب بشه ديگر خوب بشو نيست لا اقل راحت و زود درست نميشود  بهترين كار دوري است دوري و نه دشمني .
يك زوج اگر منصف هستند و هم را دوست دارند بايد با هم صحبت كنند و به خانواده ها هم بايد بگويند نظر شما درسته صحيح است ولي با من سازگاري ندارد و از مشا ميخواهم كه كمك كنيد من آسوده شم و نه اخلاقي است كه ما زندگي خودمو به هم بزنم بر ريشه دخالت اطرافيان است و ما بر اين ميكوشيم كه روابط خودمون را با هم بهتر كنيم و تا جايي كه ممكن است كاري به ما نداشته باشيد نه در مورد خودمونو نه در مورد ديگران .اين كلمات بايد توسط هر دو طرف به خانواده خودش زده شود مرد به خانوادش و زن به خانوادش و كمي هم  دوره آتش بست بدهيد البته من اين صحبتهاي من بعد از دعواهاي شديد است كه ميان والدين شكل ميگيرد  
از من حرفي را داشته باشيد ما ازدواج غلط شايد بكنيم اما طلاق غلط نبايد بگيريم جامعه ايران لجبازي و اختلاف مبارزاتي هميشه بين هر دو طرف است و مسائل و مشكلات را با فوريت نبايد به آن نگاه كرد و اگر زن و شوهر قرار است با هم گفتگو كنند لطفا از طلاق صحبت نكنيد و گفتگو در مورد اينكه مادر و پدر تو چه گفتند نزنيد چون اصلا اين حرفها به دو دليل مهم نيست.اول اينكه اين حرفها ما هم به خودمون ميزنيم مادر پدر ما به ما زده اند و در بعضي مواقع فكر ميكنند دارد ظلم ميشود و چيزي دارد خراب ميشود براي جدا شدن هميشه وقت هست به كسي مربوط نيست
برويد و با والدين خود  بگوئيد روابط را با شماها بهبود ميبخشيم و دور رو بر درست كردن بچه هم نرويد تا اينكه روابط درست شود و اگر هم مشكل با پدر مادر  شوهرهم داريد اصلا دليلي به رفت و آمد  با آنها نيست و لي به هم  رفت و آمد متقابل طرف براي بازديد خانوادش اصلا كاري نداشته باشيد اين داستان هم فراموش كنيد كه خانواده من بايد توسط همسرم دوست داشتني شوند و غيره اگر اينقدر اين مسئله مهم هست بريد با مادر و پدر همسرتان ازدواج كنيد فراموش نكنيد هيچ قراري نيست من رفتاري كه با مادرم دارم با مادر همسرم نيزداشته باشم اين داستانهاي ايراني را بزاريد كنار مثل دخترمه مثل مادرمه پس بزاريد يك كمي بهتان فحش دهد تا ببينيد هنوز مانند دخترش هستيد يا شما عروسش هستيد چون مادر به دخترش فحش هم ميدهد.مخلوط كردن چيزهايي كه نه ربطي دارد و نه شكلي
مانع هم هم براي ديدار هم ديگر از خانواده هم نشويد اين چرندياتي كه ميري پرت ميكنند يا چي بهت ميگويند هم چيز چرنديست اگر شما را مادرتان پر كند معلوم است شما چيزي خالي و همسرتان چيزي تهي و مشكل داري هست كه پر ميشويد
پدر و مادر حق دارند هر حرفي بزنند و هر چيزي بگويند مهم اين است ما چگونه نقش فيلترينگ خود را بازي ميكنيم






2 comments:

Anonymous said...

با تشكر مرسي براي اينكه نوشتي و باز هم خوب نوشتي
راستش مدتي هست كمتر نظر ميزارم يا اصلا نميزارم چون ديديم نميزاري نظر افراد چاپ بشه مگر از ما بهترون
من فكر ميكنم و معتقدم شما اگر يك مشاور يا دكتر روانكاو ميشدي بهترين بودي و كسي رو دست شما نبود
موفق باشيد منتظر پستهاي جديدتر هستم

Anonymous said...

ممنونم که نوشتی اما مطلبی که انتخاب کردی خیلی خوب و مفید بود اره عزیز مطالبی که تا حالا نوشتی مجموعه خیلی خوبیه برای منم مفید بوده همیشه دوست دارم درمورد پدرهایی بنویسی که درمقابل خواسته های بچه هاشون بی مقاومت هستند و مثلا بچه های طلاق که با یکی از والدین زندگی می کنند وقتی ان والد دیگه را می بینند مثل یک کیسه پول می بینند ان پدر راو پدرهایی که به علت دوری از فرزندشون خواسته های افراطی انها را می پذیرند توی این مایه ها یا اینکه درمورد رفتار با بچه های طلاق بنویسی