Tuesday, May 01, 2012

گير رابطه قديم در جديد



در مكاني بدون هيچ گونه غرض و مرضي داشتم به گفته هاي دو خانم گوش ميكردم يكي ميگفت من از وقتي كه از اون آدم عوضي جدا شدم همش و همش فكر و ذهنم اينه كه ديگري مثل فلاني نباشه و اصلا دوست ندارم شباهتي به اون آدم داشته باشه


يعني تمام تلاشم اينه كه باز مثل دفعه قبل توي تور چنين آدمي نيفتم


يك نگاه تند كردم و با خودم گفتم واقعا حرف درستيه ولي چرا ما اينطوري هستيم معمولا هم اين حس و ديدگاه هاي مشابه چرا اينطوره ولي اين ديدگاه ما به دو چيز مربوط ميشه:


اول :اينكه سطح آگاهي و روابطه و برخورد ما بي نهايت محدود ميباشد و مانند اين ميباشد شما غذاي چيني و ژاپني رو نميشناسد و با اولين غذايي كه خوب نبوده ميل فرموديد باز ميگيد باز همون طعم و مزه مانند خاطره من در خارج از اين مملكت يكبار دوستم ميرفت فروشگاه بهش گفتم بي زحمت براي من سه تا كلينكس(كه يك برند هستش مثل كوكا) بخر دو تاش پاف(كه اون هم برند هست پپسي) باشه غافل از اين بود كه چون تو ايران كلينكس كه يك برند هست اول اومده مردم اسم دستمال كاغذي رو كلينكس ميگويند ولي من اون كلينكس مشناختم چون برند نام شده بود و دوست من از خنده دلش را گرفته بود


نتيجه اين مشكل بر ميگشت به سطح كم آگاهي من از برندها و هچنين در رابطه فردي كه اينطور هست دقيقا همينطوره ودال بر سطح كم اگاهي ميتونه باشه كه براي شخص مدل شده


دومين دليل اين است كه من يا ما با اون آدم قديمي به صورت مثبت و يا منفي همچنان گير هستيم و مسئله داريم و پرونده فرد رو نبستيم كه البته نميتونم بگم خيلي غير عادي هست ولي شدت مسئله خود مسئله هست ماننداين كه بگيم اسمش يا مثل اونه مدركش و ماشينش اينه كه باز كمي ميشه فهميد


ولي اينكه بشه موضوع ذهن ما كه همه چي و حالتهاش مثل اونه ما قرار نيست طوري به طرف افراد حركت كنيم كه انگاريك الگويي هميشه همراه داريم كه اون فرد نباشه


نتيجتا اگر ديدي چنين فردي روبروي شماست و چنين صحبت ميكنه زياد خودتان را اذيت نكنيد چون طرف دارد دنبال بازي و كلك و بهانه ميگردد مثلا فردي به من ميگفت من در اولين برخورد ميتوانم تشخيص دهم اين فرد كي و چي هست و هر چه برداشت كرديد همونه ولي بدانيد همش كلمات كلك بازي است چون مانند اين ميباشد من بگم من يك كليد دارم دنبال يك قفل هستم كه به كليد من بخوره. مضحكه. نه چون يك بازيه و حرف بازي براي افرادي كه نميتوانند ازدواج كنند و ميخواهند بهانه هم بتراشند من كلا اين مسئله را واقعيت نميبينم


چون اين طرز تفكر من اين است كه اگر مثلا يك موتور و يا يك سيستم كار نكرد بعدش بگم هيچ سيستم و مدلي هم كار نميكنه ولي من نويسنده اولا وقتي سيستمي كار نكرد دنبال اشكال و مشكل سيستم در همون جا ميگردم نه جاي و شكل ديگه.


مشكل اينه كه ما وقتي فاكتورهايي ذهني ما مثل علوم تجربي به چهار يا پنج فاكتور ميرسد همينطور ميشويم


و با عرض هزار تاسف ما نميتوانيم با مسائل به آن شكل برخورد كنيم ولي من اگر كسي از من نظري مانند اون خانم و راه حل مشكل از من بپرسد من ميگويم آيا شما بعنوان يك فرد پرونده و رابطه رو بستيد يا نه؟ خواهش ميكنم به عرض من تمام منتقدين من توجه كنند ما بايد پرونده يك فرد و رابطه را در خودش ببنديم نه در رابطه و مقايسه ديگران


ما بايد ببينيم پرونده به شكلي كه من ميگويم و به ان اشاره كردم بسته شده يا هنوز ما مشكل و درگيري داريم


اين قبيل افراد بارها ديديم ميگويند ما در اوايل خيلي حركات طرف مقابل برامون عادي بوده ولي امروز برامون خيلي بد شده كه البته ما بايد بدونيم اوايل كه ما نزديك و صميمي نيستيم خيلي مسائل برامون عاديه مانند اينكه در ميان دوستانمون يكي بد غذا ميخوره ما در اول بعنوان يك فرد عادي چشم پوشي ميكنيم ولي بعنوان شوهر نه. ما بايد بدونيم هر چي كه بده قرار نيست در اوايل رابطه ما رو ناراحت كنه چون ما نزديك نيستيم ولي چيز بد قرار نيست خوب بشه بد خواهد ماند


ولي يك چيز هم توي انتخابهاي ما شايد خيلي طبيعي باشه اينكه مثلا من پنج غذاي خارجي رو جلوم ميزارند تشخيص ميدهم دو تاش بد نيست دو تاش خوبه و يكيش مزخرفه


براي مثال توي سوشي ميشه اين حس و احساس آزمايش و توصيه كنيم


يك توصيه ميكنم كه از يك رابطه قبلي ابدا قرار نيست ما يك قاعده بسازيم و براي انتخاب و بهانه اي براي فكر كردن به اون آدم و حس و احساس مربوط به اون آدم ولو اينكه مدتش بيشتر از هفت سال كمتر يا بيشتر باشه.


اگر ما گيري اين چنين داريم ما بايد به كمك يك روانشناس اين گذشته رو خاك كنيم ما ميتوانيم از يك رابطه يك شناخت از خودمون به دست بياوريم نه تجربه براي تعميم به يك نوع خاص و همانند سازي كنيم مثلا من به اين نتيجه برسم با آدمي كه زود قهر ميكنه و دائم و هر چهار ماه يكبار قهر ميكنه و ميكرد نميتوانم زندگي كنم و رابطه تموم بشه من بايد خودمو بشناسم و من واقعا من چنين كاري ميكنم


ما توي شناخت خودمون از رابطه قبلي اشكالي نميبينم خود من خوشبختي خودمو وقتي امروز نگاه ميكنم بيشتر مواقع مديون همين ديدگاه خودم هستم كه نگاه دقيق بايد يك برداشت درست باشه ولي اين رابطه وقتي آزار دهنده زماني هست كه فردي دائم در حال مقايسه باشد و هيچ فردي توي رابطه خوشش نمي آيد كه حرف و كارشو با ديگري مقايسه كنند و من چقدر متنفر هستم از اين نوع افراد


همه چيز ما بايد تنها در ارتباط با فردي باشد كه الان هست پشت تلفن هست و با من داره راه ميره نه با ديگري و فرد ديگر كه نه الان هست و در زندگي من وجود داره و نه ميدانم كجاست


حتي فراموش نكنيد در رابطه وحرف و حتي اشاره به دوست پسر و دختر سابق يا همسر سابق در رابطه با فرديكه امروزبا من است ولو هيچ عكس العملي نباشد ولي در چند دقيقه بعد حس و احساسي در طرف بوجود مياورد كه بسيار گفتار و حس را خود آگاه و نا خود آگاه به سوي و سمتي سوق ميدهد كه شما دوست نداريد تنها كافي است بگوئيد اون قبلي هم اين كار رو ميكرد يا نميكرد و شما ميبينيد باور كنيد ميبيند ده دقيقه بعد كاري ميكند كه اصلا بهش نميخوره و نميكرده علت هم تنها خشمي است و حسي كه فرد از طرح نام و فرد ديگر در اين رابطه پيدا ميكنه


يعني بايد پرونده بسته شود و تموم ولي نتيجه گيري بايد سر جاي خودش باشه اين كه تجربه داشته باشيد بله شايد غذايي كه خورديد ولو پنچ سال قبل هنوز توي بدن شما اثراتش باشه ولي من نويسنده هميشه از روابطم تنها آموختم ولي خودم را هيچ زمان به هيچكدوم نياويختم


من براي انداختن ديگران از مغزم زياد نيز سعي نميكنم چون به همون نسبت كه تلاش كنم بيشتر كارمو مشكل ميكنم


موضوع تو انتخاب اين است تفاوتهاي مزاحم را بايد تشخيص داد نه مكملها خويش را مثلا من اگر از بوي بدن كسي بدم مياد نبايد بگم مهم نيست چون من هم ايرادات ديگر دارم پس اينو تحمل ميكنم نخير اين مسائل خيلي جدي ميتوانند باشند


ما قراره با هم توي يك رابطه به هم بخوريم قرار نيست اين استدلال رو هم داشته باشيم كه من هم ايراداتي دارم پس دو تا ايراد اونو تحمل ميكنم


جمله مگه من كي هستم و ما كي هستيم اين داستان هم الكي و مسخره است


روزي فردي به من گفت اوه تو سنت رفته بالا دنبال ايده ال ميگردي و آيده آليست هستي براي و رابطه و ازدواج گفتم نه من


آيده المو نميخوام اين افراد سابقوو من دوست نداشتم طرز برخورد و كنار من بود و مواجه شدنشون با مسائل رو مسئله ايده ال با دوست نداشتن دو تاست من اگر توي زن و دخترها 80درصد موافق من نبودند خوب من آنچه كه دوست دارم از توي دوست داشتنيهايم در ميارم چرا برم اونجا


اينها ربطي به من كي هستم و تو كي هستي نيستي انتخاب من بر اساس چيزي هست كه مادام باشه و ربطي به من كي هستم اون كي هست اصلا نداره نه پسنديدم و نمي پسندم هفت سال توي رابط ماندن و تحمل كردن فقط ضربه و در انتها آسيب خوردنه ولي من نميگم فرصت از دست دادن ولي آسيب خوردنه













3 comments:

Anonymous said...

دهنت سرويس قشنگ مينويسي

shab.far said...

روزي يكي اينجا نظر گذاشت كه فلاني از يك طبقه متوسط خودشو كشيده و همه جا رفته و رسيده
آنروز ناراحت شدم ولي امروز وقتي نوشته شما را خواندم گفتم واسه همينه كه شما تك هستيد و واقعا تنها لياقت شماست شما را به همه جا رسونده و هميشه از زندگي خود راضي هستيد

Anonymous said...

مرسي از اينكه گفتي بيام بخونم حرفي ندارم مانند هميشه مثالهايت بي نهايت ظريف و هوشيارانه انتخاب شده است
فرزين