Tuesday, March 13, 2012

چهارشنبه سوزي

باز چهارشنبه سوري اومد
روبروي من توي كشور غريب وتوي غربت دختر و پسر در حال برنامه هستند و عده اي براي رفتن بيرون امشب دارند برنامه ريزي مي كنند
اشاره ايرانيها به من نشون ميده كه حس كردند من ايراني هستم گوشهاي تيز من شنيد يكي گفت برين بهش بگين اون هم بياد بريم مثل اينكه ايرانيه و تنها نشسته كمي خوشحال شدم زماني كه  داوطلب گروه به من نزديك ميشد در همين زمان گاردي از كنارمن رد شد و چون منو ديد لبخندي زد و گفت لطف كنيد موبايلتواز روي دسته مبل بردار
من با زبان انگليسي بسيار پر لهجه تشكر كردم ونشون دادم كه لهجه ندارم وگفتم مرسي بايد اينجا موبايل من از همه ارزونتره پس من در حاشيه امن هستم

ديديم داوطلب دو قدم مانده بود برگشت و رفت لب و لوچه ام توي هم رفت و نگاه كردم به جمع دخترها و پسرها و گفتند گفتي  بهش گفت نه بابا ايراني نبود انگليسي زبون بود


13 comments:

Anonymous said...

نازي خوب چرا پسر خوب توي ايران خودمون
نميموني

Anonymous said...

همیشه دوستت داشتم و دارم.

Anonymous said...

تو هميشه گوه خوردي و مخصوصا الان ميخوري كه دوستش داري

Anonymous said...

ميدون اين روزها دور از وطن خيلي سخته ولي خوب اميدوارم سال خوبي توي غربت داشته باشي

Anonymous said...

چقدر شما چرت میگید اون ایرانه باز خر شدید؟

Anonymous said...

عزيزم باز اومدين گوه زيادي ميخورين براي سال نو تو كه نميدوني پس لطفا فقط خفه شو

فرزاد said...

نه عزيزم ايشون در خدمتش بوديم و با عرض تاسف امارشو از يك پانزده روز پيش بگيريد ميبينيد زر زر زيادي زديد
پس جون مادرت خودتو باهش صميمي نشون نده كه از امارت معلوم ميشه هم قدر يك الاغ ازش خبر نداري

Anonymous said...

ميدونيد اين فقط مياد اينجا يك نظظر ميزاره تا فحش خواهر مادر ننه جندشو بديم تا بره باز گمشه ما هم مقصر نيستيم
تخم حروم همينه
ديوس بي پدر مادر
كه ميايي گوه زيادي ميخوري بيا شرط وسط لنگ ننه تو بزار ببينيم تو راست ميگي يا ما

Anonymous said...

باشه همون شرط ننه ات رو بذار

Anonymous said...

بسيار عالي بي نهايت عالي،همه شاهد باشي ننه اش هم جنده است و بدون اطلاع وسط لنگ ننه اش رو شرط گذاشت
همه شاهد باشيد ايشون وسط لنگ مادرشو شرط بسته و با مدرك ثابت ميكنيم باخت و چوب تو لنگ ننه جندش با اين دختري كه تربيت كرد و اما چرا باختي
ايشون روز 21 اسفند با پرواز ماهان كشور رو ترك كرد از فرودگاه شهرش ساعت 9 صبح و به يك كشور ديگر رفت و از اونجا هم رفت به كشوري كه نظرش بود براي ديدن يكي از نزديكانش و تا كنون بر نگشته
برو ببين وسط لنگ ننه ات چه خبره متاسف هستم باختي

غزل said...

اي بابا باز شروع كردين
رفته كه رفته شما دو تا چي شده به هم افتادين
اون داره جاي ديگه حالشو ميبره شما دو تا به هم فحش خواهر مادر ميدين
بيا برو تو كي گمشو ديگه همه جا عكسهاي امروزش و ديروزش هستش خودتونو جر ندين تو هم لنگ مادرتو باز چرا به حراج گذاشتي وقتي خبر نداري

Anonymous said...

gohe ziadi mikhorid hamatun, ishun on tarikh tu baghale yeki bude too mashad ke age mikhay neshunisho bedam

Anonymous said...

بنويس بي حال