Tuesday, February 14, 2012

من بزرگ شدم و ديگر هيچ

مسئله دير اومدن بچه ها به خونه و كنترل آنها توسط خانواده كلا چيز جالبي نيست و نخواهد بود
يعني اينكه بخواهيم با ترس و استرس و تشر كنترل بشود ولو يك طفل يكساله به نظر صاحبان فن درست نيست
مسئله كنترل يك مسئله گرفتاري سنتي و پروسه تكامل انسان است مربوط وبعلت مرگ و زندگي و بس و توجيه آن در انجاست
در اين زمانه پرورش و تعليم و تربيت جاي خويش را به جاي تنبيه وكنترل داده
وكلا مسئله بيرون رفتن بچه ها دير و زود اومدنشان يك مسئله اساسي است كه به خيلي چيزها مرتبط است و حتي نظر اينكه ما نبايد اصلا بچه ها رو براي دير يا زود اومدن كنترل كرد
ولي وقتي بچه ها بيست سالشون باشد و سي سال هم باشند وقتي صلاح و زندگي خود را نميدانند اشتباه هم شايد بكنند ولي ملاك ما آن نيست . مربوط به اين مسئله مورد بحث هم نيست
ولي اين مسئله مهم است كه ما چه رابطه با فرزند يا فرزندان خود داريم آيا اين رابطه مبتني بر حرمت و محبت و مشورت است؟اين رابطه مبتني بر توافق بر اساس رابطه صميمانه است يا يك رابطه بر اساس فرمانده و فرمانبرداري است و سرزنش و تحقير و تنبيه است
بيشتر مادرها بين فرزند و پدر واسطه ميشه كه ابدا موثر نيست و اختلاف نظرها مي تواند خانواده را به هم بريزد
اما مهم اين است كه فرزندي كه من ميشناسم و بزرگ كردم كه هست؟ كجا ميروند؟با كي ميروند؟و چكار ميكنند؟
اينكه من پدر نه بدونم كجا ميره با كي ميره و چكار ميكنه اين مسئله اين پيام رو به من پدر نميده كه بزار به عهده خودش چون اين مسئله هم خودش هزار پرسش داره و بعدش عواقب و مسائلي كه بعد از اين عدم آگاهي اتفاق بيفته و به ما اگرمربوط نشه ميشود تا حدودي گفت جايي در مسائل ما نداره ولي اگر ما هيچ ندانستيم و تازه توقع اين باشد كه به ما مربوط نيست چون حالا سنش شده بيست سال و سي سال ولي وقتي مشكلاتي كه بوجود مي آورند بيشتر بجاي اينكه بروي اونها باشه اثرات منفي و مخرب اون روي زندگي من پدر و مادر و برادر و خواهرميزاره
چون بعضي وقتها كه مادر و پدر بيرون رفتن دختر را بد نميدانند شايد عمق گرفتاري و مشكل باشه و يا من پسر يا دختري دارم كه بعلت شكل زندگي كه درست هم شايد نيست و ميخواد داشته باشه نميخواد خونه باشه
اجزاي اين مسائل زياد هم ساده نيست و هميشه بسيار پرسش و پاسخ در مغز بوجود مي آورد

جمله اينكه من سنم شده بيست و سي و به سني رسيدم كه هر وقت بخواهم ميروم شايد درسته اما خرج منو شما بايد بدهيد درس منو شما بايد پولشو بديد اگر گرسنه شدم شما بايد غذايم رو بديد مشكلي داشتم شما وظيفه تان هست كه خرج مرا بدهيد ديگه نميشه

چون ما كه نميتوانيم بزاريم بچه مان يا خواهر كوچكم مرتب بگه من سنم اينه و هر كار دلم ميخواد ميكنم هر جا بخواهم ميروم يعني ميخواد اين چرند را بگويد كه يعني اختيارات را من ميخواهم اما مسئوليتهاش مال توست نه نميشه.

موضوعات كمي ريزه البته من تائيد نميكنم كه بچه اي اصلا نخواد بره بيرون ولي ديگري چون ميره بيرون بده نه شايد به مراتب اوني كه تو خونه است به مراتب بدتره و مريضتره كه اوني كه ميره و نميگه نيست

خواهر من وقتي بهش مي گفتيم فلان جا نرو و با فلاني نرو مي گفت به من اعتماد نداريد؟و مادرم ميگفت بهش اعتماد كنيد

آخه من كه نميتوانم اگر برادرم يا خواهرم مريضم و دوا ميخورم بگه دوا نخور من بهش اعتماد كنم و نخورم مسائل بازي با كلمات نيست اعتماد به كي و چي؟

و درجواب سوالي در مورد افرادي كه فكر ميكنند محبت ميكنند ولي دستشان را گاز گرفتند و ناراضي هستند خيلي ديديم يا شنيديم.

ببينيد محبت يعني كاري است كه خوب است و منو خوشحال ميكند و من از انجام آن لذت ميبرم و اين يعني محبت ولي روزي كه شما محبتي كرديد و بايد متقابلا براي شما اين كار را انجام دهند شما محبت نكرديد داد و ستد كرديد در نوشته هاي قبلي به اين مسئله محبت و مهرباني پرداخته ام تجارتش هم مانند خريد هم بد هم نيست ولي نامش محبت نيست

ولي ما بايد ياد بگيريم توقع از هيچ كس نداشته باشيم ما نمي توانيم انتظار داشته باشيم شايد ميشه اميد داشت اما نه انتظار چون غير اين روزي ده بار عصباني مي شود و عصباني مي مانيد

15 comments:

Anonymous said...

زيبا بود و بسيار خرسندم كه باز مي نويسيد

شبنم said...

نه جيگرم ما هنوز هستيم و هميشه هستيم
چه الكي چه قلابي و چه ايشون بخاطر شرايطش ديگه ملاحظه بكنيم و نظر نزاريم و يا نجنگيم
نه عزيزم من فقط يك چيزي رو به تو قبلا هم گفتم تو اين آدم رو هنوز نشناختي
مشكلت همينه هنوز تمام نظرات رو ما ميخونيم و پسورد وبلاگو داريم تا ما نظرمونو بديم
براي تو فكر ميكني اين مهمه طرفش اينترنت بدونه يا ندونه با اونهاي كه اينترنت يادش دادن چه كردنه توصيه من به تو اينه كه حتما اينجا سر بزن چيزي هست ياد بگيري شايد بتوني براي بيماريت راه حلي پيدا كني
جيگر براي حرمت نفس كه نوشته كمي بخون برات اين مهم باشه ولي برات اين اهميت نداشته باشه چند نفر طرفدار داره يا نداره چه تقلبي و چه جدي اون ده تا بچه هم داشته باشه ترديد نداشته باش من هميشه براي افكارش براي سخت بودنش و واقعيت بينيش برام قابل احترامه

Anonymous said...

به نظر من كارت پستال راست ميگه
چون نبايد ديگه بنويسه من ميگم بنويسه كه چي؟براي يك مشت انسانهايي كه اصلا سرشونو كردن تو كون ..... ببينين تو زندگيش چه خبره تا اينكه بيشتر برن تو موضوع نوشته شده
واقعا برام بيكاري انسانها جالبه بارها همين آقا ديديم به كرات وقتي حتي گفتم آدرس وبلاگتو عوض كن گفته
من اين وبلاگو براي خودم نوشتم زماني نوشتم كه هيچ كدوم از اينا نبود فقط و فقط براي خودم مي نويسم مثل دفتر يادداشت
روزي هم به انگليسي مينوشتم كه هنوز هستش پس براي كس يا فردي نه مينويسم و نه برام مهمه كسي بخونه
ما فقط ميخونيم و نظرمونو براش اون پشت مينويسيم و اون ميخونه ولي حالا بالا نميزاره بياد
تو جنده هم اگه سيخ نزني كاري نداريم و نظري هم نداريم لاشي،پته هاتو دادي زر هم ميزني در حق تو مگه بد كرده گربه صفت آدم نبودي خوب اگه آدم بودي كه الان تو هم حامله بودي خاك تو سرت كنه با اون زندگيت و گرفتاريهات و حسودي و عقده هات
اگر به حرفت هم ايمان داشته باشي همه رو چال كرده كه ايمان دارم تو حرف خودتم قبول نداري پس بدون تو رو از تو ذهنش پاك كرده و چالت كرده برو توش حنايي در بيايي
غزل

Anonymous said...

بسيار جالب بود باز امروز نوشته اي اومد كه براي حمايت از گفته هاي فلاني بيائيد نظر بزاريد در وبلاگ فلاني.
چرا بايد ما از فلاني حمايت كنيم چرا بايد حمله كنيم به كسي كه نظر خودشو داده. شما ميگوئيد ايشون به زندگي شخصي وي توهين ميكنه شايد ايشون هم روزي جز و قسمتي از زندگي خصوصي ايشون بوده ولي هنوز مي آيد ميبينه وي چي مينويسه باور كنيد من با خودش صحبت ميكنيم ابدا اينقدر كه شبنم و غزل داغ ميكنه من خودم پهلوش بودم يكبار نظر مشابه ايشون رو خوند داشتم نگاهش ميكردم برگشت با يك لبخند گفت نظرت در مورد نظرش چيه دكتر؟و بعدش پاك كرد و فرستاد به دوستانش كه اونها هم بخوانند
شما غزل خانم به اون خانم توهين ميكنيد آيا خود نويسنده اين كار رو نميتونه بكنه؟به زشت ترين الفاظ مي آئيد توهين ميكني شما كه بابا دنيا ديده هستي و خارج نشين و لژيونري
ولي من يك بار ديگه گفتم به نظر من نويسنده مردي هست كه بقول دوستمون سخنران چيره دستي هست و خوب به مطالب تسلط داره ولي فردي هست آزاد و چون آزاد هستش انتخابش هر كي هست و تو زندگيش بوده به خودش مربوطه دلش خواسته جهان رو خاك كنه توي گورستان به شما چه مربوطه؟شما ايشون را خوب ميشناسيد؟معتقدي هستي خوب ايشون رو شناختيد
ميدوني در جوابت چي جواب داد به من گفت اصلا منو نميشناسه ابدا چون بديهاي من به اين كمي نيست كه بر شمرده اگر شناخت داشت خيلي بيشتر از بديهام مينوشت
دكتر فرزين

Anonymous said...

باز فراخوان زديد بيائيد نظر بزاريد و بگوئيد هنوز ميخوانيم و زنده هستيم و از دوستمون حمايت ميكنيم
پسري كه با دستان استخواني و دماغ خوش تراش روزي برسكوهاي بوكس ايران تكيه زد
پسري كه به قول ما بسته به تواناي به همه جاي دنيا سر زد و قراني خرج نكرد
ايا فكر ميكنيد ساده است؟آيا جدا كساني كه مدعي هستند وي را خوب شناختند هنوز دارند اين فكر را بيان ميكنند كه وي جايي مي خوابد كه آب زيرش برود
اگر اينطوري وي را مي شناسيد به حال تمام شما متاسفم و بهتر است به جاي نوشتن نظر در اينجا برويد فكر به حال فكر ناقص خود بكنيد من حاضرم هر جايي كه شما ميگوئيد بيايم و به شما ثابت كنم كه وي بي نهايت خوب صحبت ميكنه و وجودش باعث آرامش هست اما ساده بودنش رو باز به فراخواني بگذاريد

Anonymous said...

می بینم که هنوز خایه نداری مطالب منو بزاری اینجا و باز به اسم شبنم و غزلو فرزین از خودت دفاع می کنی . در ضمن حامله بودن از این ادم مشکل دار هنر نیست . به هر حال می خواستم یه کم بهتون حال بدم یه کم به جوون هم بیافتین . خوش باشین دوستان . اما جناب ارش خان استاد دانشگاه و دکتری مارکتینگ بهت خوش بگذره برو حال کن بعد مدتها به خاطر من یه چند تا کامنت برات گذاشتن . هاهاهاهاهاهاها

Anonymous said...

اولا تو اگر مادرت جنده نيست و پدرت كوني نيست و خودت تخم حلالي بيابا تك تك ماكه الان سه نفرمون از كساني كه اينجانظر گذاشتن ملاقات داشته باش
اگر هم ننه ات جنده بوده و پدرت كوني بيا به اسم ناشناس فحش بده برو
ما هم ميگيم اين هم يكي از هزار جنده كه ميكننش داد ميزنه
پس شما ها فك و فاميلي جنده هستين
كثافت آرش تو رو اگر ادم حساب ميكرد كه يكبار جوابتو ميداد
غزل

Anonymous said...

متاسف هستم اين گونه نظرها فقط از خشم مي آيد
خانم عزيز واقعا دلم سوخت
دكتر فرزين

شبنم said...

نه جناب دكتر اين از خشم نيست
از يك خانواده شلوغ و پر بچه از يك پدر بي توجه به دختر از يك ادمي كه زير فشار داره له ميشه هستش
همين خانم بارها هم بهش گفتم بياد مدرك تحصيليشو بزاره رو ميز،سابقه كاريش رو بزاره رو ميز،زبانهايي كه تسلط داره بزاره رو ميز ،پدر و مادرشو نشون بده،پولاشو هم كه از همه تو تفاوتها اخره بزاره رو ميز
من قسم ميخورم از همه افرادي كه اينجا حتي فحش ميدهند كم سوادتر،بدبختر،بيكار تر،پر شكست تر،و بي پول تر خواهد بود و اگر پول داره از راهي به دست مياد كه ما شرفمون اجازه نمي ده طرفش بريم
استاد دانشگاه،دكتراي ماركتينك كه نه بگو بهش يك عمله،اما هر چي داره مال خودشه و با تلاش و بازوش داره نه مانند تو از جاي ديگش

Anonymous said...

شبنم جان به ما مربوط نيست
خودش مبدونه ما در مورد خانواده هاي هم نظر نميدهيم
شما هم تحصيلكرده هستي و هم پولدار و خانواده دار پس شما نبايد مانند يك ادمي كه هيچي نداره صحبت كني
فرزين

Anonymous said...

جناب نويسنده وبلاگ بهتر نيست شما جواب همه را بدهي و من هميشه متعجب هستم شما چرا دوستانتان را به جنگ مي فرستيد
شما كه سر زبونت خوبه

فرزاد said...

بابا اين دختره ديوانه هستش
ميبينيد چطوري حرف ميزنه ارواح عمش مثل زن خرابها مي نويسه شما همگي بگيد اين خانم عقلش سالمه نه كه نيست شما شبنم خانم ميايي هم دهن يك خراب خروب ميشي

Anonymous said...

نه بابا گفت من توي برو سوت بزن يك بار اشتباه كردم جواب اينها رو دادم ديگه نميكنم
توي صفحه اول چك كردم
خوندنش اصلا براي اين ديوانه بد نيست
http://delakam.blogspot.com/2010/08/blog-post_18.html

Anonymous said...

چه جوابي داده چه زبوني داره بابا دمت گرم حال كردم همين نوشته دو سال پيش مودبانه ترين تو دهني بود

Anonymous said...

ه بخواد جواب بده چهر گز زبون داره نياز به زبون و وكيل وصي نداره