Monday, November 29, 2010

بمون و بساز

ديشب تا صبح به قول خودمون توي رختخواب مي خزيدم از اين ور به اون ور و فكر ميكردم فكري كه نمي دونستم چطور بگم و چه جوري بيان كنم متاسف واسه اون پدر مادرهايي كه هميشه به زور مي خوان پسر و دخترشون رو داماد و عروس كنند و به اون پدر مادرهايي كه از دخترهاشون مي خواهند كنار كسي بخوابند و زندگي كنند كه دوست ندارند غافل از اينكه من هميشه ميگم ازدواج تماس دو تا تن و بدن هستش و بايد با هم جور باشد و دو بدن هر دو بخواهند نه يك بدن بزاريد من نظر خودمو و نظر شخصي خودمو با اين كلمات بگويم اين پدر و مادرها كه و افرادي كه فكر ميكنند كسي كه دست بزن دارد ذيحق است كه بزند بعدا با هم خوب مي شوند و ميگويند اوايل زندگي فلاني اينقدر شوهرش زدش ببين الان به سلامتي خوب شدند توي همه زندگيها هست.

بدانيد و آگاه باشيد خانمهاي محترم هيچ مردي با كتك زدن نه تخليه رواني مي شه و هيچ بيماري با كتك زدن فرد ديگر شفا پيدا نمي كند پس شوهر و دوست پسر با دست بزن درست بشو نيستند

ولي پدر و مادري كه دخترشو با اصرار و دعوا مي خواهد به خانه بخت بفرستد اسمشون هست بيمار و ناراحتي مادر و پدر را ما از دوست داشتن ميدانيم و اين خشم را بعلت عشق پدر مادري قلمداد ميكنيم ولي خيلي خيلي تفاوته بين خشم و عدل

پدر مادر ما شايد در اين مواقع خشمگين هستند نه فردي عادل. اين افراد نه براي خلق، نه براي خودشان هم كاري نميكنند چه برسه به من پسر و دختر اين گرفتاريه و اسمش بدبختيه تازه اين افراد گاهي مي بينيد خودشان را حتي اگر براي فردي به زحمت مي اندازند مي بينيد اينقدر متوجه نيستند كه بايد اول از دختر خود محافظت كنند نگران اينكه ازدواج من هم دير شود نيز نباشيد هنوز مرداني و زناني پيدا مي شوند كه براي آنها سن ما مهم نباشد.

ما دختر و پسر خودمان را عمري طرد و خفه ميكنيم ولي متوجه نيستيم و جالبه مي بينيم فك و فاميل ما همه دارند سازگاري ميكنند و مي سازند اما خوب كتك مي خورند و تازه پدر و مادر و خودشان خود را اهل زندگي ميدانند ولي من برايم جاي سوال است وقتي ميگويند ما تعهد داريم. به چه متعهد هستند؟و من وقتي از اين زنها سوال ميكنم كه چرا از اين زندگي بيرون نميايي و نيامدي مي گويند كجا ميرفتم؟هيچي برو توي يك شهر ديگر گدايي كن من قول ميدم رنجش كمتره

مرده خيانت ميكنه مرتب و به وضوح ميبينيم باز خانم سازگار هستند و زندگي خويش را نگه ميدارند تازه تبي كه هست ديديم عده اي هم مي آيند تلافي ميكنند و متقابلا زن يا مرد نيزخيانت ميكنند و مي گويند حالا ا حساس گناه نميكنم ولي خوب من فكر ميكنم بايد هر دو هم احساس گناه بكنند كه باز ميمانند و زندگي ميكنند و هيچ زمان فراموش نكنيد خيانت يك طرف جواز خيانت فرد ديگر نيست اينو هميشه بياد داشته باشيد.

بارها شنيدم مادري ميگه به فلاني نگاه كن داره مي سازه با شوهرش؟بارها شنيدم از خود زنها كه ما توي مغزمون اين بود بايد با بديها شوهرمون بسازيم وفادار باشيم؟ يا من توي ذهنم كرده بودند بايد ساخت با تمام شرايط.

و افرادي كه من را مي شناسند اگر مرا نگاه كنند مي بينند سكوتم عميقتر شد چون من دقيقا با يك نگاه آروم و عميق نگاه ميكنم شايد چيزي نگم كه توي دلم ميگم احمق چي رو مي سازي يا چي مي ساختي كه ميگي بايد مي ساختم و يا مي سازم؟تو از ديد من و بايد به اون مادر گفت دختر تو چيزي و زندگي نداره كه بسازه و بسوزه چي و با چي بسازه؟

مادر اين فرد يك قرباني بدبخت و بيچاره هست و بچه هم يك قرباني درو و داغون و له و با يك مرد ديوانه و مريض و قرباني هم وصلت ميكنه اسمش زندگي نيست از ديد من فقط يك مشت قرباني به جون هم افتادند كه عقل و عدل ندارند

اين افراد وقتي باهشون صحبت ميكنيد اين مادر و خواهر و جالبه شرايط بالا ملاكهاي ثواب و انسانيت و اخلاقي را هم مطرح ميكنند ولي اين ما هستيم كه بايد هميشه طلبكار باشيم كه چون اينقدر ما رو له كردند كه ما توي ازدواجمون نتونستيم دوام بياريم و به پايان برسونيم چون ما پاي براي رسيدن به اون مكان نداشتيم تازه پاي ما رو بريدند ما دير رسيديم يا نميرسيم تنبيه هم ما را ميكنند اين ديگه جالبه.

توي زندگي شوهر ما را مي زند و مادر از ما درخواست ميكند بايد ساخت درست ميشه.آخه چي درست ميشه هيچي درست نمي شه مگه ميشه يك آدم مرده را مهموني برد .

بعضي وقتها فكر نمي كنيد ما دخترمان را شكنجه ميدهيم اذيت ميكنيم چون پناهي نداره ما پدر و مادرمان توي اين مصيبتها واقعا همون حد مرزي هستند كه من ميگويم مرزها را نمي توانند تشخيص بدهند مادر بايد بدونه شوهر بد و يا شوهر يا دوست پسري كه بيماره دست بزن داره يا هر مشكل ديگه تنها توصيه احمقانه اينه كه برو بهش محبت كن و همه كار براش بكن درست ميشه ؟من هنوز نديدم مهربوني و محبت آدم بيمار و رواني رو خوب و سالم بكنه از كي تا حالا اگر كسي به كسي محبت كرد بيماري قند يا سكته قلبي طرف حل مي شه؟مغز آدم چنين بعضي وقتها آسيب ديده كه عزيز جراحي و قرص نياز داره تازه اگر جواب بده به حرف و نظر و قضاوت مردم نكنيد اين مردم همون مردمي هستند كه ما روتيكه تيكه كردن. بعضي وقتها ما رو ما بايد كاري بكنيم كه بي درد و بي رنج زندگي كنيم من به پدر و مادرها ميگم سرشونو بخوره دخترتون توي زندگيش لذت ببره كاري كنيد در كنار شما بي درد و بي رنج باشه هميشه هم من خودم ميگم اگر شريك خوبي نيستي و اگر مرد خوبي براي حتي دوست دخترت نيستي لطف كن بزار بي درد و بي رنج كنار تو باشه لذت پيشكشش.

بعضي وقتها اجبار به اينكه فكر كنيد مردي خوب ميشه و آدم مي شه نه نمي شه رابطه هم رابطه مي شه نمي شه اين آدمها براي بد بودن و توي راه راست نيومدن هزار و يك بهانه دارند من متعجبم دنيا چيه و كجاست و اين بلبشو از كجا ميايد مادري دخترش كتك ميخوره به دخترش ميگه بخور مردم با بدتر از اين ساختن آخه چي رو ساختن؟ بمونه سر زندگي كه چي؟ كه چهار تا ابله و احمق و بيمار دور بر نگن واي اين دختر طلاق گرفت؟ خيلي خيلي جالبه.من ديشب به ميگفتم من دستو پامو قطع كنم بندازم دور و دلم به اين خوش باشه كه مردم بگن به به چه دست و پاي زيباي داره .واقعا بيايد عمق بيماري رو توي يك جامعه و مردم ببينيد نه مادرم من كوشش ميكنم به دخترم بگم روي پاي خودت واستا ما دوتا وظيفه داريم و بقيه حرف مفته از زبون هر كي و هر كس كه هست اول محافظت از خودمون و سلامتي روانيمون و نگهداري از بچه،اگه داريم همين و همين بزار مردم و ما فكر كنيم وي بدترين زن زمين بود كه جدا شد اين اصلا مهم نيست .موضوع اينه من نزارم از پا در بيام .من ازتوي زندگي كه در اومدم طلبكار همه مي تونم باشم كه چرا منو توي ازدواج ناجور فرو بردن ولي بدهكار هيچكس نيستم ما نه بدهكار پدر دانشمند و خوبم هستم نه مادر بيمار و برادر خواهر مريض و همسر ديوانه ما بدهكار مردمي و خانواده اي كه به هر چشمي به من نگاه ميكنند هم نيستم تنها وظيفه من نگهداري از خودمه همه مردن و رفتن تموم بزاريد همه از بين برند بعضي وقتها چيزهاي مي شنوم كه اگر توي كتاب هم ميخوندم باور نميكردم كه حقيقي هستش متاسفم





6 comments:

Anonymous said...

سلام آرش جان. کاملا حرفات درسته متاسفانه هنوزم از این موارد حتی در بین بعضی افراد تحصیلکرده هم داریم که فکر میکنند همینکه اسم یک مرد توی شناسنامه هست از اینکه بهش بگن مطلقه بهتره. زیاد دیدم زنهایی که هر روز توی زندگی تحقیر میشن اما باز هم اونقدر اراده ندارند که از اون زندگی بیان بیرون.و اینکار به نظر من اسمش صبوری نیست بلکه حماقت و ترسه.
اما یک سوال دیگه. کسی رو دیدم که فقط به این خاطر نمیخواست جدا شه چون خودش بر خلاف نظر بقیه و با وجود مخالفت خانواده ازدواج کرده بودو می ترسید با طلاق گرفتن خانوادش حمایتش نکنند. آیا این خودش یک اشتباه دوم نیست؟

جادو

شبنم said...

قربون او نوشته ها كه همش خوبن و دلم تنگ شده بود كم مي نوشتي

Anonymous said...

دلي كه غيب نما است و جام جم دارد
زخاتمي كه دمي گم شود چه غم دارد
به خط و خال گدايان مده خزينه دل
به دست شاه وشي ده كه محترم دارد
نه هر درخت تحمل كند جفاي خزان
غلام همت سروم كه اين قدم دارد
ديگه حافظي نيست كه بگه چون طهارت نبود كعبه و بت خانه يكي است
توي يك جلسه اي يك استاد روانشناس براي دختران جوان صحبت مي كرد و به انها مي گفت عزيزان من ارزش شما يك شاخه گل نيست يك ادكلان نيست يا تولدي كه دوست پسرتان براتون مي گيره نيست شما خودتون را در اختيار كسي قرار دهيد كه شما را شريك زندگي خودش مي كند ارزش شما اين است كمتر از ان راضي شدن يك اشتباه است
حالا يك عده طرف مقابلشون را در حدي نمي بينند كه با هاش شريك بشن در همه چي چرا حاضرند با هم بخوابند حاضرند و كارهاي ديگه ولي در حد نياز تن...حالا بين اينها انهايي كه طرف را شريك زندگي خودشون مي كنند انهم شريك حماقت ها و جهالت ها و هزارو يك چيز ديگه به قول خاله قزي شما جيب ما رو نزنيد نمي خواهد ما را بگيريدچه برسد به قول ارش ما كه ما رو بزنيد
ما كتك خورده و زمين خورده شما هستيم
چرا فكر مي كنيد محبت معجزه نمي كنه قند خون كه سهل است سر طان را هم خوب مي كنه كجاي كاري اقا هدايت
ما پيراهن پاره كرديم مي دونيم چي به چي هست دنيا انقدر كوچيك نيست افكار ماست كه محدود است خدا را نمي شناسيم كه گرفتاريم

فرزاد said...

يك چيزي خيلي جالبه اين كسي كه نوشته محبت قند خون را كه نه و تازه سرطان را خوب ميكنيد من با آرش صحبت كردم گفتم اين چرتو پرتا چيه مينويسند؟گفت بزار بنويسند
شما ميدانيد بايد مشخصات افراد مهر خواه را يك بار ديگر مطالعه كنيد شما تنها به نظر من فكر ميكنيد با ذهنيت ميشه ساخت نه من يك چيزي در مورد آرش با صداقت بگم بي نهايت با واقعيت خوب برخوردميكنه و هميشه ميگه من با واقعيتهاي بد بايد زندگي كنم و ميكنه
شما هم لطف كنيد همين آرش خان بيماره و كلي افراد دارند بهش مهربوني ميكنند ولي هيچ درماني حاصل نشد اراجيف نفرمائيد اينجا آدمها شعور دارند

Anonymous said...

من ان و نوشتم مي خواستم كمي شوخي كرده باشم البته داشتن ارامش در زندگي باعث مي شه ادم راحت تر بر مسايل جسمي غلبه كند مثلا فشار خون در اثر فشار هاي عصبي بد تر مي شه و يك چيزاي شبيه ان ولي ريشه خيلي از اين بيماريها مال همين فشارهايي است كه در زندگي به ما وارد مي شود نداشتن استراحت كافي اهميت ندادن به غذاي سالم خوردن ورزش نكردن وقتي همه اينها باشه زمينه ارثي هم باشه چي مي شه ؟چرا ارش بايد تنها باشه توي اين شرايط چون مي خواهد اين راه را تنها بره چون واقعيت اين است؟....

Anonymous said...

خیلی جالب نوشتی ارش جان
اما نمی دونم چرا هر کی هر مطلبی می نویسه این فرزاد و شبنم و غزل باید بیان یه زر زری بکنن دیگه
نمی تونن ایراد نگیرن
باید بیان ادب و شعورشون و به همه نشون بدن
می شه کامنت های این سه تا آشغالو نزاری اینجا
دیگه گند زدن به این وب لاگ
حال ادم به هم می خوره از این جور ادمهای عقده ای و تازه به دوران رسیده