Sunday, January 22, 2012

طرف بد

توي ايران همه  ما  توي روابط بد و بد شكل ميمانيم و تحمل ميكنيم مخصوصا خانمهاايراني و مبينيم كه طرف ما رو تحقير ميكند و خرد ميكند هيچ چيزي براي ما نميگذارد و ما ميمانيم و تحمل ميكنيم

هميشه من ميگم چرا و چطور ميشود روزي زني اميدوار باشد كه مرد بدش كه همش كاري جز بدي و بد گفتن ندارد چه توقعي است كه روزي عوض شود مانند اين ميماند كه من هر روز اميدوار باشم كه موهايم رنگش بور شود و نرم و لطيف يا پوست سبزه من  با گذر زمان امكان دارد كه به سفيدي بگرايد جز بيماري و مريضي آيا امكان دارد؟

 
جالبه به خانمها ميگويم چرا توي اين رابطه بد و خراب ماندي چرا خودتو از اين رابطه كه رو به خرابي ميرود بيرون نميكشي ؟چرا اين قدر يك طرفه گذشت و تحمل ميكني؟ تازه حتي مردم را شاهد مي آورند و خانواده طرف و دوستانش كه آنها هم شاهد هستند كه من هميشه گذشت كردم و تحمل كردم و ماندم 

براي من هميشه سوال ميماند چرا فكر ميكنند اين كار هنر است كه زندگي كه آدمها توش بيمار شوند و از پا در بيايند. نميدانم چرا فكر ميكنند ديگران بايد تشويقش كنند كه توي اين نوع روابط بمانند
و در انتها هم ميگويند اين را ميدانيد "چون از بچگي توي ذهن ما همينطور كردند و اينطور ما رو بار آوردند ما اينطوري بزرگ شديم از بچگي توي ذهن و گوش ما كردند كه بايد اينطوري بود
متاسفم كه بگويم خوب، طرف شما هم درست و منطقي است اگر دهن باز كند بگويد من هم همينطوري بزرگ شدم كه هر روز تو رو تحقير و با خاك يكسان كنم
ولي اشكال كار همين نظام ذهني است كه ما داريم
هر وقت به ما سخت ميگيرند ميگوئيم فرهنگ است.غريزه است.تربيت است.تجربه است.يادمون دادند.

يادتون دادند كه چي؟

خوب طرف شما هم هيچ زمان صبر نكنيد  كه عوض شود چون پس اگر با چنين تصور فكري شما زندگي ميكنيد بدانيد اون هم همين طوري بهش ياد دادند كه اينطوري ظالم و خشن و نامرد باشد آخر چه فرقي بين استدلال آن ادم بد و شماست؟

نميدونم چه به سر ما اومده به سر اين مردم نسل جوان كه همه دروغ ميگويند همه بازي ميكنند همه دارند فريب ميدهند و همه دارند فريب ميخورند همه فكر ميكنند زندگي يك تقلب و حقه بازيه و من نميدونم چرا نسل جوان توي روابطشون نمي خواهند هيچ چيزي رو بفهمند و حل كنند

ما وقتي خودمان حاضر نيستيم با مسائل درست روبرو شويم ما چه توقع بايد داشته باشيم شريك ما خوب باشد و خوب بشود 

شرط اول اينكه انسان بتواند يك مشكل و واقعيت را حل كنه بايد قبول كنه و بدونه واقعيت چيه ؟

بعد از اينكه فهميد واقعيت چيه بايد بگه من اين واقعيت كه حالا ميدونه چي هست بايد ببينه دوست داره يا نداره ؟قبول ميكنه يا نميكنه؟ و برخورد ميكنم يا نميكنم

ولي روزي كه ما مي آييم واقعيتها رو دگرگون ميكنيم طرف خودشو جور ديگه نشون داد ديگري رو جور ديگه نشون داد كارشو جور ديگه كرد رابطه رو جور ديگه كرد به مردم هم گفت اينجوري بكنيد خودش جور ديگه كرد و وقتي هم بهش ميگيد ميگه من هموني هستم كه ميگم. و نميگه خوب من اينو ميدونم درسته ميگم ولي اينطوري عمل ميكنم ميدونيد چيه

من چيزهايي رو اينجا ميگم ميدونم ميخونم و قبول دارم ميگم اما شايد خودم نتونم به ده درصدش عمل كنم خوب دانستن ملاك عمل نيست ولي  وقتي شخصي ميگه  من هر چي ميگم عمل ميكنم به اين صورته كه يا طرف دروغگو هست يا يك بيماري هست كه واقعا نميدونه واقعيت چيه

مثل اينكه من به با شما بگم شام ميخورم و شما ببينيد من دارم ميريزم تو جيبم بعد بگي بخور من ميگم دارم ميخورم تو نميبيني  تكليف بايد مشخص باشه

براي من هم نبافيد وقتي شوهر من خوب هم هست جدا خوبه يعني چي؟ واقعا مگر كسي كه قاتله هر روز قتل ميكنه؟

 
وقتي ما پشت فرمون بد رانندگي ميكنيم و كسي رو ميكشيم يعني اين نيست هميشه و هر روزآدم ميكشيم پس نگيد روزي هم وقتي خوب بود واقعا خوب بود. ما چنين چيزي ندارم. خوب هميشه خوبه

آدمها وقتي خوب نيستند و خوبي آنهاهميشگي نيست و هميشه هم نيست از روابط بيرون مي آيند

       انسان بايد ديد مجموعه اش چه ميكند

از رابطه و علتش سوال كه ميكنم بعد  ميبينم ميگوئيد يك علاقه اون به من داشت من به اون داشتم و نميدونيم عادت بود اعتياد بود!! اين چرند و پرنديات واقعا من نميدونم از كجا مي آيد اينها نه عادت بوده و هست نه اعتياده بلكه مسئله عدم توجه و ديد به واقعيت هاست كه نتوانستيد از اوضاع حل مسئله بر بيائيد و هميشه هم منتظر بوديد  كه وي روزي عوض شود و بشه ؟؟

يكبار چرا خودتو خودتان را عوض نكرديد و نميكنيد؟

من منتظر باشم طرف عوض بشه و بعدش خودم خودمو عوض نميكنيم با واقعيت روبرو بشم؟

چرا شما يك مادر و همسر و دوست دختر واقع بين نميشويد؟

ميدونيد روزي كه يك مادر دوست دختر پارتنر يا هر گندي كه اسمتان هست واقع بين و رو راست شديد آن رو تكليفتان در برابر هر رفتار زشت و بد و تند و حقارت آميز روشن و مشخصه.

يعني روزي كه شما يك دوست دختر مادر و يا حتي همسر واقع بين شديد يك لحظه اجازه نميدهيد طرف مقابل شما با هر اسمي به حقوق و حريم شما تجاوز كنه و ديگر براي شما هم اصلا مهم نيست كي پا درمياني ميكند و كي دست پشت كي ميكشد و واقعا اون روز ميبيند اهميتي ديگر ندارد

ولي روزي كه من خودمو دوست نداشتم واقعيتو قبول نكردم با خودم برخورد درستي نداشتم خوب يكي هم بگه برگرد و برو سر خونه زندگيت ، خوب ميرم و تحقير ميشم خوب  ولي واقعا به كسي ربطي نداره مردمي كه پا درمياني ميكنند من توصيه ميكنم خودشون برند با اون شخص زندگي كنند اين كه ما مشورت كنيم يك داستانيه كه با اين پا درمياني و تحمل زندگي فرق داره اگر من هم بشنوم كه درست و غلط چي هست
مصيبت اينه كه افراد معتقد هستند در روابطي بودنده اند و ياهستند كه متاسفانه وقتي مي آئيد به آن نگاه ميكنيد ميبينيد شكنجه گاه بوده و هست و وقتي بي درد و بيرنج هستند فكر ميكنند خوشبختند و همه چي خوبه حالا يك كارهايي هم ميكرده شما ميپسنديد كه علتش معلوم نبوده
ولي مهم اينه آدم كار بد نكنه و انجام نده پس چرندياتي كه خيلي مهربان بود  دلسوز بود ولي اين كار و اين حرفها رو ميزد به نظر من مهم نيست فقط و فقط مهم اينه كه طرف كار بد نكنه
 شكي نداريم هر مردي با دختري هست در مواردي و اوايل خيلي هم مهربون هست ولي آياواقعا كافيه ؟نه ببينيد هدف مقصود و انگيزه چيست؟
هميشه تا كم مياريم ميگيم فرهنگ ما نه عزيزان نياز ما ناداني ما وناتواني ما از فرهنگ و تربيت ما نيست
و فراموش نكنيد افراد عوض شدني نيستند مگر به شرطي بيايند هفته اي چهار روز تحت مراقبت و درمان با يك دكتر خوب قرار بگيرد و دكترش هم با شما در تماس باشه و به شما اطمينان بده كه وي داره عوض ميشه و داره به من اعتماد ميكنه و اگر مشكلي بود با شما در تماس باشند و مراتب را ببينيد 
والا اين افراد قول ميدهند به خود خوب باشند و نشون بدهند خوب باشند كه ابدا درمان نيست و نخواهد بود
افراد نزديك من خوب ميدانند كه من حاضر نيستم آسيب بخورم و نگران كس ديگر باشم ابدا اينطور نيستم در تمام مراحل زندگيم اينو همه ميدانند مگر عده اي كه ابدا چيزي از من نميدانند 
مصيبت ما تنها اين قسمته، خواهشا به عرضم توجه كنيد هزارها هزار نفر از ما ميخواهيم تنها و تنها  ديگري عوض بشود و ما نشويم. ديگري واقع بين باشه و ما نباشيم. ديگري عاقلانه عمل كنه و ما نكنيم. ديگر بقدر كارهاي من را بداند و بفهمد ولي من قدر كار خودم را نه بدانم و نه بفهمم. من دوست داشته باشم با من مهربان باشند ولي من خودم با خودم مهربون نباشم

اشكال كار همين جاست ما بايد سعي كنيم به جايي كه برسيم كه روي پاي خود باستيم و سختي زندگي و كس ديگري رو نبريم تا اينكه من سختي آدمي رو ببرم كه روزي اون بفهمه و لقمه نوني به جلوي من بندازه
متاسفانه آدمهايي كه روزي كه به ما بد ميكنند رابطه مونو قطع يا كم نكنيم وقتي بد كرد از  كسي كمك نگيرم ما تنها و تنها كار بد رو تشويق ميكنيم و ظلم رو تشديد ميكنيم و شخصي ظالمتر رو برو خواهيم داشت
در آخرمن هيچ كاري رو در اين وبسايت تا به حال شخصي نكردم ولي الان ميخواهم تمام نوشته هايم و خوانده هايم را تقديم به عزيزترين شريك زندگيم كنم كه بدون اون من هيچ زمان طعم و معناي دوست داشتن و راحتي را نمي فهميدم و هر چه مينويسم و ميدانم از اوست و عشق و علاقه من به اوست  

16 comments:

Anonymous said...

دمت گرم تو دهني خوبي بود به ادمهاي بيكار و بي عرضه من واقعا از اين همه حق شناسي و علم و دانشت سپاس گزارم

Anonymous said...

گفتي بيكار و كردي كبابم بابا دلارا بالا رفته لته فروشي ديگه جواب نميده جنس به صرفه نيست

Anonymous said...

باز يكي اومده نظر گذاشته بيا برو بابا حنايي در بيا
گوه وامونده تو اصلا برو مشكلات زندگي خودتو درست كن تا اينكه جرات كني براي زندگي صاحب اين وبلاگ نظر بدي آدم بدبخت به خودت نگاه كن
ستاره

فرزاد said...

خانم عزيزي كه ميايي نظر ميزاري نظر تو رو ما همه ميخونيم كه دوستان صاحب وبلاگ هستيم و نظراتو نشون من نوعي ميده براي خودش كه ميگه بيماره و خداي من شاهده ميخنده و حتي بقيه رو صدا ميكنه ببينن بخندن يعني اينو من رو قرآن دست ميزارم اولين كاري كه ميكنه شريكشو صدا ميكنه وبا هم ميخندن و ميگن الهي بدبخت باز اومد
نگران زندگي كسي اصلا نباش شما ميدوني و ميگي حتي به حرف خودت هم ايمان نداري اين نشانه بدبختيه چون واقعا فرد نامبرده تو چيزي رو تحمل نميكنه حتي اگر دويست بار ازدواج كرده باشه و هزار تا دوست دختر داشته باشه و هميشه هم ميگه و نوشته پس عزيز من وقتي خودت ده من توي سرت ميرينن تحمل ميكني وقتي بارها خردت ميكنن تحمل ميكني وقتي بهت خيانت ميشه تحمل ميكني بهتر نيست زبانتو به جايي بكني كه بايد باشه
بارها خواستيم بهت درسي بديم كه همن چس مثقال زندگيت هم بشه رنگ همه شباي بچگيت كه امروز آرزوشو داري خداي من شاهده همين صاحب وبلاگ گفت: حرف ديگران و نوشته هاي ديگران به من مربوط نيست
متاسفم آرش يا حميد يا رنش بچه اش يا خواهرش يا برادرش نيازي ندارند اينجا جواب تو رو بدهند جواب تو رو شبا كه ميخوابي هر شب حس ميكني

غزل said...

فرزاد جون من نميدونم اين زنكه بيماره مياد نظر ميزاره خودت هم ميدوني و همه ما ميشناسيمش قبلا هم ميدونستيم كي بوده و هست خوب دهن خودش كمي لق هم هست حالا من كه خداييش نديدمش ولي ميدونم بزاره و حال و روز زندگي درستي بدبخت نداره ولش كنيد اگر وبلاگ اينجا صاحب داره خودش ميدونه و الا تو چرا ميايي ميشي وكيل ادم زنده
بابا ولش كنيد بخدا اين از سوز كونش تو بيكاري و علافي و حسرت هستش
اين بنده خدا من از يكي از همكاراش هم كه باهش كار ميكرد پرسيد ميگفت همش توي حسرت امروز و فرداشه
بزار همون كاري كه ميكنه و جوابشو ميخنده و نميده بهتره تازه ميشينه به بقيه هم براي خنده نشون ميده
يك بار هم اومده بود به اسم همكاراي قديميش نظر ميذاشت
چي شد؟هيچي يادتونه وقتي گفتيم بريم واقعيتها رو براي كسي توي زندگيش رو كنيم گفت فعلا لازم نيست به موقعش ولي زنكه خراب بزار بهت بگم از امروز تا فردا من خودم ميشاشم توي زندگي بي پايه كه داري و ميدوني داري

غزل said...

باز ننه حرمله اومدي گوه زيادي خوردي؟
ايمان داشته باش كسي در مورد من حرف نميزنه جز احترام اگر هم ما قادريم چرنديات تو رو ببينيم ميبينيم كه در صد سوزش تو تا چه حد هستش با شكل گنده يا كوچيك يا ليوان به ريش تو وز ندگيت هر روز ميخنديم
چراخوشبختي ديگران تو رو زجر ميده اره؟
برو توي يك رشته تحصيل كن دوباره كه اخر عاقبت داشته باشي بخدابا سن تو براي سوپوري هم ديگه نميگيرنت؟
اين شغلهاي بند تنبوني به دردت نميخوره بيكار بدبخت

فرزاد said...

اولا نويسنده وبلاگ به كسي تا به حال توهين نكردهچه برسه به غزل بعدش ببين عزيز دستي به پشتت بكش ببين ياد نويسنده وبلاگ مي افتي چون بايد خيلي بسوزه جاش نه ميسوزه اره؟
بشين گوه به فكر زندگيت باش تا با رو كردن واقعيتها همه انو گوتو قاطي نكرديم
فراموش نكن و برو بپرس
هر وبلاگي تريس داره و آيپي تو رو نشون ميده و كاملا قابل دنبال شدن هستي ولو از وي پي ان استفاده كني بهتره بري به فكر نون باشي بدبخت
و بيماريت
به همون خدايي كه هست ميشناسنت
برو خفه شو هر چيزي حدي داره

Anonymous said...

سلام
آقاي شمس
شما را سالها پيش در خارج از كشور اگر يادتان باشد در روبروي دانشگاه پاسفيك در خدمتتان بودم شما اون روز يك لباس آستين كوتاه سبز تنتان بود و خيلي جدي به چشم مي امديد
داشتيد در رابطه با مشكلي كه با شما مطرح شده بود صحبت ميكرديد و بقدري زيبا در رابطه با اون موضوع مسلط وبا علم صحبت كرديد كه همون جا از شما خواستم كه اينگونه مطالب را روزي جمع آوري كنيد و بنويسيد
امروز وقتي توسط يكي از دوستان اينجا ديديم مي نويسيد بي نهايت به خودم باليدم
مرسي

Anonymous said...

واقعا جای تاسفه که یه عده بد دهن و بی فرهنگ اومدن اینجا رو به کثافت کشیدند. آقاس شمس اگه قرار باشه به کسی جوابی بده وکیل وصی نمیخواد و بجاش زبونش از همه بهتر کار میکنه نیازی نیست شما بیایید اینجا ادبتون رو به رخ همدیگه بکشید. البته باید بگم متاسفانه گویا خود جناب شمس هم از این نوشته ها لذت می برن که اجازه میدن اینجا ثبت بشه هرچند ظاهرااصلا نظر اون شخصی که اینها رو تحریک کرده تایید نمی کنن. پس بهتر بود این نظرات بی ادبانه را هم تایید نمی کردند.بهرحال هرکسی نظری اگر کذاشته مربوط به نویسنده بوده نه دیگران.لطفا اگر نمی تونید مودب باشید پس فکر نکنید بین شما و اون شخص دیگه که گفتید حرفی زده تفاوتی هست.

فرزاد said...

ببين نوكرتم توي نوعي كه يه روز پينگليش مينويسي يه روز فارسي گوشتو باز كن
ما قبول داريم اينجا جايي نيست كه ما اينطور به هم بيفتيم ولي بايد منصف بود صاحب وبلاگ مي آيد مينويسد
درست، غلط ،عالي، خوب، بد.جالبه واقعا نه خودش ميگه صد در صد عمل ميكنه نه ميگه از من قبول كنيد بارها نوشته
حالا يك آدم واقعا تنها و تنها روي بيماري و عقده مياد با پينگليش بعد فارسي و بعد اينقدر خام عمل ميكنه كه سر دشمني شخصي با نويسنده يا اطرافيانش مياد به خودش به اطرافيانش توهين ميكنه. جدا كجاي دنيا چنين بيماراني وجود داره آيا واقعا جز اينكه بچه پدرت نيستي و ما حصل يك خانواده بر هم ريخته و نا بهنجار و فردي هستي بي ترديد ناراضي از شرايط زندگيت
بعدش ما به تحريك هر فردي چه شخصي يا جمعي مي آييم جوابي كه سزاوارت هست مثل خودت بهت ميديم يعني ميكشيم پايين بهت ميرينيم كه نگي اينا نداشتن آيا كار ما غلطه ؟ كار تو چي؟ خوب بوده؟برو دختر جان يكروز به اسم پسر يك روز به اسم همكار ميايي زر ميزني غافل از همه چيز كه تو نميدوني
اما نويسنده وبلاگ بزار راحتت كنم يا خيلي زرنگه كه ميدونه تو كي هستي و فهميده دلايلش هم زياده يا آدم ساده اي هست ونمي فهمه پس هر چي تو بگي باز هم نميفهمه و يا متفكر يا باهوش و علمي و حتي رذل هست كه هم ميدونه تو كي هستي و هم اهميت نميده پس برو دنبال بابات و مادرت بگو چرا من احساس نميكنم خوشبختم

غزل said...

دمت قيژ فرزاد
آره بابا آدمي كه بيكار و زخم پشت نخورده باشه و در حال خوردن نباشه و درد پشت و سوزش نداشته باشه كه نمياد به جاي نوشته به كسي چيزي بگه
نوشته اي هست صاحبش هم انسان بدي هست به تو چه مربوطه تو توي زنگيت اينقدر بهم ريخته و نا موفق هستي نسبت به توقعاتت مقصر نويسنده هست و فك و فاميلاش
ببين عزيزم انسانها پول و نون قلبشونو ميخورن برو به چاه مسترابتون نگاه كن تا به عمق قلبت پي ببري
هر چي هر روز اين كثافتها رو بيشتر توش بريزي بوش بيشتر بلند ميشه

Anonymous said...

khosham miad harki bejoz shoma 2ta lodeh inja nazar mizare be man nesbat midid. khob bale nevisandei ke poole onjasho mikhore va ba hamunjash moshkel dare bayadam faghat 3 ta khanande dashte bashe.azizam eshtebah nakon ghazal joon inja nevisande noone ghalbesho nemikhore mikhay biam behet neshun bedam to ghazal khanum kojat mikhare? manam harchi bekham minvisam khetab be nevisandam minevisam be shomaham rabti nadare. man har rooz mibinamesh age orze dare harfasho be khodam bezane na ke az shoma bekhad hemayatesh konid.oni ke badbakhte malume kie dige bahsi ham roosh nist. onaei ham ke zendegishono bar payeye khianat bana kardan taklifeshun malume.onike alan dare misuze khodesh midune kie.

غزل said...

اولا من همه جام ميخاره و دوست دختر نويسنده وبلاگم بودم از اين بالاتر كه نيست تو هم كون داري بيا با من روبرو شو
اگر هم زر و پر كردنت به همين نوشته هاته برو گوتو بخور.اگر راست بگي كه هر روز هم ميبينت بهت چيزي نميگه چون حتما آدم حسابت نميكنه
ما فقط دو نفر ميخونيم و نظر ميزاريم پس تو اينجا چه گوهي ميخوري بهت گفتم راه حل دردش كمي وازلينه عزيز بعدش ببين زندگيت چرا اينقدر بهم ريخته هست و هيچ زمان نرسيدي به نصفي كه افراد ديگه رسيدن دليلش همينه
بيكاري بدبختي و خانواده بهم ريخته علت اين مسئله هست شك داري.شك نكن جيگرم شك نكن
ببين از بابا و مامانت بدت مياد هميشه كونت ميسوزه به كساني كه دوربر نويسنده هستند تو مگه پول اونجاشو بهش دادي تو از كجا ميدوني بلا،تو رو هم گزيده دمش گرم منو هم گزيد ولي كونم مثل تو نسوخت تو معلومه كمال و تمام بهت حال داده

فرزاد said...

بيا برو تو كونم حنايي در بيا
شمس خر بشو پول بارت كنه چه گوهاميخوره
ببين كسي كه در مورد اونجاي كسي صحبت ميكنه بايد با هم عقل و شعورش در همون حد بكشه كارت پستال معامله خر
واي كه هر چي اينجا مينويسي نشانه درجه بالاي حرارت داغي هست بهت گذاشته
ميدوني چرا عزيز چون خر بودي و فكر ميكردين مثل خودتون خره ونميدونه حتي امروز چه حال و روزي داري اون روزها ديگران اطرافيان هم نفهميدن تا گرز تا آخر رفت

Anonymous said...

به به اين خل و ديوانه كيه باز اومده اينجا پينگليش مينويسه جرات هم نداره بگه كيه ولي خوب چند تا سوال ساده
شما ميگيد خيانت كرده"؟و زندگيش بر پايه خيانته؟خوب به تو چه تو از همه خرتر و بيكارتري كه ميايي روزي ده نفر فحش خواهر و مادرت رو ميدهند كه به نويسنده ثابت كني من از تو كينه دارم برو عمو جان خودش به قول خودت بهت چيزي نميگه ولي ديگران فحش خواهر مادرت و خودتو ميدهند
ميگي پول اونجاشو ميخوره؟خوش بحالش تو چرا ميگي كه ديگران بدونند ايشات خوش سكس و خوش اونجا هست مشتريش بيشتر ميشه بدبخت پس توي اين مسئله هم موافق حماقتهايت نيستم
باور كن اصلا و ابدا به نويسنده بدتر از اين هم بگي اگه راست بگي كه زندگيش اساسش خيانت و بديه پس اولا عين خياش نيست بعدش مگه مردم خر هستند كه با حرف تو بيان به كسي و زندگيشون بدبين بشن؟
من اين حرفها رو اگه بهم ميزدند ولشون ميكردم تا اينكه اينقدر برينن تو هيكلم

Anonymous said...

من واقعا از اين همه استعداد و مجموعه اي كه اين شخص جمع كرده چقدر زيبا و چقدر آگاه به مشكلات روزمره خانواده و فرزندان و زوجين من متشكرم و تعجب ميكنم افرادي مي آيند چه به حمايت خودشون و محيط اينجا رو آلوده مي كنند و از همه بدتر طفلي وجود دارد كه سر به سر يك مشت انساني ميزاره كه به خودشون اجازه ميدهند هر حرفي بزنند و من ميشناسم كه هستند.
هر كس يك نفر حتي يك بچه هم كه اين وبلاگ رو باز ميكنه مهمان جناب شمس است شما حق نداريد بعنوان مهمان بي حرمتي بكنيد مگر اينكه در مرام خانوادگي تعريفش اين باشد كه مهمان بي حرمتي بايد بكند به ميزبان و خانوادش .
اصلا به كسي ربطي ندارد مهمان ميزبان چند نفر در روز و يا چند صد نفر هستند شما از همه شكل و شغل مهمانيد. ناراحتيد وارد منزل ميزباني كه اين مشخصات بد را دارد و هر روز به قول شما، شما را ميبيند نشويد شما رو كه بيرون مي كنند بهتون فحش ميدهند چرا بازبي شخصيتي ميكنيد مياييد و چيزي ميگوئيد كه توهين شود عزيز من شما مهموني هستي نا خوانده. كسي نه شما رو دعوت كرده نه كسي از حضور شما خوشحال ميشه چرا قدم به جايي ميزاري كه هم ميزبان از شما متنفره و هم دوستانش
من ميگويم اينجا خراب آباده تو آباد ،چرا ميايي؟ اينجا لجن زار است؟ نويسنده لجن اطرافيانش لجن؟ تو چرا دست و دهانت را لجن مال ميكني؟دوست دخترش بودي؟باشه تو انتخابش نبودي و نخواست. بي ترديد به جاي اين حرفها بايد با خودش صحبت ميكردي.انتخابش اشتباه هست به شما مربوطي نيست ؟شما كه ميگيد بده پس خوش به حال شما كه در رفتيد پس برويد دنبال كارتان. با افراد بد همنشين و همصحبت است؟باز انتخابش آنها بودند اما با كمال تاسف شما نبوديد الان ميشود ديد چرا شما را انتخاب نكرده از سخنانتان پيداست
شما را از كار بيكار كردند و خانه نشين هستيد؟ بي عرضگي خودتان است كارتان ارزش نداشت.مقصر عدم داشتن كيفيت كاريتان است.خيانت ميكند؟مسئله خصوصي است خيانت ايشان به كسي مربوط نيست چه برسد به شما.پس نيائيد نشان دهيد چون حرمت نميدانيد نه ميدانيد چه بنويسيد و چه بكنيد
فرزين/استاد دانشگاه مشاوره روانشناسي و با افتخار دوست نويسنده