Friday, April 23, 2010

اگر من کرده بودم


سلام
بالاخره خودمو رسوندم به جایی که باید می رسوندم کمی سخت بود چندین کشورو را دور زدن و با بالاخره به مکانی پا گذاشتن که خیلی وقت پیش ترکش کرده بودم بدنبال جایی که روزی در اوج غرور از گفتن حتی کلمه دوست دارم ساده برای دلخوشی هم طفره می رفتم اما در مملکتم دیدیم که عمر این کلمات به چند ساعت نمی رسد و مردم فقط می پرانند بدون اینکه بدانند چه می گویند و هنوز شاید خدا هیچ زمان هم دوست ندا ره من یک روز با این جمله روزم تموم بشه بگذریم
کلی جالبه فرصت که کردم ایمیلهایم را چک کنم همه حول یک محور می چرخد داستان یک خیانت داستان غافلگیری .اولا به کسی مربوط نیست دوما من اگر کرده بودم بی تردید اینقدر شهامت دارم که اولا معذرت بخوام و سوما هر تاوانی را قبول کنم چون هر کاری یک تجربه ای داره و ما باید قبول کنم بعدش کدوم نمونه اش تا به حال شنیده شده که من توی زندگیم با دشمنم هم کرده باشم که این دومیش باشه؟ من نیازی به این جورها کارها ندارم مگر کسی واقعا با من نشسته و پا نشده باشه

اما

 من به کسی خیانت نه کردم نه می کنم نه خواهم کرد نه وقت من اجازه می داده و نه وقتی وجود داشته که پرت بوده که نشه دقیقا ثابت کرد کجا بودم و چه میکردم. منتها مسئله جای دیگریست داستان بقدری حلش ساده بود که من حیران می موندم چرا افراد متوجه نمی شوند.

 من وقتم را از سر راه آوردم اما نه شخصیتم رو. کسی بخواهد بی تردید با روشی که من هیچ زمان نمی پسندم جلو بره نه حرفی دارم و نه چیزی رو دلیل داره در موردش صحبت کنم من کاملا 10 سالی هست که یاد گرفتم مشکلم باید با طرفم حل بشه نه با شخص سوم چون من نه بچه 7 سا له هستم و نه سه ساله کسی که هم فکر کنه با جیغ و داد مشکلش با من یکی حل می شه نه که نمی شه بلکه کسی هم به حرفش همونهایی که حتی می گن از کجا میدونی شاید من دارم فلانی رو بازی می دم گوش نمی کنن من قاطی سناریو کسی نه می شوم و نه دورغ و به انتقام فکر

می کنم همه آزادند هر طور عشقشونه عمل کنند من کار خودمو می کنم اون کاری که درسته

 من همیشه گوشزد کردم کسی که با من قهر کنه دنبالش نمیرم و خواهش می کنم از دوستانم با من اینجور عمل نکنند چرا بعضیها همیشه فکر می کنند من شوخی می کنم؟نه شوخی نمی کنم همه می دونند امتحانش برای چشمانم هم مجانیست

 من وقتی کسی بهم می گه دوستم داره همیشه باور میکنم گناهم اینه واقعا خیلی دوستم داره چون من اگر این حرفو نزدم واقعا به کسی نزدم ولی روزی حتی اگر رو زبونم بیاد من اون شخص تمام وجودمه اما مردم این نیستند

 من دلیلی هیچ زمان برای خیانت نه داشتم و نه دارم کمبودی ندارم و نداشتم من مستقل آزادم پس مشکل تفکر شما استدلال شماست

 کسی که موبایل منو اس ام اسشو خونده با تمام کم عقلیم میگم کار کسی جز کسی که من فکر میکنم بوده برای همین چه کلامی می مونه طرف من کیه و چیه؟ بقیه را می خواندند و تماش می گرفتند حتما به این نتیجه می رسیدند که من اصلا کار و زندگی نداشتم.

یکی این وسط دورغ گفت تا منو نقره داغ کنه اما صد افسوس منو با گرفتن افراد نمی توان داغ کرد فردی که اینطوری بره بزار بره

نظر خواهی ام بازه ببینیم و بشنویم دیگران چه شنیدند کمی شاید بدانیم انسان تنها موجودی است که عدل داره بزارید عادلان را ببینیم.

معذرت می خوام چون دیدم تیتر روزنامه ها شده بود نه برای دفاع بلکه برای کمی خرد شما را به کار بیندازم گفتم تنها کمی خرد می خواهد تا حقیقت روشن شود



به یزدان که گر ما خرد داشتیم. کجا این سر انجام بد داشتیم



بگذریم چند تا عکسی که از دریاچه ای که بارها اونجا وقتی دانشجو بودم می رفتم و وقتمو با دویدن می گذروندم گرفتم

13 comments:

شبنم said...

سلام آرشی
شنیدم اومدی بچه گفتن که بالاخره خودتو رسوندی اما واقعا به من می گفتن خیلی عوض شدی
وبلاگتو خوندم چه به سرت اومده جناب دکتر بعد از این؟همینا بودند فرشته هات البته من فقط می تونم بگم چه به روزت اومده که خوبی خودتو به
فراخوان گذاشتی؟
تو رو خدا یک نگاهی به خودت بکن آرش تو آدمی نبودی اجازه بدی کسی بهت بگه خوب یا بدی متاسفم معنی زندگی با یک فرشته رو هم فهمیدم بگ. چی شده بود حودتو رسوندی.

Anonymous said...

سلام آرش جان حالت چطوره؟سفر بخیر
از این مطالب معلومه باز دیگران درمورد مسائل شخصی تو اظهار نظر کردند.راستش تابحال هیچوقت ندیدم دیگران درمورد مسائل خصوصی کسی اینقدر دخالت کنند.
آرش جان تو خودت اول از همه باید به این باور برسی که این مسائل به هیچکس جزخودت و عشقت مربوط نمیشه .تا وقتی به این باور نرسی این داستان همینطور ادامه داره.
پس قبل از همه سعی کن خودت به این باور برسی تا پرونده ی این دخالتها برای همیشه بسته شه
برات آرزوی موفقیت میکنم

جادو

Anonymous said...

سلام آرش خوبی؟
چه خبر شده . اما من با شبنم موافق نیستم فکر کنم شبنم خانوم اشتباه متوجه شدن . منکه با خوندن پست اینطور برداشت کردم که گفتن آرش خیانت کرده نه عشقش!
خب آرش خودت بگو من درست میگم یا شبنم خانومی که ...

ghazal said...

جالب بود ودر خور توجه اميدوارم استاد محترم من كه واقعا هم استاده بزاره نظر من بمونه و خاصيت دموكرات بودن و ازادي عقايدو رعايت كنه
جناب استاد بي نهايت بي نهايت فردي هستند باهوش،زرنگ،و برخلاف آنچه شما فكر مي كنيد بسيار پر نفوذ منتها ايشان هميشه حرفي كه مي زند اين است كه آخرين فن زرنگي اينه كه كسي تو رو از خودش زرنگتر احساس نكنه
بنده خدا رو يك نگاهي به گذشتش بكنيد ببينيد ايشان آيا به ما ثابت كرده حرفشو يا نه؟
با تمام خلاف كارها نشسته و پا شده هيچ خلافي نكرده
با بدن استخوني قهرمان ورزشي بوده كه نه دماغش شكست نه كسي زدش هميشه هم با فكر بازي كرد و همه رو مي برد.
در دانشگاهي كه ايران بود و با اساتيد دانشگاه داداشي بودالبته با دخترهاي آس دانشگاه بدون اينكه گوش از گوش خبردار بشه سر و سري هم داشت منتها مصيبت اين بود تنها كسي بود هيچ وقت دفتر فرهنگ نخواستش
توي سربازيش حتي اموزشيش همه مثل خر كار مي كردند ايشان داخل اتاق فرمانده بود هيچ وقت رژه نرفت هيچ زمان افسر نگهباني ماهي يك بار هم نداد ناظم مدرسه دخترفرمانده دلش را به اين جوان سنگين و خوش سخن باخته بود و اين جوان معصوم با سنگيني تا پايان سربازيش خودش را نگه داشت و روي نشان نداد اما از امكانات احساسي كه اون خانم داشت كمال بهره رو برد
مترجم شركت نفت شد موبايل خريد يك ميليون يك ساعت كلاس زبان نرفته بود توي شركت نفت باز با متانت دل دختر دايي رئيس جمهور فيليپين رو در يك بازديد مي بره سه ماه بعد ايران نبود به گفته خودش 100 دلار تو جيبش بوده از اونجا به كشوري ميره كه همه آرزوشون بوده يكي از زيباترين وانسانترين افراد روي زمين بقدري جذب استاد محترم شد كه استاد ديگه با شاه هم شير برنج نمي خورد
پول كلوني مي گيره از كشوري مياد به كشور ديگه دنباله درسشو مي خونه اين بار هم پول داره هم تو دانشگاه براي اولين بار درس ميده من خودم با چشاي خودم ديدم با 4 زبون مثل زبون مادريش صحبت مي كنه اما هميشه ميگه انگليسي ميدونم توي همون كشورها هم همينكارو ميكرده زبونو مي دونسته مي گفته نمي دونم بعد خوب بنده هاي خدابايد صحبت ميكردند و .....
از وي سوال كنيد دوره كاراموزي دانشگاهشو كجا ديده؟كمي تامل كنيد؟
طرف اصلا ساده نيست به ايرانش كاري ندارم اما من مثل كف دست ايشونو ميشناسم داستانو من از دوستي شنيدم
اما تنها مي شه گفت يا خود آرش از شرايطي كه داشته پيش مي رفته استقبال كرده و گذاشته طرف خودش بزاره بره واسه همين سكوت كرده و بعدش يا اصلا يكي اين وسط همه رو گذاشته سركار ببينيد وسط بازي كي حذف شده كي مونده من قول مي دم اين وسط فقط يكي حذف شده پيدا كنيد پرتقال فروش را
استاد خيلي دوست دارم نظرتونو در ايت تحليل با بزرگواري برايم ارسال كنيد تا بدونم به قول شما از 100 چند بهم مي دهيد
آرش خدا پشتو پناهت شايد روزي منهم اومدم اونجا ديدمت با ما در تماس باش

Anonymous said...

ghazal khanoom mese ye saye hame ja tashrif dashtan
ham tu iran ham tu sarbazi ham tu sherkat naft ham beyne khalaf kara ham moghe karamuzi daneshgash ham unvare donya !

mashala ghazal khanoom che khabarnegare pey giri ham hastan

arash khan motmaeni in ghazal khanoom khodet nisti ??!!

Rahgozare Shab said...

سلام .اتفاقي به نوشته هاي شما برخوردم . چند تا از پست هاي شما رو خوندم . البته بيشتر از چند تا . حس كردم بايد بنويسم . حرفام رو در چند شماره خلاصه مي كنم :
1) زيبا مي نويسيد . زيبا نوشتن نتيجه ي زيبا انديشيدنه . اما به معناي زيبا عمل كردن نيست . مي شه زيبا فكر كرد و نوشت اما در عمل ؟ اميدوارم شما از اين دسته آدم ها نباشيد .
2) تصويري كه از شخصيت شما در ذهن من شكل گرفته نتيجه ي نوشته هاتونه . ظاهرا بسيار مستقل و آرمان گرا هستيد . تحصيل كرده و خوش فكر . به اصول خاصي معتقديد . اما ... گاهي فراموش مي كنيد كه هر آب و خاكي آداب و رسوم خاص خودش رو داره و براي زيبا زيستن ،(توجه كنيد گفتم "زيبا زيستن" ، نه مورد قبول همه واقع شدن كه قطعا امري محال و در عين حال بي نتيجه و غبر منطقي است ) گاه بايد به برخي از اين اصول احترام گذاشت .
3) ديگران رو به خاطر قضاوت هاشون سرزنش نكنيد چرا كه قضاوت ديگران نتيجه ي تفكر و ديدگاه آن ها به زندگي ست .دليلي وجود نداره همه مثل ما فكر كنند همون طور كه ما مثل ديگران به زندگي نگاه نمي كنيم . ظاهرا مدتي بخش كامنت ها رو بسته بوديد . علتش رو نمي دونم و اصراري هم براي دونستنش ندارم . اما اگر بستن كامنت ها به دليل رنجش شما از قضاوت ديگران در مورد خودتون بوده ، قطعا در مورد صحت عملكرد خودتون به يقين نرسيديد.اگر شما به خودتون ايمان داريد به همون اندازه كه در نوشته هاتون مدعي هستيد ، نظرات ديگران نبايد اين همه تاثير گذار بوده باشه. اجازه بديد ديگران نظرشون رو اظهار كنند چرا كه من معتقدم بسياري از اطرافيان رو مي شه به اين طريق شناخت و تصميم به حذف يا بقاي اون ها در محدوده ي زندگي شخصي گرفت . بعضي آدم ها رو بايد حذف كرد تا به آرامش رسيد.و برخي رو بايد حفظ كرد تا به كمال رسيد . ما انسانيم و مجاز به خطا . به عنوان يك انسان "هميشه" درست فكر نمي كنيم پس "هميشه" درست عمل نمي كنيم . گاهي بپذيريم كه خطا كرديم و اصلاح كنيم نه براي خوشامد ديگران بلكه براي رسيدن به تعالي و آرامش .
4) هميشه به راحتي خودمون فكر نكنيم . فرد مورد علاقه ي شما قطعا خواسته هايي داره كه اگر شما واقعا به اون علاقه منديد بايد گاهي از خودخواهي هاي شخصي تون بگذريد . ما وقتي كسي رو دوست داريم يعني بايد گاهي نه هميشه نه به طور مطلق ، حداقل "گاهي" در حد عقل و منطق به سنت ها و ارزش هاش بها بديم . اگر ادعاي دوست داشتن داريم .
5) گاهي در نوشته هاتون تضاد مي بينم . گاه خودتون هم مي دونيد اصرار بر چيزي داريد كه شايد كمي نابجاست يا به قول خودتون يك دنده و غد هستيد . نه دوست من . نمي شه . گذشت و احترام به خواسته هاي عزيزان و كساني كه ادعاي دوست داشتنشون رو داريم از واجبات ادامه ي ارتباطه . يك ارتباط منطقي ، محترمانه و پايدار ، بدون تنش و درگيري .
موفق باشيد . تا بعد .

ghazal said...

نه عزیز جان من آرش نیستم ولی کاش بودم من قبلا هم می نوشتم اما شما اینقدر کوته فکر هستید که نمی دانید من ایشان رو سالها می شناسم هم از ایران ایشون مدتی دوست دوستم بود و خیلی هم کمکم کرد تازه زمانی شما کون سوزیتونو می تونید به عرضه بزارید که زمانی که من گفتم ماهها قبل وقتی که من از لحاظ جنسی هم ایشونو می شناسم( یعنی ازتوی رختخوابش هم میدونم ) البته دیدم ایشون هم ماستا رو تو کیسه کرد و جا زد هر چند ازش دفاع کردم اون روز چرا خفه خون بودی نخیر من آمریکا هستم نه جیگر اینا رو تو هم عرضه داشته با ش باهش صحبت کنی بهش می رسی شهامت داری بیا خلافشو ثابت کن و بگو بیشتر از من
می شناسیش نه عزیز فقط گفتم خریت محض اینه که فکر کنی آرش ..... من قبول دارم یک چرچیل هست تو بگو کجای زندگی اونی ؟نه حسرته جونم حسرته

Anonymous said...

سلام
دوستان عزیز بالاخره هرکسی تو زندگیش یه آشنایانی داره اما این نه عیبه نه حسن
شما هم غزل خانوم بهتره اگه اینجا مینویسی زیباتر بنویسی .آرش نیازی به دفاع یا تعریف کسی نداره . و مطمئنا کسی مثل شما نمیتونه اونو توی رختخواب بشناسه.زدن این حرفها واقعا خجالت آوره. غزل خانوم با این حرفها برخلاف تصورت اصلا آرش رو خوشحال نمیکنی امیدوارم از این به بعد بفهمی چی مینویسی

جادو

Anonymous said...

salam.ey baba ma ke az fozuli mordim.arash khodet begu in vasat ki be ki khianat karde?tu iran khianat ziade?khodet chi khianat nakardi?age eshghet khianat karde labod dalil dashte shayad moshkel az to bude
shayadam khianati nabude va to dochare tavahom shodi!
ye chizi begu ta hame bedunan belakhare to ham shayad tu eshghet eshtebah mikoni

Anonymous said...

بابا چقدر خلید نوشته که خودش گوه زده باز می گید کی خیانت کرده مگه به این آدم نمی یاد که یک خانم کاردرست ایشونو اینقدر جذب کنه شما اشکال از خودتونه وقتی خانمی اینقدر شلافه هست توقع چی دارید
معذرت اون خانم جلوی بچه مردم و گرقته بوده که تکون نخور هم رفت اینم مثل کش تانبون رفت

Anonymous said...

سلام
استاد محترم
عشقش رو خوب میشناسه وشما دوستان محترم بدونید این عشق که همیشه میمونه اگر استاد عشقش رو نشناسه خودش رو هم نمیشناسه چون ان بخشی از وجودشه

Anonymous said...

سلام
شما دوستان محترم متوجه منظور استاد نشدید استاد هم خودش رو خوب می شناسه هم عشقش رو ماهیت عشق با ان چیزا که دوستان می گن خیلی فرق می کنه و عشق تنها چیزی هست که همیشه می ماند عشق مستقل است استاد گفتند کسی دروغ گفت تا ان را نقره داغ کنه یعنی افرادی هستند که هنوز فکر می کنند می توانند با دروغ گفتن بین افراد جدایی بندازند و جواب حرف ان ادمها رو داده

Anonymous said...

jalebe
adami ke mardoonegi nadareh khiyanat kardanesh HAM NOBAREH
ARASH KHAN TO CHIZE KARDANI AGE DASHTI UN HAME TIKEHAYI KE AZAT KHOSHESHUN MIOOMAD MIKARDI .TO ASLAN ORZEH DASHTI KE ESHGETO BOKONI KE KHIYANATAM KARDI ?
BORO KASHKETO BESAB BADBAKHT
BORO SARETO BOKON TOO KHAK TO YE BADBAKHTE AVAZI BISHTAR NISTI KE MIKHAY KHODETO HAME JA MOHEM JELVE BEDI .AMA HAME MIDOONAN HICH GOHI NISTI .