Wednesday, August 18, 2010

برو سوت بزن

يكي از مسخره ترين و بچه گانه ترين جملاتي كه اينجا بيشتر وقتها مي خوانم و اكثرا پاك ميكنم و تنها و تنها نشانه از كم خردي و ناداني افراد مي آيد اينكه براي من مينويسند چرا ميگي خودت عمل نمي كني و تو چرا اينكار را كردي و اينطور ميگي؟


ببينيد اين افراد چرا ابله هستند چرا مغزشان كوچك است دليلش را بسيار راحت من ميتوانم برايتان تحليل كنم
من چيزي را مينويسم كه علم به آن دارم اميدوارم تا اينجا افراد مشكلي نداشته باشند
من چيزي كه ميگويم شما اگر شك داريد اصلا قبول نكنيد و نظر خودتان را داشته باشيد يا بگوئيد نظر من اين است خود را هلاك نكنيد ولي چيزي كه براي شما مصيبت و بدبختي مي اره اينه كه شما قبول كنيد و باور كنيد كه هر كسي كه هر حرفي را ميزند بايد عمل كند ميدانيد چرا اين افراد با اين عقيده كه به كرات من اينجا ميبينيم بيسواد هستند چون نه تاريخ ميدانند و نه منطق و نه خودشان مي توانند تشخيص دهند خوب و بد چيست و حرف درست و اشتباه چيست تاريخ نميدانند چون در گذشته هاي دور كه نه كتابي بود و نه كسي به كسي اطمينان داشت تنها را اثبات عمل بود نه علم، علمي مانند امروز نبود و حتي علما افتخاراتي مانند رسيدن ونگذشتن خواسته هايم در رختخواب(علما كلمه ديگري به كار بردند كه شرم كردم بنويسم) البته اينها از دانشمندان نسل جديد هست كه جالبه ديگران را هذيان گو فرض ميكنند و واي چقدر انسانمي تواند با كلام و رفتار و حتي جستجو در سايتي خودش را خوار و ذليل كند مانند موشي كه وقتي ميبينيش مي خواهد لباش شير تنش كنه كه بر ترسش شايد از نبودن انكه هست فائق شود
شما تاريخ نميدانيد و نخوانديد چون علم نداشتند كه مردم در گذشته كه حرف درست چيه غلط از كجا مي آيد ملاك ملاك عمل بود دانشمندان و علماي گرامي براي اين است من ميگويم تاريخ نميدانيد و جامعه شناسي تاريخي نداريد
من تنها چيزي كه قبول دارم اينكه فرزند من بعنوان من كه خدايش هستم به رفتار من نگاه ميكنيد اما تو اگر خودت را عاقل فرض ميكني بايد قبول كني وقتي من دكتر به پدرم گفت تو ريه ات ناراحته و بايد سيگا رو ترك كني و الا ميميري و كلكت كنده است وفتي من ميرفتم داروهاي پدرم را بگيرم ديديم كه همان شخص دارد پشت سالن و منطقه باز همون دكتر سيگار ميكشه شما توقع داريد من برم بگم تو گفتي عمل نكردي بابا تو ادامه بده اگر سيگار بد بود خودش نمي كشيد! ما بايد قبول كنيم چون عقلمان مي كشد نه چون عمل دكتر خلاف آن را ثابت ميكند ولي رعايت آن مورد زندگي ميدهد و خلافش مرگ و مصيبت
دانشمندان گرامي چه اهميتي دارد چيزي كه درست است مهم باشه كه آرش عمل ميكند يا نميكند جمله اينكه من خارج از كشور بودم درست اما من توي محيط آزادي بوديم كه مردم آزاد بودند كاري نكردم شما توي محيطي هستيد كه نه بلكه آزاد نيستيد بلكه بي بندباري را با آزادي كاملا اشتباه گرفتيد بالغ بر هشتاد و بيشتر من وبلاگ نوشتم چرا نتوانستيد بگوئيد كجاي حرفم غلط بود و كجايش درست جز اينه كه ياد گرفتي براي تصوري بد ساختن دستانت را به خون آلوده كني كه بگويي درست ميگويي و لباسهاي من را نيز خوني كني
دست از اين بازيهاي كه تو گفتي و من چه كردم دست برداريد هر حرفي من زدم اگر سواد آن را داشتي كه درست بود قبول كن اشتباه كردم بگو همه از تو ياد بگيرند اصلا مهم نيست حست به من چيست بيا حرف حساب بزار تا بزارند نظرت بياد مردم بدانند چه دانشمندي هستي  و چطور
 زندگي خصوصي و كاري من اينقدر پرونده سفيدي دارد كه هر سه سال كارم را عوض كردم و با درخواست امكانات بيشتر راضي شدم ولي من ايمان دارم شما الان هم سر كار هفته پيش خود هم نيستيد چه برسد به اينكه براي مني كه جون كندم و بيشتر از تو زندگي كردم و تنها وابسته به توانايي خودم و سوادم افراد را جذب كردم كه مرا ببرند روي سر حتي خارج از كشور نه بگردم روي نت گدايي كنم كسي با من دوست شود مرا رها كند ازآنچه هستم
حرف من  چه درسته كه عمل ميكنم چه درسته عمل نميكنم چه فرقي ميكنه؟حرف من درسته صحيح هست با عقل جور در مي آيد قبول كن انجام بده اگر هم فردي فهميده هستي و حرفم هذيان و اشتباه است چه فرقي ميكند كه من عمل ميكنم و يا نمي كنم
من اگر روزي حرف اشتباه بد و خطرناك زدم و خودم هم عمل كردم آيا شما هم عمل ميكنيد؟؟!!!! شما آيا زائيده اين منطق هستيد؟ شما اصلا چيزي به نام عقل و منطق را قبول داريد؟ من اگر كار مسخره اي كردم و انجام دادم شما از من قبول ميكنيد؟ يا كار اشتباه را عقل داريد نمي كني


اينجاست كه شعور و عقل را من تنها چيزي ميدانم كه به كسي نمي توانم هديه بدهم ببينيد  و ايكاش بدانيد كه هستيند و چه چرندياتي در پشت اين نظرات من ميخوانم
تو تصور ميكني مردم هنوز درست و غلط را نميدانند و به اعمال نگاه ميكنند نميدانم؟شايد شما اينطور فكر ميكنيد؟


براي خود من ملاك درستي حرف و موضوع آن است وابدا براي من مهم نيست طرف چه كاره است و چطور عمل ميكند و اين را به همگان ثابت كردم و علت اين بود كه من  حتي در خارج از كشور افراد روي چشمشان بردند ولي شما به دنبال ميگرديد تا كسي پيدا شود و ببرنتان
علت اين است كه من را از سر كاري با خواهش و اغوا گري به كار دعوت ميكنند و شما هر جا رفتيد فكر كرديد به شما نظر و سو نيت دارند فرق ما دنيا دنياست و من را ببخشيد واقعا تمايل به گفتن اين ندارم كه بگويم هنوز واقعيت و زشتي كار خودتان را مثل اينكه قبول نداريد و ما تنها به كلاممان انسانيم و مسئوليتي كه داريم ما به صدايمان و جيغمان اصلا ملاك آدم بودن ما نيست
مواظب كلامتان در همه جا باشيد ما را بر اساس تعداد دوست دخترمان و دوست پسرمان و تعداد پارتي ها و مهمونيها  شبانه شخصيتمان را محك نميزنند
اداي طرفدار حقوق زنها نباشيد و اداي ضد مردها را نيز در نياريد وقتي دنبال مردها ميدويد براي اينكه در عمل ثابت كنيد هيچي نيستيد و نياز به اين داريد كه يك مرد براي شما شفقت و كاري بكنيد و شماها معمولا بدنبال چه مردي هستيد مردي كه ذليل و عليل شما باشد و دوم  كه من در تمام نوشته ها خوندم اينكه دنبال اين ميگرده يكي پولدار و با سواد باشه وپول اينه بگيره بره سراغ اون يكي بعد پول اينو ميگيره بره سراغ اون يكي رابطه خودشو با اين و اون مرتب بهم ميزنه و تخصص شما ميشه اين كه به حساب  ميفهميد با مردها چكار كنيد و ديگران نميفهمند و بايد مرد را بدهند دست شما درستش كنيد اين افراد روي نت ميبينيد و بعنوان شكارچي من براي شما تعريف ميكنيم به ده نفر نامه ميده نه ميداند كه اين همون من  آدم بده ديروز هستم قربونت تو اسمت عوض شده من كه هنوز حميد هستم پدر خدا بيامرز شما موج ميزني و دنبال يك مرد زخمي و شكار زخمي ميگردي و نشون ميدي كه حوصله شكار بر حسب توانايي خودش نداره و البته هميشه هم يك شكار زخمي براش پيدا ميشه


كار گرفتاريست تا كي چشم باز ميكني و ببيني چه بايد كرد

Tuesday, August 10, 2010

كافي شاپ

فردی از نزديكان من همراه با خانمی كه من كاملا مي شناختم مرا دعوت کردند در كافي شاپي كه من دوست داشتم بنيشينند و مرا ببينند كه بله ما میخواهم ازدواج کنم شما بيا ببین ما به درد هم میخوریم و نظر بده چه كار كنيم

با هزار اكراه بالاخره من جايي و كافي شاپي كه دوست دارم را تعيين کردم براي ابن دو با هم صحبت كنند آنهم در حضور من و بعد از من سوال ميكردند كه نظر تو در اين مورد چيه؟ سوالي بي نهايت مسخره بود و به انها چنين گفتم آخه در برابر اين سوال براي ما كه هم رو ميشناسيم و وقتي توي زندگي خودمان كه حتي از پدر و مادرمون چنين سوالي ميكنيم ما كاملا ميدانيم نظر مادر يا پدر ما در مورد ازدواج چيه ؟ چون اونها رو كاملا توي ازدواج لمس كرديم كه در سطر پايينتر كاملا توضيح ميدهم ولي گيرم از شما و من چنين سوالي شد كه هر روز از من ميشه و من ميگم و شما هم بگيد

اولا از من كه سوال ميكنند از كجا معلوم كه حالا نظر من درست باشه؟

دوما قوم و خويش من بعد سالها منو ديده چه برسه يه و حتي نظر مادر و پدرمان را كه حتي اصلا و ابدا لازم نيست بپرسيم چون ما در عمل و حرف نظر آنها رو ميدانيم

چون پدري كه غر ميزده يك عمر حالا از من بخواد به همسرم غر نزنم كه اين اصلا نظريه اي نيست و گيرم كه باشه درست نيست

ما فقط در رابطه با طرف مقابل انها ميتونيم نظر بديم اينكه كوچيك يا بزرگه دماغش و يا متناسب هست يا نيست و تنها ما نظر ميتونيم بديم حقي نداريم و حقي در رابطه با افراد در كار نيست و در رابطه با فرد ميتونم نظر داشته باشيم و نه حق

ولي ما و من نميتوانيم كسي را جمع كنيم و در مورد ازدواج صحبت كنيم ما پدر و مادرمون فكر ميكنند حرفي دارند و اگر حتي پدر و مادر حرفي دارند آيا اين حرفها اگر حرف هست آياميشود در دانشگاه آن را مطرح كرد و كسي گوش كنه؟ پس حرفي هم كسي نداره؟ پس صحبتهاي پدر و مادر ما به درد بچه خود ما هم نميخورد

ما بعنوان پدر و مادر تنها كمكي كه ميتوانيم بكنيم اينه كه كمك كنيم كه كي آمادگي دارند براي ازدواج و بعد كمك در شناخت معيارهاي همسر داشته باشند اين چيزي كه از ما بايد در قسمتي كه درسته بايد انجام دهيم و بعنوان پدر و مادر نظرمون را بدهيم درست هست بگيم چه موافق و چه مخالف و اگر هم اشكالاتي ديديم بهش بگيم اما ما نمي توانيم بعنوان پدر يا مادر فرزند دختر يا پسر 30 ساله رو بشونيم و بگيم ملاكهاي همسر و شوهر چيه؟ چون اگر هم بگيم يا خيلي معمولي يا پيش پا افتاده است يا حرفهايي ميزنيم كه بهتر از ما اونها ميدانند و يا نظر و عقايد اونهاس كه آنها توي تمام زندگيشون با ما حس و احساس كردند و در انتها يا فقط مانند هميشه خواسته خود ما و نگراني خود ما وآرزوهاي خود ماست كه به درد زندگي اونها نمي خوره اما ما هر چه بگيم صد بار چون شنيدند فكر نميكنيم گفتنش ضرورت داشته باشه

جوابي كه من واقعا مي تونم در مورد اين سوال بدم كه اونجا گفتم اينه كه بايد ببينيد ملاكها و استانداردهايي كه براي انتخاب همسر داريد كدامهاست و بايد آنها در اون چهارچوب بخونه و بعد ببينيد اون ارتباطي كه بايد پيدا بشه و آتشي كه بتونه اين دو رو مذاب كنه كه با هم تركيب بشوند هست یا نه منظور من کامل کردن هم نيست و جدا نيمه گمشده و نصفه من حرف مسخره اي استولي من اينو تكميل كردن هم نمي گم بلكه تركيب كردن تنها ملاكه

اين چيزي كه من فكر ميكنم درسته ولي ما معمولا وقتي بايد بعنوان پدر و مادر تنها چيزي كه حقمان است بعد از انتخاب فرزندمان براي همسر

ما بايد ملاكها رو انتخاب كنيم و استانداردها خودمون رو ولي بعد فراموش نكنيد اين ملاكها ببينيم براي همسر يابي كدوم درسته؟ البته اين فرق داره كه ما توي ذهن درستش كنيم بعد بريم ببينيم كي رو ميخواهيم دستش رو بگيريم بياريم توي زندگي چون با اين شكل يا هيچ كس رو پيدا نميكنيم مخصوصا اگر سختگير باشيم و اگر شل گير باشيم هر كسي رو ميشه انتخاب كرد ما با يك فرد با اين كلياتي كه داريم جلو ميريم وقتي دوستش داشتيم ازدواج باهش ميكنيم نه تصورش كنيم و بعد پيدا كنيم



اما توي ازدواج سنتي ما فقط پيدا ميكنيم و اصلا دوستش نداريم و نداشتيم ولي بعدا پيشرفته تر شديم اومديم گفتيم ما ميدونيم چي ميخواهيم براي پسر و دخترمون از اين مغازه راه مي افتاديم ميرفتيم توي اين مغازه تا پيداش كنيم يعني به حساب در خونه ها رو ميزديم تا جورش رو پيدا كنيم و اگر توي اين مسئله سختگير باشيم هيچ كس رو پيدا نميكنيم و اگر هم سهل گير باشيم به قول من هر كي رو پيدا مي كرديم و يه جوري خودمون رو قانع ميكنيم اين هموني هست كه ما ميخواهيم و البته اون هم با ما همين كار را ميكند

ولي از ديديگاه من افراد بايد رابطه را عادي و ساده شروع كنند و اين كه خانواده ها بدانند هم بد نيست و بعد میبینند اگر توي اون چهارچوب شرايط میخونه بايد كوشش كنند ببينيد بينشان چه میگذرد

ولي اينكه بعضي وقتها حتي خارج از كشو ردوستي زنگ ميزنه كه سلام من با اين فرد دارم ميرم بيرون من چه كار كنم هميشه من ميگيم كارت با من يا بازيه يا بچه بازيه و يا داري سعي ميكني گناه رو به گردن من بياندازي

يعني اين افراد ميخواهند ديگران بهشون بگن اين بازي را بكن يا اگر خراب هم بشه بگه تقصير توست يا يك بچه اي هست كه حالا ميخواد زن بگيره همه خوشحال باشند به بچه بازي شبيه هست تا ازدواج بارها اين مسئله شده

دوستان من ولي براي مهمه الان توي سن بدونم اصلا ازدواج براي فرد مقابل من چه معنايي داره

توي ايران باز منو ببخشيد من ديديم طرف به عنوا ن يك مرد زن ميگيره ميزاره خونه

درست مانند اينكه ميروند يخچال ميخرند به كرات ديدم بارها از ديد اكثريت مردها زن يك كالاي ضروريست در خانه و بايد باشه

وقتي كسي با شما چنين نگاهي دارد معلومه كه زني كه ميخواهد بگيره چه شكلي و چه فرمي بايد باشه

تا اينكه بخواي با يك آدمي ازدواج كني كه دائم درگير يك نوع مكالمه و تامل و گفتگويي باشي كه از طريق اون خودت رو بسازي و بياي تا آينه اي براي وجود هم باشين براي همينه من هميشه ميگم و گفتم ازدواج براي من هميشه حكم يك آئينه داشت تا من خودمو توش كامل تمام قد ببينيم يعني من برام ازدواج براي من نويسنده اين وبلاگ آيينه اي بود كه من كاملا خودمو توش تونستم براي اولين بار ببينيم همه زشتيهايم و همه زيبايي و انعطافم وهنرم اين چيزي است كه ما ميخواهيم و اگر ما چشمانم را ببنديم همان هستيم كه هميشه توي زندگي تصور ميكنيم و بيرون اين دنيا روي زمين نيست و وجود ندارد  

Saturday, August 07, 2010

معتاد و اعتياد

در رابطه با اظهار نظر خانواده در رابطه با ازدواج فرزند و جهت ازدواج چه راهي باید طی كرد و چه بارها به کرات اشاره كردم و شاید نیاز به برگشت به گذشته نيست كه مادر و پدر بايد چگونه عمل كنند
اما من چيزي كه در ايران ميبينيم كولاك كرده معتاد مي باشد يكي شخصیت معتاد شخصيتي در رابطه با انسانها اينها كساني هستند كه از اینکه تنها باشند وحشت دارند و همیشه باید با يكي باشند و وقتی با يكي هستند اين مسئله تمام زندگي آنها را تحت شعاع قرار ميدهد و در رابطه اینها توقعات بسیار هم از خودشان دارند و هم ديگری و نوع ديگر اعتياد مواد مخدر چگونه است
اعتياد زمينه ارثي دارند ثابت شده بعضي  افرادي با خوردن اولين جرعه و يا اولين مستي ده برابر هر فرد ديگر لذتي و حالي كه به آنها ميدهد بيشتر است  اين مسئله تقريبا كمي بحث ميشود كه ژن الكلي بودن توي افراد هست در رابطه با ديگر مسائل در رابطه با مواد مخدر هم همینه  
توصيه من جدي هميشه اين است كه اينجورمواد رو يك بار هم نبايد امتحان كرد چون اولين پك به سيگار يا شما را شيفته ميكند يا حس ميكني ازش و تغيير حالت بدت مي آيد ولي زمينه ارثي است و تحقيقات در مغز نشون داده لايه هاي پاييني مغز اين لايه فعال هست و افراد رو سيگاري ميكند افرادي بوده اند سكته مغزي كردند اون تيكه كه آسيب ديده است ديگر ميلي به سيگار نداشتند ولو 40 سال سيگاري بودند
ما زمينه هاي مغزي و ژني داریم و متاسفانه آمادگی هم وجود داره ولي يك چیزی را من با توجه به محيط خودم و مكاني كه زندگي كردم و دوستانم بگم من تا به حال نديدم آدمي معتاد باشه و این شخص خجالتي نباشه من اكثريت افرادي كه ديديم معتاد بودند خجالتي هم بودند كه باز اين بر ميگرده به آسیب همون 14 تا 36 ماهگي كه همه خجالت ما از اون زمان توي شخصيت ما مي آيد
روزي كه من آسیب مي بینم و كمي هم حالت طلبكارانه واضطراب همراه ميشه خطر منو براي اعتياد بيشتر ميكنه
و مسئله ديگر اعتياد اينه وقتی ما در خانواده اين برامون نهادينه ميشه كه ما ديديم كه حل مشكل و نگراني تنها توسط يك جسم و چيز خارجی هست مثلا من گريه ميكردم بهم پستونك مي دانند يا من ميديديم تا مادرم يك مسئله مي شد ميرفت يك قرص ميخورد و يا پدرم ميخواست بگه خيلي ناراحته سيگا رميكشيد من نا خودآگاه ياد گرفتم كه با يك ناراحتي و مشکل و پديديه اي
 مي شه ناخوداگاه با يك وسيله در افتاد و رفع مشكل كرد.
و شكل ديگر افرادي هستند كه زمينه اي دارند از افسردگي كه آنها را آماده ميكند براي اعتياد اينها كلا بي انرژي و بيحال و كم حوصله هستند يا سر خوش هم هستند كه ميزنند يا ميخورند كه از اين حال تكون نخورند
چرا توي مجالس مشروب ميخورند توي ايران بارها ديديم و بي نهايت ديديم چون افراد
 مي خواهند حال يا شكل و حس ديگري پيدا كنند فردي كه 40 سالشه يك گيلاس دستشه هي مزه مزه ميكنه چرا اينكار رو ميكنه؟جز اين است كه مي خواهد اون حس عادي و طبيعي خودش را نداشته باشه و يك حس و احساس ديگر داشته باشه و يا ميخواهد از طريق اين مشروب حال ديگري داشته باشد و موسيقي براش معني ديگري پيدا كنه يا اين اجتماع و دخترها و رقص براش معني ديگري بده؟
ولي منو ببخشيد ما اين كارو توي مهموني ميكنيم كه رنج رو آنشب لا اقل نبريم درد نكشيم و امشب خودمون نباشيم و از خودم نفهمم كه حال كنم و اين زمينه جدي مي شود كه آدمها رو ميتونه به اين سو بكشه البته مي شه به اين موضوع اعتياد و معتاد به عنوان يك بيماري هم نگاه كرد
ولي خوب اينكه بگيم معتاد بيماره من موافق نيستم چون اين خوب مسئوليت رو از طرف دور ميكنه و ميگه خوب من بيمارم و ديگران بايد من درمان كنند و خوبم كنند
ولي من شخصا مسئوليت را گردن خود فرد ميزارم و ميخواهم خودش براي خودش يك كاري بكنه
در نتيجه واقعا اعتياد همانطور كه فردي در استعداد موسيقي و شعر  و تواناييهاي فردي متفاوتيم و كمه ولي در رابطه با اعتياد متاسفانه زياده يعني يك عده آدم هستند كه آماده هستند كه درگير شوند
مسئله ديگر به نظرمن در دسترس بودنه يعني در دسترس باشه شايعه تر هستش ولي در جوامعي كه مشروب بيشتر مي خورند ولي متاسفانه وقتي هم غير قانوني هست مسئله كه رو مي شود به نظر اين فرد سر تا پا تقصير و بيسواد ضررهاي و تبعات پنهاني اون صد برابر مي شود طوري كه الان حرفي كه هست و من ديديم خودم خوندم و اينو بعنوان پروژه ارائه دادم يك بار در آمريكا وقتي ويسكي ممنوع بود جنايت و فساد در رابطه با ويسكي خيلي زيادتر بود
وقتي هم كه قانوني شد معتاد زیادتر شد ولی جرم جنايتهاي آن از ميان رفت
در نتيجه مسئله اجتماعي اعتياد  مربوطه به مثلا علامت سيگار در كشور ما بعنوان كلاس و بزرگي بود وقتي من كمي جوانتر بودم  معمولا اين مسئله دست به دست هم میداد كه اين ماده بيشتر شيوع پيدا كند
منظور من اينه مجموعه مسائل بالا ميتونه ما رو معتاد كنه و وقتي بحث اجتماعی است ولی در مورد فرد بخصوص اگر نام ببريم شرایط خجالتی و پدر قرصی و اضطراب همه و هميشه يا تصور فرد از خداي خودش كه پدرش بود هميشه سيگار ميكشيد من هم بعنوان فرزند اینطور آماده تر هستم
شايد هم سبب اعتیاد نمیشه  ولی عادت میشه

و بر ميگردم از اينجا به يك سوال و پاسخ جدي خانمي كه به كرات براي من نوشته و همش در مورد گذشته در رابطه با فرد و شخص و كاري احساس همش در مورد گذشته حس گناه و وجدان درد دارد من از شما معذرت مي خواهم بارها خواستيد راه تماس پيدا كنيد ولي براي چندمين بار ميگويم من امكان نه تلفني صحبت كردن دارم و نه من در تخصص من اين است و نه كاري ميتوانم بكنم و نه چنین اجازه ای دارم من تنها و تنها عقيده خودم را ميگويم چون فكر ميكنم آزادي بيان عقيده دارم ولي با توجه به شرايط سفرم كه اين روزها مرا درگير كرده حتي فرصت نوشتن هم ندارم ولي جواب شما را بزاريد اينجا بدهم شايد جواب شخص ديگري هم باشد

ببين عزيز من تو تا زماني كه اين فكر گناه را داري در همين جهنم اين دنيا بارها و بارهاسوخته ميشوي و ميميري به هركه هر چه كردي بگذر. تا از آتش جهنم اين دنيا در امان باشي.
ببين من يك چيزي را قبول دارم و  خدم قبول ميكنم بارها گفتم ما ناقصيم خدا هم اين را ميگويد كه ما ناقص هستيم ما نه بديم نه غلطيم نه گناهكاريم نه كثيفيم نه نجس هستيم نه فاسديم و نه خوب

ما يك موجود ناقص هستيم كه بسوي كمال حركت ميكنيم و در اين مسير به سوي كمال ميتونيم تكميل شويم  من دنيا اومدم مادرم من رو با دختر همسايه مان فرستاد مدرسه چون من انساني بودم ناقص از لحاظ علم و آگاهي  من آموختم و رفتم ولي خوب كلاس اول رو كه خوندم تموم و تكميل كردم دوم رو خوندم و تكميل كردم من هيچ زمان سال اول و دوم را كامل نكردم ولي من تكميل كردم در هر مرحله عمرم من موجودي هستيم ناقص و ميخواهم به كمال برسم و در مراحلي تكميل ميشوم ولي كامل نمي شوم همان كه ما در انگليسي علما ميدانند بهش ميگوييم
 Self actualization
چرا بايد احساس گناه كني و هر روز خودتو محاكمه كني گناه در حق چي و كي؟
من زماني كه چيزي كه صلاح اخلاق و مسئوليت من هست انجام نميدهم اينجا بايد احساس گناه كنم و درد وجدان داشته باشم جرمي در كار نيست
جرم چيزيست كه من وقتي خلاف قانون است ميكنم و گناه چيزي است كه ما مطابق قانون خدا و وجدان اخلاقي انجام ميدهيم
پس گناهكار مسئله اش با خداست و وجدانش و مجرم گرفتاريش با قانون است
اين مسئله را خواستم تفكيك جرم را داشته باشم كه توضيح دادم
صد بار ميگويم انساني كه در بين 14 تا 36 ماهگي با مشكل مواجه ميشه مشكل شرم و خجالت داره ولي انساني كه بين 3 تا 6 سالگي آسيب ميبينه با مشكل سركوفت بد هستي و بد كردي مواجهه است يعني وقتي در بين 3 تا 6 سالگي درست در مورد فردعمل نشده ما موجوداتي  هستيم كه خودمون را حس ميكنيم كه كاري كه بايد بكنيم فكر ميكنيم نميكنيم
مسئله ما توي خيلي جاهات توي تاريخ اين است كه بيشتر مردم رشد بيشتر از 7 سال ندارند يعني
در مرحله اي هستيم كه ميدانيم كه ما موجود بدي هستيم و حس ميكنم و همش ميكنيم و كار بد كرده ايم.
بدي تو چيست كه بايد بد باشي و حس كني بدي تو به اين دنيا اومدي گناهت پس چيه؟
بزرگترين و شاهكاري كه من در عمرم در جمله شنيدم و توي همين اسلام هم من ديديم داريم اين است كه هيچ كس مجرم و گناه كار نيست مگر خلافش ثابت شود و واي بر تمام ما كه هيچ زمان اين نكته رو رعايت نكرديم و از خدا هم جلوتر رفتيم و خود را محقتر حس كرديم
پس تو كاري كه در گذشته كردي فقط يا اشتباه بوده يا درست و همين و تمام
ما خوب و بد هم نميكنيم ما اشتباه ميكنيم وقتی آهنگي رو اشتباه ميزنيم و جواب بد میدهم اشتباه است نه بد
شما در آن مورد فقط كار بد و اشتباه در حق اون فرد كرديد همين